كوروش،
فرمانروایی دادگستر، فرمانروایی آگاه به دانش زمان، برپا دارنده سدی سدید،
فرمانروایی مقتدر!
به گواهی تاریخ، کوروش از آن شاهانی
نبود که بنای حکومت خود را بر خونریزی و استثمار مردم گذاشتند. بلکه درست در نقطه
مقابل، کوروش، دادگستر و مدافع مردم محروم بود. او هیچگاه شمشیرش را به سوی مردم
نگرفت، هیچگاه سرزمینهایی را که فتح کرد به آتش نکشید، هیچگاه به باورهای مردمان سرزمینهای دیگر، بیاحترامی نکرد و هیچگاه
برای به دست آوردن برده و ثروت، لشکرکشی نکرد
و اما موضوع مهم این است که کوروش در داستان ذوالقرنین قرآن در سوره کهف و دوم در سوره اسراء آمدهاست.
و از تو درباره ذوالقرنین میپرسند.
بگو: برای شما از او چیزی میخوانم.
ما او را در زمین مکانش دادیم و راه
رسیدن به هر چیزی را به او نشان دادیم.
او نیز راه را پی گرفت. تا
به میان دو کوه رسید. در پس آن دو کوه مردمی را دید که گویی هیچ سخنی را نمیفهمند.
گفتند: ای ذوالقرنین، یأجوج و مأجوج در
زمین فساد میکنند. میخواهی خراجی بر خود مقرر کنیم تا تو میان ما و آنها سدی
برآوری؟ گفت: آنچه پروردگار من مرا بدان توانایی داده است، بهتر است.
مرا به نیروی خویش مدد کنید، تا میان
شما و آنها سدی برآورم.
برای من تکههای آهن بیاورید. چون میان
آن دو کوه انباشته شد، گفت: بدمید. تا آن آهنها گداخته شود.
سپس گفت: مس گداخته بیاورید تا بر آن
ریزم. در نتیجه یاجوج وماجوج نتوانستند از آن بالا روند و نه در آن رسوخ کنند.
گفت: این رحمتی بود از جانب پروردگار
من و چون وعده پروردگار من در رسد، آن را زیر و زبر کند و وعده پروردگار من راست
است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر