۱۳۹۸ آذر ۲۹, جمعه

فریاد سه نسل سوخته

کودکی که منتظر تکه نانی از پدری است که دستش خالیست


فریاد سه نسل سوخته در میهنم ایران
من از ساعت نه ونیم آمده ام تو این فلکه به حمایت از زنانی که دردشان به دل منه.
منی که میرم واسه یک نیم کیلو گوشت واسه یه مرغ به چه کثافت کاریهایی...
مردانی که الان آقا گفت من پول دو تا نان ندارم که تو خونه ام ... ببرم.
پشت در خونه ما معذرت میخوام فکر کردم که گربه پشت در است آمدم دیدم یک آقایی پشت در نشسته و میگه خانم زنم گفته برو بدزد و بیار.
مردم تا کی باید بشینیم و تورم را تو سرمون بزنند؟من دیگه چیزی ندارم از دست بدم هفتاد سالمه.
مردم من همچین وسط باغ ملی می شینم تا دیگه کسی نباشه که حمایت کنه و مرا ببرند و زمانی از اینجا میرم به حقوق حقه تان برسید.
من با گوشهایم شنیدم زمانی که سه نسل از جوانی مان، از خمینی شنیدم گفت پول نفت را هرماه اختصاص بدهید به یک شهرستان، آقا هیچ چیزی اش را به ما اختصاص ندادند.
آب مون برق مون به حضرت عباس با گوشهایم شنیدم که ما رایگان میکنم کو کو کو مجانی؟ مردم نفتهایمان را کی می بره؟ زنان عراقی که شوهرانشان در جنگ کشته شده اند ایران داره به زنان عراقی حقوق میده از کی؟
این سیاستی وقتی که طالقانی رفت به مجلس و گفت حالا که میخوان منو بزنند حرفم را بزنم. طالقانی جای ما اینجا نیست.
خانم جونم خدابیامرز گفت ننه آخوند نمیتونه ممکلت اداره کنه سیاست نداره.
#قیام_آبان ماه
#اصفهان




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر