۱۳۹۷ بهمن ۱۱, پنجشنبه
۱۳۹۷ بهمن ۴, پنجشنبه
۱۳۹۷ دی ۲۱, جمعه
نگاهي به نقش زنان در اعتراضات يكسال اخير در ایران
برده داری نوین، نگاهی کوتاه به قاچاق انسان در ایران
۱۳۹۷ دی ۱۹, چهارشنبه
زندگينامه بانو خرمدین
بانو خرمدين |
بانو خرمدین (۷۹۵-۸۳۸ میلادی) همسر بابک (پاپک)
خرمدین بود. بانو در سال 816 میلادی دوشادوش شوهرش بابک در برابر خلیفه عباسی
جنگید. بانو به خاطر تند مزاجیاش شهرت داشت، اما او در پرتاب کمان آنقدر مهارت
داشت که هیچ هدفی از دستش فرار نمیکرد.
بانو و همسرش
بابک به مدت 23 سال در برابر حمله اعراب ایستادگی کردند و در کنار هم بیش از 500
هزار نفر از دشمنانشان را کشتند. آنها در واقع در هیچیک از جنگهایی که در آن
شرکت داشتند، شکست نخوردند. ولی در نهایت یکی از افسران مورد اعتمادشان به آنها
خیانت کرد و آنها را به خلیفه عباسی تحویل داد. بانو آزاد شد اما بالاجبار به
تماشای اعدام شوهرش در ملا عام نشست.
اما در رابطه با بابک خرمدین
«بابک خرمدین،سپهسالار اران
و آذربایجان را در زنجیر کردند و به بابالعامه آوردند،معتصم خلیفه فاسد و ظالم
بغداد با تبختر بر تخت بنشست و دستور داد دست ها و پا های او را ببرند تا او از
پای درافتد.
زمانیکه دست راست او را
بریدند،سردار ایران زمین با دست بریده خون بر صورت خود مالید.»
معتصم پرسید: « ای سگ چرا
خون بر صورت بمالیدی؟»
سردار سر به دار اران پاسخ
داد:
«تو دستو دادی تا دست ها و پا های مرا ببرند،و چون چنین کنند خون از من ضایع بشود و رنگ صورت من زرد گردد،من نمی خواهم دوستان و دشمنان من تصور نمایند که زرد رنگی صورت من از ترس تو است،
می
خواهم با صورت خونین از جهان بروم»
سرانجام دست ها و پاهایش را
بریدند تا پهلوان تاریخ ایران زمین بر زمین افتاد و او را بر داشتند و بردار کردند
و سرانجام بر سر دار جان به جان آفرین بداد( ۶ صفر ۲۲۳ قمری)و معتصم جنایتکار دخت
زیبای او را به غنیمت گرفت.
۱۳۹۷ دی ۱۷, دوشنبه
زندگینامه نخستین روزنامهنگار زن ایرانی
در روزگاری که زنان از ترس برخوردهای حکومتی، سواد دار بودنشان را پنهان می کردند، «مزین السلطنه» اولین نشریه زنانه ایران را راه اندازی کرد. هفته نامهای هشت صفحهای که در داخل و خارج از کشور منتشر میشد و اگرچه عمر کوتاهی داشت اما تحول بزرگی در دوران مشروطه به حساب میآمد.
دو سال بعد از تعطیلی “دانش” در سال 1292 ه- ش مریم عمید نشریهای با عنوان شکوفه منتشر کرد که در واقع این نشریه به عنوان اولین نشریه زنان در ایران شناخته شده است، مزین السلطنه که در شانزده سالگی ازدواجی ناموفق با عمادالسلطنه سالور یکی از شاهزادگان قجر داشت چند سال بعد با قوامالحکماء از روشنفکران زمان ازدواج و صاحب دو فرزند شد.
در واقع مزین السلطنه در کنار مدیریت مدرسه، به فعالیت مطبوعاتی خود که همان انتشار نشریه شکوفه بود ادامه داد، سرآغاز این نشریه با این بیت آغاز می شد:
نشریه شکوفه در سال 1330 اولین شمارهاش به چاپ رسید و به مدت چهار سال (77 شماره) تقریباً هر دو هفته یک بار منتشر میشد. این نشریه در چهار صفحه با خط نسخ نوشته میشد که از شماره پنجم نگارش آن نستعلیق شد و از سال دوم به بعد با حروف سربی به چاپ رسید. در صفحه آخر یک کاریکاتور داشت که مرتبط با موضوع هر شماره بود.
مریم عمید علاوه بر این فعالیتها از اعضا “انجمن همت خواتین” هم بود. این انجمن در سال 1323ه ق توسط مدیران مدارس دخترانه به ریاست خانم نورالدجی تأسیس و هدف آن مبارزه با اجناس خارجی و منع واردات این محصولات بود.
نشریه شکوفه بیش از هر چیز روی تربیت دوشیزگان و اخلاق زنان و مدارس زنانه تمرکز داشت. اما برای تعیین روش این نشریه باید دوران انتشار آن را به دو قسمت تقسیم کرد، در حالی که شکوفه از آغاز انتشار تا شماره 10 سال دوم بیشتر مقالات خود را به ترویج علوم و فرهنگ در بین زنان، طراز اداره مدرسه، وضع مدارس دخترانه و چگونگی پیشرفت آنان اختصاص داد از شماره 10 تا پایان انتشارش به صورت ارگان انجمن همت خواتین و مدیران مدارس نسوان در آمد و به بسط و تبلیغ نظرهای انجمن پرداخت.
مزین السلطنه اگرچه زن روشنفکری بود که فعالیت های اجتماعی اش، او را به چهره ای مبارز در دوره مشروطه تبدیل می کرد، با این حال زنی بود که زندگی شخصی اش را با تمام مختصات عرفی زنانه حفظ کرده بود؛ تمام کارهای خانه اش را خودش به تنهایی انجام می داد و در راه توسعه و ادامه انتشار روزنامه که در آن زمان ناشر افکار مترقی زنان به حساب می آمد، از هیچ کوششی دریغ نکرد.
-
ايران -دانش آموزان در سخت ترين شرايط در زير يوغ حاكميت آخوندها معاون آموزش و پرورش رژیم در استان سیستان و بلوچستان به محرومیت 96هزار د...
-
ايران - مقاومت - مادران كاري از گروه شباهنگ گواهى يه قاب عكس تو دستشه بدون اينكه خسته شه نمي ذاره يه لحظه هم چشم ستا...
-
منیره ستاره پرفروغی که در میان کهکشان زنان مجاهد خلق می درخشد. نگاه کن من منیره رجوی ام، قصه نیستم که بگویی، نغمه نیستم که بخوا...