۱۳۹۵ فروردین ۲۷, جمعه

ادامه برجامهای 2 و 3 و 4 جز سرنگونی و نابودی سرانجامی ندارد

ايران -برجام ها و سرنگوني خلافت ولي فقيه ارتجاع

ايران - مقالات
در حال حاضر شاهد دو پدیده متناقض در رژیم هستیم. اولین پدیده متناقض این است که در روزهای اخیر از یک سو شاهد سفر مقامهای اروپایی به تهران هستیم، اما از سوی دیگر می‌بینیم که ائتلاف گسترده منطقه‌یی علیه رژیم بیش از پیش گسترش یافته و فعال شده است که نتیجه آن، تنگتر شدن حلقه انزوای سیاسی و منطقه‌یی بر گردن رژیم می‌باشد.

پاسخ این تناقض را، علی خامنه‌ای در سخنرانی اول فروردین خودش، بسیار روشن و صریح بیان کرد. او با اشاره به آمد و رفت هیأتهای خارجی گفت: «این رفت و آمدها، تا کنون هیچ معنا و اثر مثبتی برای ما نداشته است. باید روی زمین معلوم شود، والاّ روی کاغذ و این‌که مذاکره و تفاهم کنید سر یک چیزهایی که بعد هم تحقق پیدا نکند، فایده‌یی ندارد… روی کاغذ کارهایی را انجام دادند، اما از راههای انحرافی متعدد جلو تحقق مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند».

در مقابل این اتفاقات بر روی کاغذ، شاهد تحولاتی کاملاً مادی در پیرامون ایران و در منطقه، از مصر تا ترکیه و از اردن تا کشورهای خلیج فارس هستیم. به‌عنوان مثال، شروع پروژه‌های عظیمی با بودجه‌های دهها میلیاردی که زیرساخت اتحادهای منطقه‌یی با مضمون ضدتروریستی که منظور از تروریسم هم رژیم و دخالتهایش در کشورهای منطقه است. نتایج مادی و عملی این اتحادهای منطقه‌یی، هم در سوریه، در آتش‌بس یمن و در عراق و تحولات اخیر این کشور دیده می‌شود. تحولاتی تماماً مادی، روی زمین و علیه رژیم!

دومین پدیده متناقض، در درون رژیم است؛ از یک طرف باند رفسنجانی روحانی، برجام و ادامه آن را برد ـ برد دانسته و دوای هر درد و آب حیات برای رژیم تلقی می‌کنند و از سوی دیگر باند ولی‌فقیه آن را خسارت محض و ننگ و خیانت می‌دانند و از جمله می‌نویسند: «آنچه ما دادیم نقد بوده است، اصلاً برگشت پذیر نیست. اگر هم باشد، خسارت‌بار است. آیا «از دست داده ها» قابل مقایسه با دستاوردهای روی کاغذ هست؟ … ما بساط هسته‌یی خود را جمع کرده‌ایم، اما آمریکاییها نه تنها بساط تحریم را جمع نکرده‌اند، بلکه آن را گسترده‌تر، در حوزه اقتدار و امنیت ملی ما، پهن می‌کنند!» (رسالت، ارگان باند مؤتلفه ـ 24فروردین 95).

این، همان جنگ بین دو خط متضاد و دعوای دو باند حاکم است. حرف باند رفسنجانی روحانی این است که خط قبلی (خط ولی‌فقیه)، ما را به لبة پرتگاه جنگ با جامعه بین‌المللی برده بود و ما با برجام توانستیم نظام را از این مهلکه نجات بدهیم. الآن هم راه نجات رژیم این است که همین خط را ادامه دهیم و با همان الگوی برجام، سایر بحرانهایمان با قدرتهای منطقه‌یی و بین‌المللی را حل کنیم؛ به عبارت دیگر، از سوریه خارج شویم، از موشکی کوتاه بیاییم و الی آخر… !

در مقابل باند ولی‌فقیه می‌گوید که آمریکا بعد از گرفتن هسته‌یی می‌خواهد سایر مؤلفه‌های قدرت مثل موشکی و تروریسم را از ما گرفته و برجامهای 2 و 3 و 4 را به ما تحمیل کند و نهایتاً ما را استحاله کرده و سیرت و ماهیت نظام را تغییر بدهد که جز سرنگونی و نابودی سرانجامی ندارد! در همین رابطه روزنامه جوان، ارگان بسیج ضدمردمی (24فروردین 95) از قول حسین ابراهیمی، عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز نوشت: «اظهارات اخیر وزیر امور خارجه آمریکا نشان می‌دهد که آمریکا در تدارک تحمیل برجام 2 به ایران و حتی بیشتر از آن، درصدد از بین بردن و استحاله انقلاب اسلامی است».

فؤاد ایزدی، یکی از عناصر باند خامنه‌ای نیز گفت: «برداشت آمریکاییها این است که برجام، یکی از مؤلفه‌های قدرت را از ایران گرفته و آمریکا اکنون دنبال گرفتن اهرمهای دیگری از ایران است» (جوان-24فروردین 95).

علی خامنه‌ای در همان سخنرانی اول فروردین صراحتاً گفت که او در برابر صف‌آرایی دو باند رژیم، بر سر دو راهی گیر کرده است.

در توصیف علی خامنه‌ای می‌توان گفت که او، دلش با دلواپسهاست، اما پاهایش در راه باند دل‌آرامها گام برمی‌دارد. از این‌که دندان هسته‌یی‌اش را کشیده‌اند و مابه‌ازای آن چیزی هم به او نداده‌اند، بر سر خود می‌زند و مثل مارگزیده به خودش می‌پیچد و تمایلش این است که زیر همه توافقها زده، دوباره به سمت ساختن بمب اتم برود! اما می‌داند که این خیال محال است و «بساط هسته‌یی… دیگر برگشت‌پذیر نیست».

آری، همان اجباراتی که ولی‌فقیه ارتجاع را مجبور به خوردن زهر هسته‌یی کرد، هم‌چنان در کار است و خامنه‌ای به هر حال باید تصمیم بگیرد که یا جامهای زهر بعدی را سر بکشد و یا در برابر جامعه بین‌المللی و شورای امنیت و حلقه ائتلاف منطقه‌یی که روز به روز بر گردن رژیمش در حال تنگتر شدن است بایستد!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر