۱۳۹۶ بهمن ۱۹, پنجشنبه

خميني كي بود؟ قسمت دوم-مخالفت با حق رأی زنان

خميني دجال و ضدبشر
واقعه خونین مسجد گوهرشاد
در سال 1314که خمینی از آخوندهای قم و از مدعیان اجتهاد بود، محدودیتهایی که رضا شاه نسبت به استفاده از عبا و عمامه برقرار ساخت، مخالفتهای شدیدی در‌ پی داشت و ازجمله به حوادث خونینی در مشهد منجر شد. 20تیر1314در حالی که جمعیت زیادی از مردم، به‌نشانه اعتراض به تصمیم شاه، در مسجد گوهرشاد مشهد اجتماع کرده بودند، به‌دستور رضا شاه، قزاقان جنایتکار به‌سوی این اجتماع آتش گشودند، در نتیجه حدود 100نفر کشته و مجروح شدند. فردای این حادثه، جمعیت بزرگی دوباره در همین مسجد گردهم آمدند که باز با حمله وحشیانه مأموران رضا شاه روبه‌رو شدند. این بار قوای جنایتکار رضا شاه به کشتار سبعانه‌یی دست زدند که در آن دست‌کم دو هزار تن به‌قتل رسیدند.
پس از قضایای شهریور1320به‌دلیل سقوط دیکتاتوری و حمله نیروهای متفقین و ضعف رژیم جدید، فضای باز سیاسی و اوضاع نیمه‌دموکراتیکی به‌وجود آمده بود. اعتراض به‌ جنایتهای رضا شاه در میان مردم بالا گرفته بود. آن‌قدر که رژیم به‌ناچار سرجلادانی نظیر رکن‌الدین مختاری، پزشک احمدی، مصطفی راسخ، جهانسوزی و مقدادی را دستگیر کرد تا با برپایی محاکمه‌های نمایشی خشم ستمدیدگان و خانواده‌های آنها را تسکین دهد.
در این زمان سرانجام خمینی نیز سکوت خود نسبت به دیکتاتوری رضا شاه را پایان می‌دهد و در کتابی به‌نام کشف‌الاسرار به‌ سیاستهای او انتقاد می‌کند:. خمینی در کتاب کشف‌الاسرار که بعد از شهریور20نگاشته به‌یاد تکفیر رضا شاه می‌افتد و کشف می‌کند که «اعانت آن عدیل کفر و بدتر از کفر است».
و همان‌جا تصریح می‌کند که آخوندهای هم‌سنخ خودش هیچ‌وقت با اساس رژیم سلطنتی مخالفت نکردند و «هیچ‌وقت نخواستند اساس حکومت را به‌هم بزنند و اگر گاهی هم با شخص سلطانی مخالفت کردند، مخالفت با همان شخص بوده از باب آن‌که بودن او را مخالف صلاح کشور تشخیص داده‌اند وگرنه با اصل و اساس سلطنت تا کنون از این طبقه مخالفتی ابراز نشده است»

تدریس در حوزه‌ها
در سال1364قمری (1324شمسی) با ورود آیت‌الله بروجردی به قم، خمینی تدریس علوم منقول و خارج و اصول را در حوزه‌ها شروع کرد. راه‌انداختن چنین کلاسهایی اولین پله‌های نردبان مرجعیت است که خمینی عزم آن را کرده بود. در فروردین سال1340که بروجردی درگذشت، مراجع متعددی از قبیل سیدمحسن حکیم و سیدعبدالهادی شیرازی و در مرتبه بعد، سیدمحمود شاهرودی، خویی، شریعتمداری، گلپایگانی، خوانساری و میلانی در نجف، قم، تهران و مشهد حضور داشتند و خمینی در سطح همین دسته دوم بود. گو این‌که بیشتر به‌عنوان یک مدرس شناخته می‌شد.
خمینی در طی سالهای دیکتاتوری رضا شاه اساساً گرد سیاست نگشت. یکسره در سکوت و سازش با دیکتاتوری رضا شاه، مماشات در برابر شکل‌گیری دیکتاتوری محمدرضا و‌ سکوت تأییدآمیز نسبت به کودتای .استعماری علیه حکومت ملی دکتر مصدق سپری شده است. و طی این مدت دو‌بار با شاه ملاقات کرد

خمینی و اولین فعالیت سیاسی اش: مخالفت با حق رأی زنان
اولین اقدام خمینی مقارن 60سالگی‌اش است که علیه برخورداری زنان از حق رأی، به شاه اعتراض کرد. علت اصلی مخالفت او با شاه هم همین تصویب مصوبه قانونی مبنی بر آزادی شرکت زنان در انتخابات بود. آنچه سبب شد که خمینی از سایرین پیشی بگیرد، همین اعتراضهایش به رژیم شاه در سالهای 41تا 43و سپس تبعید او بود. جاذبه اجتماعی مخالفت با «شاه»، خمینی را از وجهه زیادی برخوردار ساخت و از دیگران پیشی گرفت. سخنرانی او علیه تصویب قانون کاپیتولاسیون در قیام 15خرداد عامل مانور انقلاب سفید شاه شد که تبعید او را به ترکیه به‌دنبال داشت. خمینی پس از مدت کوتاهی از ترکیه به نجف رفت. از آن پس خمینی از نظر سیاسی به‌خاطر بی‌عملیش برای یک دوره به‌ محاق رفت. ضربه اپورتونیستی به سازمان مجاهدین خلق ایران سبب تقویت جریان راست ارتجاعی پیرو خمینی شد که به‌ رودررویی با مجاهدین برخاست و نهایتاً به همسویی با ساواک شاه کشیده شد
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر