دخترآرزوها که جوانیش را در زباله ها بازیافت میکند
، دختری ۲۵ساله که سه برادر وسه خواهرش را سرپرستی میکند، میگوید بایستی با این زباله گردی پول داروهای پدرم را نیز دربیاورم و همه آرزویش این است که روزی صاحب یک مغازه شود
.دختر آرزوها میگوید مسئولین هر روز از اینجا عبور میکنند ولی اعتنایی نمیکنند
.دخترآرزوها بغض کرده و میگوید فقط امیدم به خداست میدانم یک روز به داد من میرسد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر