۱۳۹۶ بهمن ۲۰, جمعه

خميني كي بود؟ قسمت پنجم-خمینی و مذاکرات پشت پرده در شروع قيام


آغاز دوران سرنگونی «شاه»:
در دیماه سال‌1355جیمی کارتر با شعار «حقوق‌بشر» در آمریکا به ریاست‌جمهوری رسید. این سیاست از مهمترین رهنمودهای کمیسیون سه جانبه‌یی بود که از سال‌52به‌ ابتکار چیس منهتن بانک (متعلق به راکفلر) و با شرکت مهمترین نمایندگان سرمایه‌داری اروپای غربی، ژاپن و آمریکا تشکیل شد. کمیسیون سه‌جانبه راه‌حلهایی برای مقابله با بحرانی که پس از شکست آمریکا در ویتنام و تحریم نفتی اعراب دامنگیر سرمایه‌داری جهانی شده بود، ارائه کرد. بر اساس جمعبندی کمیسیون سه‌جانبه، برژینسکی رئیس و تئوریسین کمیسیون مزبور به‌ این نتیجه رسیده بود که تلاش مردم برای کسب حقوق خود، «اوضاعی انفجاری» پدید آورده و بنابراین «کاری که ایالات متحده می‌تواند بکند، کوشش برای انداختن تحول از مسیر آشوب و هرج و مرج، به‌مسیر انتقال منظم است».
سیاست حقوق‌بشر، ابزار پیشبرد همین خط بود که می‌بایست در کشورهای بلوک آمریکا از‌ جمله ایران به‌اجرا گذاشته شود.
از این‌رو رژیم «شاه» پس از انتخاب کارتر در سال‌55و زیر فشار آمریکا، حربه شلاق و اعدام را زمین گذاشت و در زندانهای سیاسی را به‌روی صلیب‌سرخ باز کرد.
این تغییر سیاست در تاریخ 15مرداد1356با استعفای «هویدا» بعد از 13سال نخست‌وزیری و تشکیل دولت «جمشید آموزگار» وضع علنی‌تری به‌خود گرفت و از طرف دولت سیاستی به‌نام «ایجاد فضای باز سیاسی» و دادن آزادی تدریجی به مردم شروع شد.
تا این زمان هنوز خمینی ساکت و مترصد اوضاع بود که به‌ چه سمتی متمایل خواهد شد. از این زمان خمینی برای استفاده از «فرصت» و «فرجه پیدا شده» شمار پیامها و سخنرانیهای خود را افزایش داد. ولی پشت‌سر مردم حرکت می‌کرد و به‌غایت مراقب بود در هیچ موقعیتی بی‌گدار به آب نزند.

موضع‌گیریهای محتاطانه پس از شروع قیامها:
مطالعه اظهارات مقامهای آمریکا یا نوشته‌های مطبوعات آن کشور در سالهای‌56و 57، نشان می‌دهد که نگرانی جدی آمریکا از اوضاع بی‌ثبات آن زمان به‌میزان زیادی معطوف به سرنوشت ارتش شاه بود. مهمترین مأموریت ژنرال هایزر در تهران نیز فراهم کردن تمهیداتی برای سالم ماندن ارتش در خلال انتقال قدرت بود.
خمینی با اشراف به‌ این موضوع تا می‌توانست سخنان چرب و نرم نسبت به ارتش بر زبان می‌آورد. مثلاًًًً در پیام مورخ 6شهریور57گفته است: «من در این موقع حساس که کشور و وطنمان در لب پرتگاه و بر‌ سر دوراهی سقوط یا استقلال واقع شده، دست خود را به‌سوی نیروهای زمینی، هوایی و دریایی وفادار به اسلام و وطن دراز می‌کنم»

پرواز خمینی به پاریس:
روز 13مهر 1357خمینی عراق را ترک گفت و از طریق کویت به پاریسرفت. این اقدام، فقط انتقال محل اقامت خمینی نبود، بلکه به‌وسیله آن خود را در کانون معاملات بین‌المللی بر سر مسأله ایران و نیز در معرض توجه جهانی قرار داده است.
علت استقبال فرانسه از خمینی سفارشهای شاه بود که از دولت فرانسه خواسته بود خمینی را تحت فشار قرار ندهند.
ژیسکار‌دستن، رئیس‌جمهور وقت فرانسه نیز هنگامی که در شهریور سال1377به‌تهران سفر کرده بود، در مصاحبه با روزنامه توس تصریح کرد: «‌خمینی به‌محض ورود به فرانسه در فرودگاه تقاضای پناهندگی سیاسی کرد» و «شاه» از من خواست به‌ او روادید بدهم و مراتب امنیتی و حفاظتی در مورد آیت‌الله خمینی را از سوی دولت فرانسه تأمین کنیم. … «شاه» برای من پیغام داد که کوچکترین مشکلی برای آیت‌الله خمینی به‌وجود نیاوریم و حتی به‌ سفیر من گفت اگر دولت فرانسه مقدمات پذیرایی و آسایش او را فراهم نکند، او دولت فرانسه را هرگز نخواهد بخشید»
با این حال درخواستهای «شاه»، تنها علت گشاده‌رویی زمامداران فرانسه نسبت به خمینی نبود، آنها از این پیشتر، هنگامی که چشم‌انداز سقوط رژیم «شاه» پدیدار شده بود، توجه خود را معطوف به‌خمینی کرده بودند.
 
خمینی و مذاکرات پشت پرده:
نوفل لوشاتو برای خمینی محل مطلوبی برای بند‌ و بستهای پشت پرده بود. در همین‌جا بود که او پیامهای اطمینان‌بخش خود را به‌گوش سران قدرتهای بزرگ غرب که در گوادلوپ گرد آمده بودند، رساند و شرطهای آمریکا را از زبان نمایندگان اعزامی جیمی کارتر شنید.
پیامهای مزبور به‌وسیله قطب‌زاده به رئیس‌جمهور فرانسه و از طریق او به‌سران آمریکا و انگلیس و آلمان رسید. ابراهیم یزدی که در آن روزها از نزدیکترین همراهان خمینی بود، در کتابی دراین‌باره می‌نویسد: «یک هفته قبل از کنفرانس (گوادلوپ) وزارت‌خارجه فرانسه با صادق قطب‌زاده تماس می‌گیرد. فرانسویها از قطب‌زاده خواستند برای آنها روشن کند که در صورت پیروزی خمینی، چه نوع سیاستهایی از جانب ایشان اتخاذ خواهد شد؟ … قطب‌زاده در زمان بسیار کوتاه و با سرعت بی‌سابقه‌یی تحلیلی تهیه و برای وزارت امور خارجه فرانسه فرستاد. کمی بعد از سفر رئیس‌جمهور فرانسه به‌ گوادلوپ… خمینی از قطب‌زاده می‌خواهد تحقیق کند آیا رئیس‌جمهور فرانسه مسأله ایران را در کنفرانس مطرح خواهد کرد و آیا تحلیل قطب‌زاده به‌رئیس‌جمهور داده شده است؟ در ظرف چند ساعت، قطب‌زاده تماس گرفت و به‌او پاسخ داده شد که: «بله، رئیس‌جمهور مسأله ایران را در کنفرانس مطرح خواهد کرد و او تحلیل قطب‌زاده را دیده است… تحلیل قطب‌زاده به‌قدری رئیس‌جمهور را تحت تأثیر قرار داده است که ژیسکاردستن به‌ کارتر توصیه خواهد کرد که با دولت احتمالی جدید تهران، که ریاست معنوی آن… با خمینی خواهد بود، وارد مذاکره شود»

خـمـیــنـی در پاریس: کنفرانس گوادلوپ و زد وبـندهـای پنهانی
روز 14دی‌ماه 1357زمامداران چهار کشور عمده غرب، یعنی آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان در جزیره‌یی به‌نام گوادلوپ در دریای کارائیب اجلاسی به‌منظور تعیین سیاست خود در قبال وضعیت بحرانی ایران تشکیل دادند. نتیجه اساسی این کنفرانس، دستیابی چهار کشور یاد‌شده به‌توافق بر سر باز کردن راه خمینی بود.
در فردای کنفرانس گوادلوپ، یعنی 18دی ماه 57، دو نفر که نمایندگان رسمی رئیس‌جمهور فرانسه بودند، در نوفل‌لوشاتو با خمینی ملاقات کردند و گفتند که حامل پیامی از جانب کارتر هستند.
درباره این ملاقات وزیر خارجه پیشین خمینی می‌نویسد: «این اولین باری بود که نمایندگان رسمی شخص رئیس‌جمهور به دیدار امام می‌آمدند و روشن بود که باید مسأله مهمی مطرح باشد... در این ملاقات… بعد از تعارفات معمولی، یکی از آنها، شروع به صحبت کرد و گفت «هدف از دیدار پیغامی است که برای آیت‌الله دارند.‌این پیغام از طرف پرزیدنت کارتر برای امام می‌باشد. وی در مکالمه از پرزیدنت ژیسکاردستن درخواست نموده است که این پیغام را به شما برسانیم. … به نظر پرزیدنت کارتر، احتراز از هر گونه انفجاری در ایران به نفع همه خواهد بود. خروج «شاه» قطعی است و در آینده نزدیکی رخ خواهد داد. به نظر کارتر مناسب خواهد بود که وضعیت را تماماً زیر کنترل خود بگیرید تا آرامش باشد. آنچه لازم است بگویم این است که بدانید که خطر دخالت ارتش هست و وقوع این خطر اوضاع را بدتر خواهد کرد. پرزیدنت کارتر آرزو دارد که این پیغام کاملاً مخفی و محرمانه بماند.‌یک وسیله ارتباطی مستقیم با آیت‌الله باید فراهم گردد تا مرتب در جریان حوادث گذاشته شوید.‌این به نفع کشور شما و خصوصاً آیت‌الله می‌باشد».
پس از سخنان فرستادگان جیمی کارتر، خمینی ازجمله می‌گوید «آقای کارتر اگر حسن‌نیت پیدا کرده‌اند و می‌خواهند آرامش باشد و خونها ریخته نشوند، خوبست که «شاه» را ببرند و دولت (‌بختیار) راهم پشتیبانی نکنند».
چنین برمی‌آید که مسلماً بر سر این مسائل گفتگو و توافق شده است
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر