۱۳۹۵ اسفند ۱۵, یکشنبه

کودکان؛ معصومیت پرپرشده - کودکان کار



درد و رنج وطنم ايران در چهره كودكان كار

تعریف کودکان کار:

کودکان کار به کارگران کودکی اطلاق می‌شود که به‌صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته می‌شوند و این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربه دوران کودکی بی‌بهره می‌سازد. کار کودک نزد بسیاری از کشورها و سازمانهای بین‌المللی فعالیتی ممنوع و استثماری تلقی می‌شود چون سلامت روحی و جسمی آنها را به‌شدت تهدید می‌کند.

 

پیمان جهانی حقوق کودک:

پیمان جهانی حقوق کودک، یک پیمان‌نامه بین‌المللی است و برای دفاع و حمایت از حقوق کودکان تهیه شده است. این پیمان پس از 10سال گفتگو میان کشورهای عضو سازمان ملل در سال 1989 میلادی تدوین شد و در سال 1990 به اجرا درآمد و چهار محور بقا، رشد، حمایت و مشارکت را در ارتباط با کودکان مورد توجه قرار می‌دهد. چند ماده از این پیمان جهانی به قرار زیر است:
ماده 26: هر کودکی حق دارد از تأمین اجتماعی از جمله بیمه اجتماعی برخوردار شود.
ماده 27: کودکان باید از سطح زندگی که تأمین کننده رشد جسمی، ذهنی و اجتماعی آنها است، برخوردار شوند.
ماده 32: کودک باید در برابر هر کاری که رشد و سلامت او را تهدید می‌کند حمایت شود و دولتها باید حداقل سن کار و شرایط کار کودکان را مشخص کنند.
همچنین روز 12ژوئن در تمام کشورهای جهان روز منع کار کودک اعلام شده است.

کودکان کار:

در ایران تحت حاکمیت ولایت‌فقیه بسیاری از کودکان یا فروخته می‌شوند یا مجبورند به‌دلیل فقر، بار درد و رنج ناشی از آن را را به‌دوش بکشند. آنها از همان ابتدا مجبورند زندگی خود را در خیابانها، کوره پزخانه‌ها و... برای درآوردن چندرغاز بخور و نمیر، بگذرانند آن هم در صورتی که بخشی اصلی این درآمد، توسط باندهای غارتگری که این کودکان را وسیله‌یی برای درآمد خود قرار می‌دهند، به یغما نرود.
هم اکنون آمار دقیقی در مورد تعداد کودکان کار وجود ندارد، خبرگزاری حکومتی مهر می‌نویسد: «طبق اعلام مراجع دولتی حدود ۳ میلیون کودک کار در کل کشور فعالیت دارند در حالی‌که پژوهش‌ها و تحقیقات سازمانهای مردم نهاد از وجود بیش از ۷ میلیون کودک کار در کشور حکایت دارد؛ ضمن این‌که طبق اعلام مراجع دولتی، این آمار در تهران حدود ۲۰ هزار نفر است. (خبرگزاری مهر4آبان 95)
در مناطقی از کشور اساساً این کودکان بی‌شناسنامه و یا تعدای زیادی از دختران هستند که در کارهای خانه‌داری کار می‌کنند.
به گفته رئیس کمیته اجتماعی شورای قلابی شهر تهران اکثر دختران کودکان کار زمانی که به سن 10 تا 12سال می‌رسند به ناچار مجبورند به ازدواجهای پولی تن بدهند (باشگاه خبرنگاران جوان15بهمن 95)
اکثر این کودکان به‌طور عمده از چرخه تحصیل بازمانده‌اند، بر اساس آمارهای بهزیستی رژیم، 30 درصد این کودکان کار به مدرسه نمی‌روند، ۳۱ درصد آنها شش تا یازده سال دارند و ۹ درصد آنها زیر شش سال دارند، ۶۰درصد این کودکان تنها نان آور خانواده خود هستند.
به گفته یک مهره حکومتی، دامنه مشاغل کودکان بسیار گسترده است تا جایی که کارهای ناشناخته جدید توسط کودکان کار در حال بروز و پیدایش است. به‌طوریکه در مناطقی از کشور این کودکان برای روده‌پاک‌کنی دام به کار گرفته می‌شوند. بخشی در مشاغل خانگی و کارگاههای کوچک فعالیت می‌کنند، عده‌یی دیگر در برخی از استانها کولبری می‌کنند. از این دست مشاغل بسیار زیادند و مسئولان ذی‌ربط کشور اطلاعاتی از آن ندارند. همچنین در بخش زباله گردی برخی پیمانکاران شهرداری از مهاجران کودک افغان به‌صورت گروهی استفاده می‌کنند و طبق اطلاعات به دست آمده چند نفر در یک اتاق کوچک اسکان دارند. (خبرگزاری مهر4آبان 95)
طبق تحقیقات انجام شده ۴۵ درصد کودکان کار و خیابان در معرض بیماریهایی نظیر، ایدز، هپاتیت و سفلیس قرار دارند و از بیماریهایی مثل سوء تغذیه، کوتاهی قد، کمبود وزن، مشکلات روحی روانی و بیماریهای پوستی رنج می‌برند.
بسیاری از کودکان کار و خیابان شش ساعت در روز کار می‌کنند و حتی روزی یک وعده غذای گرم نیز نمی‌خورند و این موضوع زمینه بروز انواع بیماریهاست.
کودکانی که وظیفه دارند بخشی از زندگی پر مصیبت خانواده را بچرخانند، کودکانی که شناسنامه ندارند، گاهی اوقات در ازای مقداری پول معامله می‌شوند و دیگر مهم نیست، زیردست سرپرستان سنگدل و خشن، بر سر جسم و روح این کارگران معصوم چه می‌آید.
یکی از بیماریهای شایع در میان کودکان کار بیماری دیسک کمر است. زیرا بسیاری از این کودکان بارکشی می‌کنند و دچار دیسک کمر می‌شوند و چون امکان دسترسی به مراکز درمانی را ندارند، این روند باعث بروز انواع بیماریها می‌شود.
این سرنوشت کودکانی است که با شرایط بسیار سخت و دردناک و در عین‌حال با حقوق کم و ناچیز مجبور به کار در خیابانها، کوره پزخانه‌ها، و سوختن و ساختن با شرایط سخت کار در حاکمیت نظام ولایت‌فقیه هستند.
این در شرایطی است که درآمد ماهیانه یک کودک کار یک پنجم حداقل حقوق است. در مقابل این حقوق ناچیز خطرات فراوانی آنان را تهدید می‌کند و زمانی هم که در اثر حوادث ناشی از کار مصدوم یا مجروح شوند، از هیچ حمایتی نظیر حق بیمه درمان برخوردار نیستند.
این وضعیت اسفناک برای کودکان ایران‌زمین در حالی است که دولت همه ساله بودجه سرسام آوری به دستگاههای عریض و طویل امنیتی، نظامی، سیاسی و تبلیغاتی اختصاص می‌دهد. از جمله این‌که بودجه سال جاری رادیو و تلویزیون رژیم 150هزارمیلیارد تومان اضافه شده و در سال 96 نیز بودجه در نظر گرفته این نهاد سانسور دو برابر در نظر گرفته شده است.
بعضی از کودکان کار از سن 6سالگی وارد کار می‌شوند، تقریباً 10 درصد کودکان کار سن زیر 6سال دارند، 30 درصد آنان هم به مدرسه نمی‌روند.
میانگین سن ورود به‌کار کودکان کار در ایران 10سالگی است و 15 درصد آنان وارد کارهای تکدی گری و زباله گردی می‌شوند.
25 درصد کودکان کار را دختران تشکیل می‌دهند، البته بسیاری از دختران کودکان کار در کارهای خانه داری هستند که جزو آمارها به حساب نمی‌آیند.
در آمد ماهیانه یک کودک کار یک پنجم حداقل حقوق است که بسیار ناچیز می‌باشد، اما در مقابل، کودکان کار را خطرات فراوانی تهدید می‌کند، از کارهای بدنی سنگین، حوادث کار و محرومیت از تحصیل، شکنجه و آزارهای جسمی و فشارهای روانی.
حوادث کار هم یکی از تهدیدات اصلی این کودکان معصوم است.
چندی پیش کارگر 14ساله رستوران شاندیز مشهد هنگام کار با چرخ گوشت دست خود را از دست داد.
یکی از آخرین این حوادث مربوط به احد و صمد دو کودک کار 7ساله و 8ساله در منطقه غنی آباد شرق تهران است که در گاراژ جمع‌آوری ضایعات بر اثر ترکیدن کپسول گاز هر دو در آتش سوختند. کودکانی که به جای درس خواندن صبح تا شب کارشان جداکردن ضایعات و ایجاد درآمد برای خانواده‌ پرجمعیت و فقیرشان بودند.
در برخی محله‌های تهران بزرگ، هم‌چون دروازه غار، کودکانی هستند که دست‌های کوچکشان، پینه بسته است، زیبایی صورت‌هایشان زیر لایه‌های چرک و سیاهی پنهان شده و پاهای خسته‌ آنان به کفش‌های پاره و نامناسب عادت کرده است، این‌ها کودکان کار هستند.
حکومت آخوندی اگر ‌چه پیمان جهانی حقوق کودک را امضا کرده است، اما در عمل نه تنها آن را اجرا نکرد بلکه در عوض به سرکوبی کودکان معصوم کار اقدام کرد. رسانة حکومتی باشگاه خبرنگاران جوان در این رابطه می‌نویسد: «سال 1373، دولت ایران پیمان نامه‌ جهانی حقوق کودک را امضا کرد و تعهدات مربوط به کودکان کار و خیابانی را به صراحت پذیرفت، اما با گذشت 17سال، هنوز این قشر به‌رسمیت شناخته نشده‌اند، دلیل این مدعی نیز نبود آمار دقیق از این کودکان در کشور است. دولت… در عمل جز سیاستهای نافرجام ضربتی و سرکوبی گام دیگری برنداشته است. (باشگاه خبرنگاران جوان- 2فروردین 93)
گاه کودکانی که به‌دلیل فقر شدید، به‌کار طاقت‌فرسا کشیده‌اند، آن‌قدر کم و سن و سال هستند که حتی به خوبی نمی‌توانند صحبت کنند.
«… در مسیر میدان شوش به سمت راه‌آهن محلهی وجود دارد به نام دروازه غار، از دروازه که خبری نیست، هیچ در و پیکری هم ندارد. با این وجود، کودکان دروازه غار به قدری کوچکند که هنوز کامل حرف نمی‌زنند، ولی این دلیل نمی‌شود که کار نکنند…». (همان منبع) 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر