یه شعر مصور واسه نوید در میدان رقص خون

 


رقص خون

رقص میان میدان با تن زخم خورده

جونش رو داده اما هنوز هم نمرده

جاریِ خون به چهره لبخند خون گرفته

بر جاده خون روان خیابان جون گرفته

رقص میان میدان دختر آرزو ها

مشت گره کرده رو به کلاهخودها

پا بر زمین بکوبید در بین آتش و خون

شعر رهایی ماست نفرین به دین جنون

آئین ما از این پس آواز و ساز و فریاد

با رقص خون به میدان آزاد گردد ایران


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

ایران - من منیره رجوی ام، قصه نیستم که بگویی، یا چیزی چنان که بدانی...

مسعود رجوی: جرثومهٔ تفرقه با انداختن مار سلطنت بر ضد قیام و به سود خامنه‌ای و نظام دم از وحدت و اتحاد می‌زند

ترانه گواهي تقديم به مادران مقاوم و مبارز ميهنم ايران