![]() |
زینب پاشا مادر یتیمان و فقیران شهر تبریز |
“زينب پاشا“ كي بود؟
“زینب معروف به “بی بی شاه زینب”، “زینب باجی”، “ده باشی زینب”، “زینب پاشا” در یکی از محلات قدیمیتبریز – عموزین الدین- در یک خانواده روستایی به دنیا آمده است”. زینب پاشا”…. در کودکی در مکتب خانه محل درس خواند و به دلیل ماجراجویی و حساس بودن از دیگر همسالانش متمایز افتاد.” با استناد به نوشته مذکور باید اذعان نمود که زینب پاشا از زنان باسواد و متفکر زمانه خود نیز محسوب میگردید، که این مسئله خود میتواند در بررسی علل قیام وی بر علیه استبداد و نابرابری در آن دوره مؤثر باشد.
زینب پاشا پیشتاز بیداری زن قرنها ستمدیده
ایرانی است. وی تقریبا یک قرن و اندی پیش مهر سکوت تاریخ را از لب بر میدارد و
برای اولین بار در تاریخ ایران با چهل نفر از شیرزنان تبریز علیه ستم پیشگان و به
موازات آن علیه نابرابریهای جنسی که نظام فئودالی و دیدگاههای سنتی بر زنان
تحمیل کرده بود، به جنگ مسلحانه و پارتیزانی دست میزند و همه را در برابر دلاوریهای
شگفت انگیز خود به حیرت وا میدارد.
در كتابها و اسناد مختلف او به اين صورت تعريف
شده است: ”از زنان سیاستمدار و سخنور و شجاع و مبارز تبریز، پس از تعطیل بازار
تبریز در نهضت تنباکو و بازگشایی مجدد آن توسط مأموران دولتی زینب پاشا بسیاری از
زنان تبریز را گرد آورد و با سخنرانیهای آتشین خود آنان را وارد میدان مبارزه و
مأموران دولتی را تهدید به برخورد وجنگ مسلحانه خیابانی کرد. در همین سالها به
دلیل احتکار گندم از طرف مالکان، در تبریز قحطی شده بود و گرسنگی مردم را تهدید میکرد.
به تحریک او زنان تبریز به انبارهای گندم محتکران حمله کردند و درب انبارها را
گشودند و ذخایر انبارها را در اختیار نیازمندان و فقرا قرار دادند. او زنی مبارز
بود که دربار قاجار را به هراس افکنده بود.
اواخر عمر اين شيرزن قهرمان: زینب باجی با عده ای
زوار به کربلا میرود و در بین راه عساکر عثمانی که برای تفتیش زوار آمده بودند،
سختگیری میکنند،” زینب باجی ” از این رفتار آزرده شده و دست به عصیان میزند و
دیگران را هم به دنبال خود میکشاند، به عساکر حمله میکند و آنها ناگزیر به فرار
میشوند و این خانم با قافله به کربلا میرود. بعد از آن اطلاعی در باره زندگی او دردست نیست و به نظر میرسد
که وی در این آخرین سفر خود در کربلا وفات نموده و در همانجا نیز دفن شده است.
لازم به ذکر است که در دوره ناصرالدین شاه قاجار،
و سالها بعد از آن “زینب پاشا ” از نفوذ و آوازه بسیار شگفت انگیزی در میان مردم
آذربایجان و تبریز برخوردار بوده است، برای مثال قیام وی در تبریز دوره ناصری
آنچنان معروف و تأثیرگذار بوده که مردم شهر تبریز اتفاقات و مسائل روزمره خویش را
در دوره ای هرچند کوتاه، بر اساس عصیان زینب پاشا تقسیم بندی و تاریخ گذاری میکردند
و از قیام وی بعنوان مبدا تاریخی استفاده میکردند، مثلا میگفتند فلان واقعه قبل
از” قیام زینب پاشا ” اتفاق افتاده یا واقعه فلان بعد از “قیام زینب پاشا” روی
داده است. در این زمینه در رساله ای که از دوره ی مشروطه به قلم “محمدآقا ایروانی”
به یادگار مانده، چنین آمده است:”…. اجتماع مردم تبریز، بلوا کردن، و زنان به
بازارها ریخته، دکانها بستن و به قونسولخانه روس پرشدن و از قشونان شکایت کردن که
آن واقعه را تبریزیان( فتنه زینب پاشا) کرده، تاریخ قرار داده اند…. که این سند خود میتواند نشان از نفوذ فوقالعاده زینب پاشا و
جنبش وی در میان مردم تبریز در آن روزگار باشد. البته ذکر این نکته در اینجا لازم
است که چون زینب پاشا بر علیه افراد متنفذ و اعیان و درباریان د وره قاجاریه قیام
نموده و از فقرا حمایت میکرد، لذا این افراد متنفذ نیز مغرضانه قیام عدالتجویانه
وی را به فتنه تعبیر میکردند تا او را از چشم توده مردم بیندازند، که البته
هیچگاه موفق به انجام نیات خود نشدند و زینب پاشا سرانجام نه تنها نام و آوازه
بلندی یافت و به چهره اسطوره ای تبدیل شد، بلکه به القاب “پاشا “و “بی بی شاه
زینب” نیز از طرف ستمدیدگان و اهالی شهر مفتخر گردیده و جاودانه شد و چنانکه معمرین
محله عموزین الدین روایت میکردند، همگان در آن دوره از زینب پاشا بعنوان مادر
یتیمان و فقیران شهر تبریز یاد میکردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر