۱۳۹۸ شهریور ۱۵, جمعه

سخنرانی مریم رجوی در جشن سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین در اشرف ۳ (قسمت دوم)


سازمان مجاهدین پرچمدار طرح رهایی جامعه ایران از استبداد و تبعیض و بی‌عدالتی
دو سال دیگر سده چهارده شمسی به‌ پایان می‌رسد. در تمام این سده، تاریخ حکومت‌ها و قدرت‌ها در ایران در جا به‌جایی ۴مستبد و دو رژیم دیکتاتوری شاه و شیخ خلاصه می‌شود که دست در دست هم یک استبداد وحشی را بنا کرده‌اند.
در نقطه مقابل آن‌ها، با انقلاب مشروطه، جنبش و نیروی مردم ایران وارد میدان شد و معادله جدیدی به‌وجود آورد.
به‌این معنا که معادله ایران دیگر بین استبداد حاکم و دولت‌های استعماری و آخوندها تعیین نمی‌شود بلکه جبهه مردم ایران برای به‌دست گرفتن آزادی و حاکمیت خود به‌پاخاسته است.
سازمان مجاهدین بخش مهمی از همین نقش آفرینی انقلابی در یک قرن اخیر بوده و هست و تاریخچه‌اش عبارت است از تاریخچه قوت‌یابی چشم‌انداز آزادی و حاکمیت مردم و عدالت و برابری در ایران.
چکیده طرح مجاهدین آزادی و برابری است
این سازمان پایداری تاریخی مردم ایران را در خود ذخیره و بارور کرده است و من می‌خواهم به شما اطمینان بدهم که این سازمان پرچمدار طرح رهایی جامعه ایران از استبداد و تبعیض و بی‌عدالتی است و امیدهای حقیقی مردم ایران برای یک آینده پرشکوه را محقق خواهد کرد.
این طرح، موضوع مبارزه ۵۴ ساله مجاهدین است. این طرح، هدف خون‌های ۱۲۰ هزار تن از رشیدترین فرزندان مردم ایران است. این طرح هدف رنج و شکنج صدها هزار زندانی سیاسی و داغ و درد میلیون میلیون مخالفان تحت سرکوب است. چکیده طرح مجاهدین آزادی و برابری است.
مجاهدین برخلاف یک‌سو نگری دیدگاه‌ها و مکاتب متضاد در دو قرن گذشته، هم کسب آزادی را هدف خود قرار داده‌اند؛ هم برابری. هم برای گسستن بندهای اختناق به‌پاخاسته‌اند؛ هم برای رفع تبعیض و بی‌عدالتی.
فدیه و فداهای بزرگی که این سازمان در چهل سال گذشته در نبرد برای آزادی تقدیم کرده است، نام مجاهدین را مترادف کلمه آزادی کرده است. در عین حال این جنبشی است برای نفی ستم‌ و بهره‌کشی.
خمینی دجال که از نفوذ فزاینده پیام مجاهدین در میان جوانان وحشت‌زده بود، یک بار گفت:
«حالا یک دسته‌یی پیدا شده که تمام احکام اسلام را می‌گویند برای این است که یک عدالت اجتماعی پیدا بشود؛ طبقات از بین برود. اصلاً اسلام دیگر چیزی ندارد‌، توحیدش عبارت از این است که ملت‌ها همه به‌طور متساوی باهم زندگی بکنند؛ یعنی، زندگی حیوانی علی‌السواء، یک علفی همه بخورند به‌ هم کار نداشته باشند؛ و همه از یک آخوری بخورند».
سفاهت و دنائت خمینی را در همین چند جمله ببینید. با همین منطق ضدمردمی، خمینی دجال هفده روز پس از شروع غصب حاکمیت مردم در سال ۵۷ فرمانی برای مصادره دارایی‌هایی که متعلق به‌عموم مردم ایران بود منتشر کرد و آن را غنائم نیروهای خودش اعلام کرد.
غنیمت جنگی شمردن دارایی مردم ایران در این چهل سال سیاست رژیم بوده و هست.
آن‌ها اراضی عمومی، جنگل‌ها، منابع زیست محیطی، آب‌ها، بانک‌ها و بازار پولی کشور، کارخانه‌ها و شرکت‌های دولتی، بخش مهمی از درآمد نفت و گاز و پتروشیمی، مخابرات و بازار نرم‌افزارهای اینترنتی را از آن خود کرده‌اند.
البته از ترس خشم مردم، گاه و بیگاه خامنه‌ای خواهان مبارزه با فساد می‌شود. در حالی که بزرگ‌ترین سارق تاریخ ایران خود اوست.
و کارتل‌های عظیم خصوصی خود را با دزدی بی‌رحمانه برپا کرده است.
حاصل این فساد نظام‌یافته، تنگدستی و فقر و بی‌خانمانی در جامعه ایران است.
امروز فجایعی هم‌چون کلیه فروشی و کارتن‌خوابی و فروش نوزاد و تحمیل تیره‌روزی به‌زنان بی‌پناه چنان شرایطی را فراهم کرده که از اندوه آن هر ایرانی شرافتمندی خون گریه می‌کند. برای نجات مردم ایران مجاهدین از آغاز، هم با شعار آزادی و هم با شعار نفی تبعیض و ستم طبقاتی به‌پاخاستند.
جبهه بندی اصلی میان استثمارشده و استثمارگر است
در نقطه بنیان‌گذاری سازمان، حنیف کبیر جبهه‌بندی میان استثمارشده و استثمارگر را برجسته کرد.
سپس مسعود رجوی جایگاه اسلام انقلابی مجاهدین بر روی محور ترقیخواهی را به روشنی در چپ مکاتب ضداستثماری تبیین کرد.
در نخستین سال‌های پس از انقلاب و در کوران مجادلات به‌اصطلاح «لیبرال ـ ارتجاع»، اهمیت بنیادین امر آزادی را نشان داد و جهت‌گیری ضداستثماری را در جنبش ما به‌کمال رساند.
بدون این موازین رهایی‌بخش و بدون نفی بهره‌کشی، هیچ جنبشی در دنیای امروز نمی‌تواند انقلابی و رزمنده‌ و وفادار به آرمان‌های خود بماند.
این خطوط اساسی طرح مجاهدین برای رهایی جامعه ایران از زنجیر‌های استبداد و تبعیض و بی عدالتی است.
این سازمان، نیرو و جان‌مایه همبستگی و وحدت ملی است و از همه ملیت‌ها و گروه‌ها و گرایش‌های سیاسی و عقیدتی و مذهبی در جبهه مردم ایران بدون چشمداشت دفاع می‌کند. کما این که مدافع هر قطره خونی است که از پیکر هر ایرانی توسط این رژیم ریخته شده باشد.
سازمانی که حنیف بنیان گذاشت و مسعود آن را هدایت کرده پرچمدار و راهگشای اسلام رهایی‌بخش است.
این سازمان در نیم قرن گذشته به مثابه سد سدیدی در برابر هجوم تفکر قرون‌ وسطایی، استبدادی و زن‌ستیزانه تحت نام اسلام عمل کرده است.
در ابتدا محمد حنیف‌نژاد برداشت‌های مدافع بهره‌کشی از اسلام را باطل شناخت. او نشان داد که اسلام، مدافع طبقات استثمارگر نیست؛ بلکه در طرف محرومان و ستمدیدگان است.
مجاهدین هم‌چنین از ابتدا دینفروشی آخوندها را مردود و بی‌‌اعتبار شناختند. آن‌ها نشان دادند که فهم دینامیسم اسلام و قرآن تنها در میدان مبارزه سیاسی و اجتماعی به‌دست می‌آید.
یک دهه بعد مسعود بر تهدید ارتجاع دینی دست گذاشت و میان اسلام مورد اعتقاد مجاهدین با ارتجاع مذهبی که بعدا به ‌قدرت رسید، مرزهای قاطعی را ترسیم کرد.
بزرگ‌ترین رسالت مجاهدین ایستادگی در برابر خمینی
بزرگ‌ترین رسالت سازمان مجاهدین ایستادگی در برابر خمینی بود که مرجعیت دینی و قدرت سیاسی و مشروعیت ناشی از یک انقلاب مردمی را برای اولین بار در تاریخ ایران در خود جمع کرده بود و به مهیب‌ترین نیروی تاریخ ایران تبدیل شده بود.
رسالتی عقیدتی و سیاسی که تا سرنگونی فاشیسم دینی حاکم بر ایران ادامه دارد.
در همین راستا بود و در پاسخ به همین مسئولیت بزرگ بود که مجاهدین رو در رویی کامل خود با ارتجاع مذهبی حاکم را با تأکید بر امر برابری و رهایی زنان نشان دادند.
اسلام مورد اعتقاد مجاهدین همان آیین پاک محمدی است. یعنی پیام رهایی بخشی که ستم طبقاتی و قومی و جنسیتی را رد می‌کند. مدافع برابری زنان است، مدافع خودمختاری ملیت‌های ستمزده است
منادی حاکمیت مردم است و هیچ گونه اجبار و تحمیلی بر مردم را نمی‌پذیرد.
ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر