خبرگزاری ایلنا در 7اردیبهشت 96 از قول مدیر کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی رژیم، برنامهی هفتهی کارگر را اینطور اعلام میکند: «اولین روز هفته کارگر - 5 اردیبهشت - که به نام «اسلام ناب محمدی، ایمان و امید» نامگذاری شده، برنامه دیدار مدیر کل و نمایندگان تشکلهای کارگری و کارفرمایی با نماینده ولایت فقیه در استان انجام خواهد شد.
6 اردیبهشت که با عنوان «کارگران، ولایت، اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال» نامگذاری شده، دیدار مدیرکل و کارگران منتخب و نمایندگان بسیج کارگری و تشکلهای کارگری و کارفرمایی با رهبر معظم انقلاب خواهد بود.
روز پنجشنبه 7 اردیبهشت که با عنوان «کارگران، تأمین اجتماعی، ایمنی و بهداشت کار» نامگذاری شده، دیدار مدیرکل و رؤسای ادارات تابعه با خانوادههای جانبازان و شهدای کارگری... صورت خواهد پذیرفت.
برنامههای چهارمین روز هفته کارگر که با عنوان «کارگران، مهارت، معنویت و نشاط اجتماعی» نامگذاری شده، همایش پیادهروی خانواده کار و تلاش شهرستان محلات و حضور یکپارچه جامعه کار و تولید در نماز عبادی و سیاسی جمعه و برگزاری نمایشگاه از خدمات دستگاههای تابعه وزارت متبوع در محل نماز جمعه اراک انجام خواهد شد.
عنوان پنجمین روز از هفته کارگر، «کارگران، تعالی خانواده و زنان کارگر، مسئولیت اجتماعی» است که دیدار از کارگر نمونه زن سرپرست خانوار استان و برگزاری گردهمایی شورای اسلامی کار استان... در دستور کار خواهد بود.
ششمین روز هفتة کارگر با عنوان «کارگران، بسیج کارگری، ایثار و مقاومت» نامگذاری شده که عمدهترین برنامه این روز، برگزاری همایش روز قشر بسیج کارگری در فرهنگسرای شهر همراه با نمایشگاه ابتکارات کارگران بسیجی با حضور مسئولان جامعه کار و تلاش است.
مدیر کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان مرکزی با اشاره به یازدهم اردیبهشت روز جهانی کار و کارگر تأکید کرد: در این روز، دیدار کارگران منتخب با رئیسجمهور انجام میشود».
تفاوت شگفتانگیز حداقل حقوق کارگران ایران با سایر کشورها
در پایان این نوشته، به کارنامة میرسیم که گویای وجوه تمامعیار نظامی است که همة هم و غم و ارادهی خود را صرف و خرج سرکوب، زندان، اعدام، صدور ارتجاع، چپاول و تطاول سرمایههای ملی و انسانی کشور ما نموده و ادامه میدهد. این کارنامه، بدون هیچ شرحی، با اعداد و ارقامی شگفتانگیز، تفاوت سطح زندگی و حقوق شهروند ایرانی را با نمونههای مشابه در برخی کشورهای جهان نشان میدهد. نشان میدهد که چطور وقتی در جامعةی مسائل بنیادین «آزادی و حقوقبشر» در محاقاند و از سوی حاکمیت توتالیتر مذهبی به هیچ انگاشته میشوند، ساختار مدنی و اجتماعی و اقتصادی از هم میپاشد و سال به سال سیر قهقرایی طی میکند.
سایت باشگاه خبرنگاران جوان در 7اردیبهشت 96 مینویسد: «در حالی که حداقل حقوق در کشور ما حدود ۱.۵ دلار در ساعت است، این رقم در سایر کشورها حتی به 10 دلار میرسد... جدول کشورهایی که بیشترین حقوق را به کارگران خود پرداخت میکنند، به شرح ذیل است» :
در نمونهیی دیگر، جداولی را شاهدیم که سایت آرین در 6اردیبهشت 96 بر روی اینترنت گذاشته است. در این جداول، شهروند تحت حاکمیت آخوندها، هم در دستمزد سالانه و هم در افزایش حقوق نسبت به سال قبل، در رتبهی آخر واقع است. این جدولها فقط عدد و رقم اقتصادی نیستند، بلکه بیش از آن، معنای سیاسی و اجتماعی دارند که بازتاب کارنامة کمیت و کیفیت رابطهی دولتها با مردم میباشد و نیز درصد پیشرفت و توجه به حقوقبشر در جوامع گوناگون را نشان میدهند.
توجه داشته باشیم که درآمد و سرمایهی ملی ایران بسا بیشتر از هر یک از کشورهای نامبرده در جدول فوق میباشد. این هم معنای سیاسی و اجتماعی و سطح حقوقبشر را در ایران تحت حاکمیت نظام توتالیتر مذهبی نشان میدهد.
بلوغ یک تاریخچه در یک «نـه» آن روی صحن خانهی ولایتفقیه که تا بامش را در ید انحصاری خود و نظرکردگان حکومتش گذاشته، اعتراض و عصیان و مبارزات کارگران ایران بوده است. این اعتراض هر سال نسبت به سال قبل بیشتر و کیفیتر شده و ادامه دارد. در دههی گذشته، بهطور میانگین هفتهیی نبوده که کارگران در تهران و دیگر شهرهای ایران علیه تضییع حقوقشان توسط آمران و عاملان حکومتی، فریاد نکشیده و مشت بر دیوار قلعهی حکومت چپاول و جنایت نکوبیده باشند. معضل لاینحل و کلاف سردرگم بیکاری و فقر و تعطیلی کارگاهها و کارخانهجات، بدل به جنگ گرگهای حکومتی و کاندیداهای انتخاباتشان شده است. رنج و شکنج و استثمار انباشته شدهی تمام طبقات و صنوف گوناگون جامعة ایران، با ایستادگی و مبارزاتشان، دارد به بلوغ سیاسی و اجتماعیاش میرسد. این بلوغ و آثارش به دامن و دایرهی نظام ولایتفقیه کشیده است و دهان آمران و عاملان چپاول و جنایت 38ساله را ناگزیر به اعتراف کرده است.
اکنون از منظر «روز جهانی کارگر»، یک تاریخچه از رنج و مرارت و استثمار و سرکوب خلقی با چنین سطحی از زندگی که حاکمیت ولایتفقیه بر او تحمیل کرده است را برابر نمایش انتخاباتیِ پیش رو بگذاریم. تمام این تاریخچه و صدارت سلطان فقیهی چون خمینی تا کاندیداهای آزمون شدهی این صدارت 38ساله، همراه با اعداد و ارقام و واقعیت زندگی کنونی مردم ایران، با دردی مشترک، همنوا و یکصدا و متحد ندایمان میدهند که پاسخ شایستهی ایران به این انتخابات نمایشی، «نـه» قاطع به مثلث «ولایت فقیه ـ شیاد ـ جلاد» میباشد. همة مناسبتهای سالانة کشور ما، سرنوشتی یکسان یافتهاند و دیگر تفاوتی میانشان نیست. روز جهانی زن، همان روز جهانی کارگر و همان روز جهانی «نه» به اعدام است. همة این روزها را به تحریم قاطع نمایش و سیرک ضدآزادی آخوندها، بالغ و متبلور کنیم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر