قسمتهایی از سخنان صالح کهندل زندانی سیاسی سابق در گردهمایی جهانی ایران آزاد
من صالح کهندل هستم که ۱۲سال در زندانهای اوین و گوهردشت و تبریز بودم.
در این مدت افتخار داشتم که با شهیدان بزرگی مثل علی صارمی و دهها قهرمان دیگر
که شهادت را بر ذلت ترجیح دادند هم بند بودم.
مجاهد شهید محسن دگمهچی هنگامی که نفسهای آخر زندگیاش را میکشید گفت اگر
روزی به خواهر مریم و برادر مسعود رسیدی پیام من را برسان و بگو من با عشق شما تسلیم
نمیشوم.
کسی که با آقای صارمی هم بند بود گفت زمانی که حکم اعدامش را وقتی به او ابلاغ
کردند گفت در راه خواهر مریم و برادر مسعود هر چه به من برسد افتخار است.
وقتی بازجو به عبدالرضا رجبی که مهرههای کمرش آسیب دیده بود گفت کمرت شکسته دیگر
کاری نمیتوانی بکنی گفت اگر فقط انگشت اشارهام کار کند باز هم به قلب شما شلیک میکنم.
به یاد ندارم یک زندانی عادی یا سیاسی در کنار مجاهدین باشد اما تحت تاثیر
آنان نباشد. به همین علت زندانبانان از مقاومت و اثرگذاری مجاهدین خسته شدند.
بازجو به یکی از زندانیان عادی گفته بود اگر تمام شهر معتاد شوند برای ما به
اندازه یک زندانی مجاهد خطرناک نیست و هزینه ندارد.
خواهر مریم همیشه دلم برای کسانی میسوخت که شما را ندیدند.
وقتی به ریشه مقاومت در خودم و بقیه زندانیان سیاسی مجاهد دقت کردم دیدم ریشهاش در
عشق به خواهر مریم و برادر مسعود است.
به جوانان میهنم میگویم یگانه راه نجات آتش زدن هر اندیشه است که بوی خمینی میدهد.
پس تمام توانتان را جمع کنید برای سرنگونی.
به خامنهای میگویم همین روزها همین جوانان و مقاومتکنندگان به سراغت میآیند
و بند از بندت میگسلند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر