ولیفقیه ازعراق،لبنان رانده |
برای به تصویر کشیدن مغالطهگریِ دیکتاتورهایی مثل خامنهای علیه مخالفان و
براندازانشان، خوب است به مناظره و مقابلهٔ دو منطقدان توجه کنیم: دو نفر که اهل
منطق و استدلال بودند، با هم درباره تقدم و تأخر منطقهای قیاس و استقراء مقابله
میکردند. یکی به آرامی روش درست استفاده از قیاس یا استقراء را شرح میداد و مثال
میآورد و تقدم و تأخر قیاس یا استقراء را نسبی میدانست. دیگری اما بدون مثال
آوردن، روش استقرایی خود را مقدم میدانست و برای تلقین نظرش، با تحکم و مغالطه
اظهارنظر میکرد. اولی به وی گفت: اینها که همهاش تحکم و مغالطهگری و تحمیل
است، اگر اینها را کنار بگذاریم، چه استدلالی میماند؟ حرف اصلی چیست؟ همان را
بگو!
بر همین سیاق باید به خامنهای و دستگاه تبلیغاتی نظام آخوندی گفت: اگر
مارکها و برچسبهای شما را به مخالفانتان مثل اشرار، اخلالگر، تروریست، مواجببگیر
عربستان و اسرائیل، همسویان با آمریکا، فریبخوردگان سادهلوح، ستون پنجم دشمن،
مخالفان اسلام، منافق، مغزشویی شدهها، سخنگویان استعمار، پیشقراولان تهاجم
بیگانگان و... کنار بگذاریم، چه حرفی برای گفتن میماند؟ اینها که حرف جدی نیست.
آدم عاقل هم که این حرفها را تحویل نمیگیرد؛ اصل موضوع چیست؟ اینها که با نظام
مقابله و مبارزه میکنند، کیها هستند؟
واقعیت این است که اگر همهٔ این مارکها و برچسبهای نخنمای تبلیغات
مبتذل آخوندی و تکرار نوبهای آنها توسط خامنهای را پس بزنیم، آنچه که در آینهٔ
واقعیت جامعهٔ ایران نشان میدهد، چیزی جز اینها نیست: اینها مردمان ایران
هستند؛ زن و مرد و پیر و برنای ایرانی ضد ولایت فقیه، ضددین تحمیلی، ضد حجاب
اجباری، ضداستبداد و دیکتاتوری، ضد زنستیزی، ضداعدام و شکنجه، ضد صدور ارتجاع به
دیگر کشورها به قیمت برباد دادن زندگی و هست و نیست مردم ایران و در یککلام رأیدهندگان
و انتخابگران سرنگونی حاکمیت آخوندیسم. حرف جدی که خامنهای برای نگفتنش این همه
دجالیت و دروغ و شارلاتانیسم آخوندی را تکرار و تجویز میکند، همین است و بس!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر