من محمد مرادی هستم
من محمد مرادی هستم ، دانشجوی دکترای تاریخ ، 38 ساله ، اهل کرمانشاه و ساکن شهر لیون فرانسه و الان کنار نرده های پل مرکزی شهر لیون که بر روی رودخانه Rhon قرار داره ایستادم و میخوام باهاتون صحبت کنم . شاید بخواید بدونید که انگیزه من از کاری که میخوام انجام بدم چی هست ، ممکنه بعضیهاتون کارم رو تایید نکنید و اونو یه عمل بی نتیجه و شاید بزدلانه بدونید و منو بخاطرش سرزنش کنید ، شاید هم بگید طرف که دیگه رفته خارج ، پناهنده شده ، دانشگاه رفته ، کار داره ، برنامه زندگیش مشخصه ، چرا باید اینکار رو بکنه ، خواهش میکنم اگه همچین فکری به ذهنتون خطور کرد حتما داستان آتش در بغداد رو از بوستان سعدی بخونید، اونجا که شهر داره در آتش میسوزه و یک نفر که خانه و مغازه اش از آتش دوره بجای اینکه بره به مردم کمک کنه، داره نماز میخونه و خدا رو شکر میکنه که گزندی به دکانش و زندگیش نرسیده ، یه مرد جهاندیده اونو میبینه و میگه ای مرد بوالهوس ، آیا تو فقط به فکر خودت هستی؟ آیا حالا که خانه و زندگی تو از آتش دور بوده میپسندی که یک شهر در آتش بسوزه و تو کاری نکنی؟ تنکدل چو یاران به منزل رسند نخسبد ، که واماندگان ا...