پست‌ها

نمایش پست‌ها از اوت, ۲۰۱۷

آن جا کهکشانی گرد خورشید آزادی میگداخت و غرش شیر همیشه بیدار شنیده میشد

تصویر
چند سال اخیر بیشتر به فعالیت های مجاهدین توجه میکردم. به خصوص گردهمایی های سالانه را حتما میدیدم. این که نهم جولای در جشن کهکشان حضور داشتم، البته آرزوی سال های اخیرم بود. آرزویی که عمری دست نیافتنی میامد اما بود. آرزویی که حسی بود از وعده نوری ته این تونل وحشت. حسی هر چند ضعیف. سخن و قصه در این میان فراوان است. داستان هایی شگفت انگیز. باشد البته همه برای روزی که دست نامحرم از امورات کوتاه شده باشد. آن جا کهکشانی گرد خورشید آزادی میگداخت و غرش شیر همیشه بیدار شنیده میشد. هر فردی جمعی بود و جمع از فرد جدا نبود. می دانم خیلی ها چون من که سال ها ساکت بوده ام، قدر چنین گوهری را می دانند و ساکتند. همان ها که بی نشانند اما هستند و خواهند بود و هر روز بر تعدادشان شتابان افزوده میشود. منتظرین رسیدن امر شب حمله. یگانه شعور هزار اشرف. آزادی. حالا این حرف ها الان برای خیلی ها تلخ تر از زهر است اما بی شک از همین نسل کهکشانی راه رهایی خلق قهرمان ایران گشوده می شود و روزی زود میآید که بزرگسالان فردا بر آنچه مجاهدین برایشان کرده اند بنای شعری نو خواهند نهاد. جایی که دست ساواکی ها و بسیجی های ...