ترانه
زاینده رود
زاینده رودم سر زنده بودم
زیر سی و سه پلم پر هوی و های
میشدی چاره اونجا کناره آب خروشان و بوی دو سیب و چای
زاینده رودم این سرودم
آب و آزادی باید بیاد اصفهون
خشک زمینم بغضی تو سینهم
میکشه شعله شبیه آتشفشون
آب بستن
سدهای سنگی جلوش کشیدن
سوختن کشتن
زندگی رو از ایران دزدیدن
زاینده رودم
خشک و کبودم
شهر من اما نکرده فراموشم
آره دیداره نه نمیگذاره
بکنه دست ستمگرا خاموشم
میگه رودخونه چارش بارونه
بگو که دست تو رو شده دزد پیر
چاره کبریت سرنگونیت
دشمن زنده رود رو میکشیم به زیر
زاینده رودم
۱آذر۱۴۰۰
# ترانه زاینده_رود
#اصفهان
#کشاورزان_اصفهان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر