پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژانویه, ۲۰۱۸

انقلاب ۵۷ چی بود!؟ چی شد!؟ قسمت ششم

تصویر
دارودسته خميني در نجف دهه 40 انزوای فرهنگی خمینی و مطرود بودن ”نظریات ولایی“‌ اش تا ماهها پس از ورود به ایران انقلاب جالب‌تر از پیروان و مقلدین خمینی، خود خمینی است که او هم در همان سالها و حتی همان گاهی که (چه در سال 48 و چه در سال 50 یا 54) مشغول درس و بحث پیرامون حکومت اسلامی و باز کردن جعبة مارگیری ولایت‌فقیهش در حوزه‌های آخوندی نجف بود، اساساً از بیان محتوای آنچه که تابلویش را داشت بالا می‌برد، هیچ چیز نمی‌گفت. هیچ چیز به استثنای یک نکته که هنگام تنه زدن به مجاهدین، پس از خیانت اپورتونیستها گفت! خمینی در یکی از جلسات درسش در نجف در مهرماه 56 ضمن گرفتن پاچه مجاهدین، از توحید آنها ”غلط “ گرفته بود که:  ”حالا یک دسته‌یی پیدا شده که اصل تمام احکام اسلام را می‌گویند برای این است که یک عدالت اجتماعی پیدا بشود؛ طبقات از بین برود. اصلاً اسلام دیگر چیزی ندارد‌ ، توحیدش هم عبارت از توحید در این است که ملتها همه به‌طور عدالت و به‌طور تساوی با هم زندگی بکنند؛ یعنی، زندگی حیوانی علی‌السواء، یک علفی همه بخورند و علی‌السواء با هم زندگی کنند و به‌هم کار نداشته باشند؛ همه از یک آخوری...

انقلاب ۵۷ چی بود!؟ چی شد!؟ قسمت پنجم

تصویر
 روزنامه منعکس‌کننده اصلی بیانیه‌ها و اخبار مجاهدين و ساير گروهها در زمان شاه حقیقت حی و حاضر!  امروزه دروغ گفتن به مردم کار سختی شده، چرا که یک ابر اینترنتی با مجموعه بیکرانی از اسناد و مدارک، دورتا دور کره زمین را فراگرفته و با یک جستجوی چند ثانیه‌یی می‌توان به راست و دروغ هر مطلبی پی برد یا حداقل، حد درست و غلط هر ادعایی را با دقتی قابل قبول، تشخیص داد. برای این‌که سر از سابقه انقلاب 57 در آوریم ناگزیر باید سرمان را از زیر چتر سیاه حکومتی و بمباران تبلیغاتی آخوندها در آوریم و نگاهی کنیم به رسانه‌ها و ارگانهای تبلیغی احزاب، گروهها و دیگر شخصیت‌های فعال در همان سالهای 50 تا 57. منابع تبلیغی اپوزیسیون در سالهای اولیه 50 تا سقوط سلطنت در سال 57، محدود بود به چند نشریه و فرستنده رادیویی موج کوتاه، با شبی یک برنامه 15دقیقه‌یی تا یک ساعته که  اساساً مروج دید‌گاههای اپوزیسیون مسلح و یا حامی نیروهای مبارزه مسلحانه بودند. مهمترین‌ آنها عبارت بودند از: رادیو صدای انقلابیون ایران که بعداً با رادیو میهن‌پرستان جایگزین شد، رادیو پیک و صدای ملی و رادیو سروش. به جز را...

انقلاب ۵۷ چی بود!؟ چی شد!؟ قسمت چهارم

تصویر
مجاهد کبیر رضا رضایی سال 51 شاید یکی از درخشان‌ترین سالهای یکه‌تازی مجاهدین در نبرد با دیکتاتوری شاه بود. مجاهدین از زیر ضربه سنگین شهریور 50 کمر راست کرده بودند. مجاهد کبیر رضا رضایی از چنگال ساواک گریخته بود و فرماندهی مجاهدین در خارج زندان را به دست گرفته بود. نامه‌های افشاگرانه او در مورد ساواک شاه و شکنجه‌های قرون وسطایی‌ رژیم، عالم‌گیر شده بود و هنوز هم سر و کلة اپورتونیست‌های خائن، درون سازمان مجاهدین پیدا نشده بود. طبیعی است که در آن شرایط، خمینی حالی‌اش باشد که چه بگوید و چه نگوید! چه رسد به این‌که شعار احمقانه ”پیش به سوی ولایت مطلقه فقیه! یا حتی حکومت اسلامی! “ سر دهد! ضمن این‌که حتی در مورد تاریخ سخنرانیهای ولایت‌فقیه‌ وی در سال 48 هم باید کمی تأمل کرد، چون با توجه به این‌که وی در یکی از همان درسها یا سخنرانی‌هایش، به جشنهای 2500ساله شاه اشاره می‌کند، معلوم می‌شود تاریخ واقعی سخنرانیها، بعد از جشنها یعنی پس از شهریور50 و ظهور اجتماعی مجاهدین خلق بوده و ”آقا! “ به دروغ می‌گوید سال 1348 آن جفنگیات را بافته! هر چیزی شناسنامه‌یی دارد همان‌طورکه هیچ چیزی...

انقلاب ۵۷ چی بود!؟ چی شد!؟ قسمت سوم

تصویر
مجاهدين و فدايي ها دو بازوی مسلح انقلاب در آن روزگار ولایت فقیه؟  خود خمینی هم شعار می‌داد ”مجاهد“ بسازید! شعارهای اساسی انقلاب 57، قبل از هر چیز ”سرنگونی شاه“ بود و بعد از آن، ”آزادی“بود و ”استقلال “ و از حدود نیمه دوم سال 57، ”جمهوری اسلامی“ هم توسط دار و دسته خمینی به آن شعارهای قبلی اضافه شد. (دقت کنید! از نیمه دوم سال 57!) اما شعار قدیمی انقلاب و انقلابیون که از سال 50 به این طرف مطرح می‌شد، همان ”مرگ بر شاه“ و ”سرنگونی دیکتاتوری سلطنتی وابسته “ بود و برقراری یک حکومت دموکراتیک. دو بازوی مسلح انقلاب در آن روزگار (مجاهدین خلق و چریکهای فدایی) عموماً با شعار ”سرنگونی دیکتاتوری وابسته شاه“ تمامی اطلاعیه‌هایشان را امضا می‌کردند. اما جدای از آن مبارزان مسلح، سایر نیروهای سیاسی آن سالها نیز هیچ کدامشان (بدون استثنا هیچ‌کدامشان) در هیچ اطلاعیه یا برنامه‌یی صحبت از آرزوی برقراری حکومت آخوندی و نظام ولایت‌فقیه نکرده بودند (گروه ”فداییان اسلام “و حزب ملل اسلامی هم که تنها مبلغان حکومت اسلامی بودند – و نه ولایت‌فقیه –دیرزمانی بود که دیگر موجودیتی نداشتند)...

انقلاب ۵۷ چی بود!؟ چی شد!؟ قسمت دوم

تصویر
انقلاب ايران سكه اي بود كه ربوده شد سكه اي بود كه ربوده شد شادیها خیلی زود فراموش می‌شوند، اما حداقل بعضی از غمها را حداقل، هیچ‌وقت نمی‌شود فراموش کرد. آدمها چیزهایی را که به دست می‌آورند، دیگر در ذهنشان نگه نمی‌دارند. اما چیزهایی را که از دست می‌دهند یا هنوز به دست نیاوردند، پیوسته در ذهنشان نگاه داشته و مرور می‌کنند. انقلاب 57 هم همین‌طور است. انقلابی که داشتیم به دستش می‌آوردیم و یک دفعه از دستمان افتاد و یکی دیگر برش داشت! یا درست‌تر گفته باشم، رهبری انقلاب را به سرقت بردند. شاید باورش مشکل باشد، شاید اولین چیزی که به ذهن شنونده می‌زند این باشد که: مگر انقلاب یک سکه است که از دست یکی بیفتد و یکی دیگر آن را بدزدد یا به جیب بزند!؟ انقلاب که یک چیز خلق الساعه نیست که شب بخوابی و صبح بلند شی ببینی انقلاب شده و یکی هم آن را به جیب زده و رفته!  آری، این حرف درباره انقلاب کاملاً درست است، اما درباره رهبری انقلاب و سرقت رهبری انقلاب، کمی قابل تأمل است. اما واقعیتهایی کمک می‌کنند تا با کمی حوصله، اثباتش ساده شود، ساده‌تر از آنی که ...

انقلاب ۵۷ چی بود!؟ چی شد!؟ قسمت اول

تصویر
ايران- بچه‌های امروز، رقص‌و پایکوبی ایرانی‌ها در روز فرار شاه را ندیده‌اند حقیقت چیست؟  بچه‌های امروز، رقص‌و پایکوبی ایرانی‌ها در روز فرار شاه را ندیده‌اند. گرچه شاید فیلم‌های آن را دیده یا داستانهای آن روزها را از بزرگتر‌ها شنیده باشند، اما شنیدن کی بود مانند دیدن؟ شاه روز 26 دی 57 از ایران رفت و ایران سراپا شور و شادی شد. تقریباً همه در خیابانها می‌رقصیدند و گل و شیرینی به همدیگر می‌دادند. 4روز بعد یعنی روز 30 دی، آخرین دسته زندانیان سیاسی ایران هم (که اساساً ”ابدی‌“ ها بودند) آزاد شدند. روز 12بهمن، خمینی با یک جمبوجت فرانسوی به ایران وارد شد. و 10روز بعد، یعنی 22بهمن و در جریان یکی دو روز نبردهای مسلحانه خیابانی، نظام سلطنتی سقوط کرد. و داستان اصلی انقلاب ایران از همین‌جا آغاز شد. داستانی که هنوز هم ادامه دارد. انقلابی که تنها شبیه خودش بود آن انقلاب شاید اولین انقلاب از نوعی باشد که هنوز هم، پسامد‌هایش به اسم انقلابهای رنگی و بهار عربی، در برخی کشورهای دورو نزدیک دیده می‌شود. شیو‌ه‌یی تازه برای دگرگونی و تغییرات بنیادی اجتماعی! قیامی توده‌یی و فراگیر ب...

پايان جنگ جهاني اول

تصویر
جنگ جهانی اول چهار سال به طول انجامید قتل آرشيدوك فرديناند وليعهد امپراتوري اتريش – مجارستان و همسرش در شهر سارايوو به دست يك صرب در روز 28 ژوئن سال 1914 ميلادي بهانه آغازين جنگ جهانی اول بود. امپراتوري هاي اروپاي مركزي، آلمان، اتريش – مجارستان و عثماني به همراه بلغارستان در مقابل امپراتوري روسيه، امپراتوري بريتانيا و جمهوري فرانسه به همراه ايتاليا قرار گرفتند. با ورود ژاپن به جنگ و به ويژه ايالات متحده در سال 1917 ميلادي جنگ واقعا ابعاد جهاني يافت. تصور يك جنگ كوتاه مدت از همان پاييز سال 1914 ميلادي با ناكامي تهاجم هاي بزرگ در جبهه هاي غربي و شرقي رنگ باخت. در مجموع 35 كشور جهان درگير جنگ جهانی اول، اين جنگ خانمانسوز و بي رحمانه شدند. جنگ جهانی اول يك جنگ مدرن با استفاده از سلاح هاي جديد مرگبار، تاكتيك هاي نوين جنگي بود كه دادن تلفات در آن براي طرفين اهميتي نداشت، بلكه هدف فقط شكست دشمن بود.  در جنگ جهانی اول قاره اروپا به آتش و خون كشيده شد، دامنه جنگ حتي به مستعمرات به ويژه در آفريقا نيز گسترش يافت. با ورود ژاپن و آمريكا به صحنه نبرد، جنگ ابعادي واقعا جهانی پيدا كرد....

چگونگي تروري كه باعث شروع جنگ جهاني اول شد؟

تصویر
102 سال پیش در روز 28 ژوئن سال 1914 میلادی مردي از صرب ، ولیعهد امپراتوری اتریش و همسرش را در شهر سارایوو به قتل رساند. این واقعه موجب آغاز جنگ بزرگ شد . آرشیدوک فرانتز فردیناند ولیعهد امپراتوری اتریش و همسرش دوشس سوفیا دوهوئنبرگ در شهر سارایوو توسط گاوریلو پرنسیپ ، یک تروریست صرب به قتل رسیدند. ترور ولیعهد اتریش مانند جرقه ای بود که بشکه باروت اروپای بحرانی آن روزگار را منفجر کرد و حدود یک ماه بعد از این حادثه جنگ جهانی اول قاره اروپا را به خون و آتش کشید . گاوریلو پرنسیپ و همدستانش از صرب های بوسنی و هرزگوین بودند که توسط سرهنگ دیمیتریویچ رئیس سرویس های اطلاعاتی صربستان برای انجام این سوءقصد تحریک شده بودند . بوسنی و هرزگوین ایالت سابق امپراتوری عثمانی تحت قیمومت امپراتوری اتریش درآمده و در سال 1908 میلادی رسما به خاک این امپراتوری ضميمه شده بود . کشور تازه تاسیس صربستان به نام همبستگی اسلاوهای جنوبی ادعای مالکیت بر بوسنی و هرزگوین را داشت . سرهنگ دیمیتریویچ رئیس سرویس های اطلاعاتی صربستان در شهر بلگراد یک سازمان مخفی تروریستی به نام «دست سیاه» را ایجاد کرده ب...

بهانهٔ اصلی شروع جنگ جهانی اول

تصویر
جنگ جهانی اول یک نبرد جهانی بود که از سال ۱۹۱۴ آغاز شد از دلایل آغاز جنگ جهانی اول می توان به موارد زیر اشاره کرد 1-   رقابت اتریش و روسیه در بالکان یکی از علل آغاز جنگ جهانی اول می باشد . 2-   از دیگر دلایل شروع جنگ جهانی اول، اختلاف بین فرانسه و آلمان از سال ۱۸۷۰ دربارهٔ آلزاس ولرن می باشد . 3-   علل دیگر آغاز جنگ جهانی اول، رقابت اقتصادی و دریایی بین آلمان و انگلیس است اما بهانهٔ اصلی شروع جنگ جهانی اول این بود که آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد امپراتوری اتریش – مجارستان به دست یک ناسیونالیست صرب به نام پرنزیب در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ در سارایوو بوسنی به قتل رسید و اتریش ادعا کرد صربستان در این کار دخالت داشته و تقاضا نمود تحقیقاتی با شرکت نمایندگان اتریش صورت پذیرد که دولت صربستان تحقیقات را قبول نمود ولی با حضور نمایندگان خارجی مخالفت کرد . دولت اتریش به صربستان اعلان جنگ داد و روسیه بسیج عمومی اعلام کرد و آلمان هم به حمایت از اتریش به روسیه و فرانسه اعلان جنگ داد. قوای آلمان به بلژیک حمله کرد و این اقدام یعنی حمله به یک کشور بی‌طرف موجب...

جنگ جهانی اول از چه زمانی و به چه دلیل شروع شد؟

تصویر
جنگ جهانی اول بر سر چه چیزهایی بوده است و چرا این اتفاق افتاد .   جنگ جهانی اول (اوت ۱۹۱۴ – نوامبر ۱۹۱۸) ، نخستین نزاع بزرگ بین المللی در قرن بیستم به شمار می رود. در ماه اوت 1914 م جنگ عظیمی در اروپا بین آلمان، رهبر دول محور، و نیروهای متفقین به رهبری فرانسه و بریتانیا درگرفت. هیچ یک از دو طرف نتوانستند به پیروزی کامل دست یابند و جنگ جهانی اول تا چهار سال بطول انجامید. پیش از پیروزی متفقین در نوامبر 1918 حدود 10 میلیون نفر کشته شدند . نیروهای متحد و نیروهای مرکزی در جنگ جهانی اول طی جنگ جهانی اول، نیروهای متحد- بریتانیا، فرانسه، صربستان و امپراتوری روسیه که بعدها ایتالیا، یونان، پرتغال، رومانی و ایالات متحده هم به آنها پیوستند با نیروهای مرکزی، یعنی آلمان و اتریش- مجارستان (که بعدها ترکیه عثمانی و بلغارستان هم به آنها ملحق شدند) جنگیدند . نیروهای متحد و نیروهای مرکزی در جنگ جهانی اول طی جنگ جهانی اول، نیروهای متحد- بریتانیا، فرانسه، صربستان و امپراتوری روسیه که بعدها ایتالیا، یونان، پرتغال، رومانی و ایالات متحده هم به آنها پیوستند با نیروهای مرکزی، یعنی آلمان و...

فخري اصفهانيان چه كسي بود؟

تصویر
مجاهد صديق فخري اصفهانيان مجاهد صدیق فخری اصفهانیان فرزند قهرمان مردم اصفهان متولد سال 1323 از سال 53 از طریق خواهرزاده‌اش مجاهد شهید رضا راتبی با سازمان   مجاهدین خلق ایران   آشنا شد. او که در آن زمان در زمره معلمان آگاه بود خود در مورد آشنایی با مجاهدین نوشته است: «من سالها بود که به‌دنبال چنین مذهبی می‌گشتم، ضدارتجاع. (چرا که) مذهبی ارتجاعی همیشه مرا می‌آزرد و در ذهن آن را قبول نداشتم. وقتی سازمان را شناختم گمشده‌ام را پیدا کرده بودم». او پس از انقلاب ضدسلطنتی، در دوران مبارزه افشاگرانه سیاسی علیه خمینی همه امکاناتش را در اختیار مبارزه مجاهدین قرار داد. مجاهد صدیق فخری اصفهانیان خود در این مورد نوشته است: «در این زمان هر امکانی که داشتم، خانه، زندگی، ماشین، پول در اختیار بچه‌ها (مجاهدین) گذاشته بودم ». در شهریور سال 60 همسر وی مجاهد شهید قاسم بازرگانی توسط رژیم آخوندی تیرباران شد. علاوه بر این بعد از ۳۰ خرداد سال ۶۰ ، شماری از اعضای خانواده و اقوام او توسط خمینی جلاد اعدام شدند. در این دوران فخری بی‌تاب وصل به مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی ایران و بدین منظور آرام و قر...