۱۳۹۹ بهمن ۱۳, دوشنبه

من مسعود هستم ...

قلب‌فروشی در تهران

من مسعود هستم ۳۸سال سن دارم و با فرزند ۱۰ساله‌ام به همراه همسرم در یکی از شهرهای شمالی زندگی می‌کنم. 
از زمانی که بیماری کرونا شروع شد، شرایط کاری‌ام که یکی از مشاغل آزاد است را تحت‌الشعاع قرار داد و از آن به بعد نتوانستم اجاره خانه و مغازه و هزینه‌های زندگی‌ام را تامین کنم. لذا تصمیم گرفتم  
 
قلبم را می‌فروشم تا سقفی فراهم کنم.
چندین نسخه از آگهی‌های فروش قلب خود را بر در و دیوار شهر تهران چسباندم، تا شاید کسی پیدا شود که در ازای خرید قلبم به زندگی زن و بچه‌ام سر و سامانی بدهم و آنها را از زندگی در فقر و مستاجری نجات بدهم و تا به الان هم بیشتر مردم برای کنجکاوی و تمسخر با من تماس گرفته‌اند.
در شهر محل زندگی‌ام مغازه‌ای کوچک اجاره کرده بودم و با گرفتن جواز کسب، خوراک دام و طیور عرضه می‌کردم و تا پیش از کرونا اوضاع نسبتا بد نبود و هر طور شده بود از پس تامین هزینه‌های آن برمی‌آمدم.
با شیوع کرونا کاسبی کسب و کار من هم مثل خیلی از مردم کساد شد و در حال حاضر برای به دست آوردن یک لقمه نان حلال برای زن و بچه‌ام تا کنون خیلی کارها را انجام داده‌ام اما متاسفانه هر چقدر که بیشتر تلاش می‌کنم در مقابل فشار زندگی و بدهیهایی که این یکسال بالا آورده‌ام بیشتر کم می‌آورم.
مدتهاست به این موضوع فکر کردم که چگونه می‌توانم به مشکلات مالی پایان بدهم و تا قبل از فوتم بدهیهای خود را با طلبکاران تسویه کنم تا بالاخره تصمیم را گرفتم.
آخر زندگی برای امثال من با مرگ فرقی ندارد و در این حال که زنده هستم بیشتر عذاب می‌کشم و بهتر است نباشم و به جای آن زندگی فرزند و همسرم از این وضعیت خارج شود. 

بله برادرم فریادت را شنیدم وای برمن اگر با وصف حال تو و فدای تو قلبم از حنجره‌ام بیرون نیاید. دور نیست که این نظام آخوندی هرچه زودتر به زباله‌دانی تاریخ بشریت سپرده شود و جوانانی مثل شما دیگر هیچوقت دست به چنین کاری نزنند.

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر