۱۳۹۶ بهمن ۲۰, جمعه

خمینی كي بود؟ قسمت چهارم- خميني و مواضعش در مورد مجاهدین


خمینی و مواضعش در مورد مجاهدین:
در سال1349گروهی از مجاهدین در مسیر بازگشت از پایگاههای انقلاب فلسطین در دوبی دستگیر شدند و دولت آن کشور تصمیم گرفت آنها را به رژیم شاه مسترد کند. خمینی به‌رغم نامه و سفارش پدر طالقانی، از هر گونه اقدامی برای نجات مجاهدین از زندان سرباز زد. اگر‌ چه نهایتاً ماجرای هواپیما، اندکی بعد با پادرمیانی یاسر عرفات خاتمه می‌یابد و مجاهدینی که در بازداشت به‌سر می‌بردند آزاد شد‌ه دوباره راهی پایگاههای خود در تهران می‌شوند‌.
مدتی پس از ماجرای هواپیمای دوبی، سازمان مجاهدین نماینده‌یی از تهران به نجف می‌فرستد تا خمینی را با مواضع سیاسی و ایدئولوژیکی خود آشنا سازد. ولی خمینی از ابراز حمایت مجاهدین خودداری کرد و دچار انزوا شد و به‌ حاشیه رانده شد. آخوند حمید روحانی که سالها همراه خمینی در نجف بوده، دراینباره می‌گوید:
بسیاری از افراد را می‌شناسم که بر این اعتقاد بودند که دیگر نقش امام در مبارزه و در نهضت به‌پایان رسیده است و امام با عدم تأیید مجاهدین خلق در واقع شکست خود را امضا کرده است.

خمینی از ابراز حمایت از مجاهدین خودداری کرد:
دلائل حمایت نکردن خمینی از مجاهدین: اولاً، ماهیت و مواضعش با مبارزه و مقاومت انقلابی که مجاهدین به آن کمر بسته بودند، به‌کلی در تعارض بود. فرصت‌طلبی و مفت‌خوری که پیشه خمینی در تمام زندگی سیاسی او بود، ذره‌یی سازگاری با مشی مسلحانه که یکسره بر پرداخت بها و فداکاری بی‌چشمداشت استوار است، نداشت. ثانیاً، هر گونه تأیید صریح مجاهدین، لاجرم به تأیید نقش رهبری‌کننده آنان در جنبش مبارزه آن روز منجر می‌شد. در ازای این روش سازشکارانه، رژیم «شاه» نیز اگر ‌چه خمینی را تبعید کرده بود، اما به او سخت نمی‌گرفت و برایش آزادی عمل قائل بود. فی‌المثل در تمام این سالها، در خانه خمینی در قم باز بود و از آنجا شهریه طلاب او پرداخت می‌شد. شیخ علی‌اکبر اسلامی، نماینده خمینی در قم و حسن صانعی، مسئول امور مالی دفتر او بودند.. در رابطه با نجف نیز سازمان اوقاف رژیم «شاه»، سفرهای هفت‌روزه‌یی ترتیب می‌داد که در آن عوامل خمینی آزادانه به آنجا رفت و آمد می‌کردند و با او ملاقات داشتند. ساواک «شاه» از این رفت و آمدها خبر داشت اما از آنجا که ضرری برای رژیم نداشت، تحمل می‌کرد.
با این همه، از سال‌50وقتی که مبارزه مسلحانه پیشتاز علیه رژیم «شاه» و موج مخالفت با رژیم «شاه» در پرتو حرکت پیشتازان انقلابی و مجاهد بالا می‌گیرد سرانجام خمینی ناگزیر شد که بدون آن‌که نام مجاهدین را بیاورد، فتوای اختصاص دادن یک‌سوم سهم امام به‌ جوانان مسلمان میهن‌دوست را صادر کند که در آن روزگار کسانی جز مجاهدین نبودند.
خمینی و موضعش علیه جنبش سیاهکل:خمینی که از تحولات سیاسی جامعه برکنار بود، نسبت به تظاهرات مردم تهران و به‌ویژه دانشجویان دانشگاه تهران در سال46پس از شهادت جهان‌پهلوان تختی؛ نسبت به جشنهای تاجگذاری «شاه»؛ و نسبت به‌تظاهرات گسترده دانشجویان در سال‌48علیه گران شدن بلیت اتوبوس شرکت واحد؛ واکنش صریحی نداشت و حتی نسبت به‌اعدام عاملان ترور حسنعلی منصور، نخست‌وزیر رژیم شاه عکس‌العملی ابراز نکرد. اما از بیرون ریختن حقد و کین خود علیه مبارزه انقلابی مسلحانه غافل نماند. آخوند حمید روحانی در اینباره می‌گوید «در سال‌1349گروهک مارکسیستی و کمونیستی سیاهکل حرکتی کرد که اثر عمیقی بر ملت ایران گذاشت. خطر این بود که نهضت از مسیر راستین خود منحرف شود. در این‌جا امام طی نامه‌یی به اتحادیه دانشجویان مسلمان خارج کشور نوشتند: «از حادثه‌آفرینی استعمار در کشورهای اسلامی نظیر حادثه سیاهکل و حوادث ترکیه فریب نخورید و اغفال نشوید». 

دینامیسم موضع‌گیریهای خمینی:
ضربه خیانت‌بار اپورتونیستی که در سال‌54سازمان مجاهدین را در آن مقطع متلاشی کرد، بزرگترین هدیه ممکن به رژیم و ساواک «شاه» و همچنین به ارتجاع مذهبی و مشخصاً خمینی بود که در پیامها و سخنرانیهای خود علیه «نفوذ افکار التقاطی و برداشتهای غلط از احکام سیاسی‌ـ عبادی قرآن» هشدار می‌داد‌. این سرآغاز پیدایش جریان راست ارتجاعی بود که به سرعت به‌ مهمترین تهدید کل جنبش تبدیل شد. جریان راست ارتجاعی پیرو خمینی، که به‌رودررویی با مجاهدین برخاسته بود، به‌زودی به‌همسویی و نزدیکی با ساواک «شاه» کشیده شد. زندانیان سیاسی زمان «شاه» به‌یاد دارند که رفسنجانی در جلسات هفتگی با رسولی، سربازجوی ساواک شرکت می‌کرد و بقیه نیز برای خلاصی از زندان هیچ ابایی از دست شستن از مواضع مبارزاتی پیشین نداشتند. شماری از مهمترین عناصر این جریان از‌ جمله کروبی، انواری و عسگراولادی در روز 14بهمن‌1355در تلویزیون رژیم حاضر شده، با صدای بلند، سه‌بار «شاهنشاها سپاس» گفتند
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر