۱۳۹۶ بهمن ۲۹, یکشنبه

8مارس- روز جهاني زن - مريم رجوي:حق زن ایرانی در براندازی رژیم ولایت فقیه



حضار محترم،
روز جهانی زن را به‌همه شما، به زنان جهان و به زنان آزاده ایران تبریک می‌گویم. تبریک به‌خاطر پایداری بر آرمان برابری و تبریک به زنان جهان زیرا خواهران‌شان در ایران، امسال در قیام علیه حكومت مرتجع‌ و زن‌ستیز آخوندی پیشتاز بوده‌اند.
امسال روز زن؛ روز افتخار است، روز شادی و روز تحسین است. زیرا زنان ایران، در خط مقدم نبرد با بنیادگرایی که دشمن همه زنان جهان است، نقش‌آفرینی کردند. 
هم‌چنین به خواهران‌مان در سراسر جهان که در سال گذشته در برابر دیکتاتوری و بنیادگرایی و خشونت مقاومت کردند، به‌ویژه زنان سوریه درود می‌فرستیم سلام بر آن‌ها که در میان ویرانه‌های یک کشور با ده میلیون آواره و پانصد هزار قربانی، پرچم امید را برمی‌افرازند.
من امروز می‌خواهم درباره چند موضوع با شما صحبت کنم:
درباره پیشتازی زنان در قیام ایران، درباره حق زن ایرانی در براندازی ولایت فقیه، مسئولیت زنان برای ادامه قیام‌ها، مسأله حجاب اجباری و سرانجام پاسخ به‌این سوال که نقش زن ایرانی که به‌آن معتقدیم، چه پشتوانه‌یی دارد؟
پیشتازی زنان در قیام ایران
یکی از جنبه‌های چشمگیر این واقعه، این است که نیروی محوری‌اش زنان و جوانان‌اند. بی‌دلیل نیست که نماد این قیام، تصویر دختری است که در میان دودهای گاز اشک‌آور، مشت خود را بلند کرده است.
یکی از شعارهای قیام این بود که «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا». این شعار، اولین بار توسط دختران و پسران دانشجوی قیام‌کننده در تهران داده شد.
شعار مهم دیگر این بود که معترضان خطاب به‌آخوندها گفتند: بترسید، بترسید، ما همه با هم هستیم. در این ابتکار هم که جلوی زندان اوین صورت گرفت، زنان، فعالانه نقش داشتند.
بله باید آخوندها بترسند که ما همه با هم هستیم. 
خامنه‌ای گفته است:‌ برابری جنسی زن و مرد از جمله حرف‌های کاملاً غلط غرب است. و زنان ایران پاسخ قاطعی به او دادند. زن شجاعی درست در یک متری پاسداران و مأموران امنیتی ایستاد. و چشم در چشم آنها با همه وجود فریاد کشید: مرگ بر خامنه‌ای. نام این زن را نمی‌دانیم؛ اما در آن لحظه که فریاد کشید، نامش ایران بود.
در باره نقش زنان در قیام، معاون سیاسی سپاه پاسداران تصویر نسبتا روشنی ارائه کرده است. او گفت:‌ در دهه۶۰ آن‌هایی که اعتراضات خیابانی سازمان مجاهدین را رهبری می‌کردند، بیشتر خانم‌ها بودند و اکنون نیز حلقه اصلی تحریک و شروع، خانم‌ها بودند به عنوان مثال، چهار نفر از این خانم‌ها ایلام را به آشوب کشیدند و بعد از دستگیری مشخص شد هیچ کدام آن‌ها ایلامی نبودند. به همین ترتیب آن‌هایی که از کرج بودند در کرمانشاه دستگیر شدند، یا آن‌هایی که از بندرعباس بودند در شیراز دستگیر شدند؛ این‌ها مجاهدینی بودند که سازمان‌یافته در شهرها حضور می‌یافتند و شعارها را جهت می‌دادند.
این اعتراف دشمن است که حلقه اصلی برانگیختن قیام‌ها زنان‌اند و من تاکید می‌کنم که حلقه اصلی سرنگونی رژیم ولایت فقیه، زنان به‌پاخاسته و رزم‌آوران ایران‌‌اند.
حق زن ایرانی در براندازی رژیم ولایت فقیه
زنان به‌خیابان‌ها نیامده‌اند که چیزی از رژیم بخواهند؛ بلکه آمده‌اند که رژیم آخوندی را از میان بردارند. زنان به‌قیام برنخاسته‌اند که فقط آزادی خود را مطالبه کنند. قیام کرده‌اند که تمام ایران را آزاد کنند.
این واقعیت، موضوع دومین بخش صحبت‌های من است. 
در دهه‌ی ۱۷۹۰، در انقلاب کبیر فرانسه، المپ‌دو‌گوژ بر اساس اعلامیه حقوق بشر فرانسه، اعلامیه‌ حقوق زنان را صادر كرد. او در همان زمان اعلام کرد: «وقتی زن حق دارد اعدام شود پس باید حق داشته باشد كه پشت تریبون قرار بگیرد».
ما هم به‌آخوندها می‌گوییم وقتی که ده‌ها هزار زن ایرانی را شکنجه و اعدام کرده‌اید، وقتی که ابتدایی‌ترین حقوق او را گرفته‌اید، پس زن ایرانی حق دارد رژیم ولایت فقیه را سرنگون کند. و قطعا این حق را به كرسی خواهد نشاند.
براندازی، حق زن ایرانی است و در عین حال، یگانه راه او برای آزادی و برابری. به‌گواهی تجربه ۳۹ سال گذشته، این رژیم هیچ راه و روش دیگری باقی نگذاشته. آیا از بازی اصلاحات و اعتدال قلابی چیزی عاید زنان ایران شد؟‌ هرگز. آیا تلاش‌هایی که برای اصلاح جزئی قوانین پرتبعیض صورت گرفت، فایده‌‌یی داشت؟‌ هرگز. آیا سال به‌سال حجم قوانین زن‌ستیزانه بیشتر نشده؟ آیا سال به‌‌سال فرصت اشتغال زنان از دست نرفته؟‌ آیا سال به‌سال زن ایرانی بیکارتر، مطرود‌تر و بیش از همیشه تحقیر نشده است؟
در نتیجه این سیاست‌ها، اکثریت جامعه ایران و به‌ویژه زنان روز به روز فقیرتر شده‌اند. به وضعیت جامعه نگاه كنید، كلیه فروشی، فروش نوزاد، ازدواج دختربچه‌ها، تعدی و توهین و تحقیر. راستی که قلب و وجدان ملت ایران از این‌همه ستم‌ و بید‌اد علیه زنان جریحه‌دار است. حتما می‌پرسید كه چرا جزئی‌ترین خواست‌های زنان در این رژیم قابل اجرا نیست؟ زیرا پژواک هر یک از این خواست‌ها در گوش آخوندها همان براندازی است. از لغو حجاب اجباری، لغو هر نوع تبعیض و هر نوع نابرابری، هرچه بخواهید یک خواست براندازانه است و جز با سرنگونی رژیم ولایت فقیه به‌دست نمی‌آید.
حجاب اجباری، برای به بندکشیدن زنان و سرکوب عمومی مردم
موضوع بعدی، این است که چرا آخوندها یکی از ابتدایی‌ترین حقوق زنان یعنی حق انتخاب پوشش را از آن‌ها سلب کرده‌اند؟ آن‌ها می‌گویند:‌ این مطابق دستور اسلام است. در حالی‌كه تحمیل حجاب دقیقا ضد اسلام است. روی آوردن به‌دین، بر اساس انتخاب آزادانه و داوطلبانه هر فرد است. در قرآن آمده است: لااکراه فی‌الدین. پس هر چیزی که از روی تحمیل و زور باشد، بر خلاف اسلام حقیقی است. می‌خواهد دین اجباری باشد یا حجاب اجباری. حجاب اجباری برضد اسلام است، برای به‌بند‌کشیدن زنان است، برای سرکوب عموم مردم است. 
وگرنه به‌کار گرفتن ۲۶ وزارت‌خانه و نهاد رژیم برای حجاب اجباری چه هدفی دارد؟‌ چرا هر روز حداقل دو هزار زن را در سراسر ایران دستگیر می‌کنند؟ تمام ماجرا این است که هر وقت می‌خواهند تنفس سیاسی جامعه را بند بیاورند، بگیر و ببند به بهانه بدحجابی را بیشتر می‌کنند. 
زنان ایران از روز اول، فهمیدند که آخوندها چه هدفی دارند. به‌همین دلیل در همان اسفند ۱۳۵۷ زنان مجاهد در حالی که خودشان روسری داشتند، در تظاهرات اعتراضی علیه حجاب اجباری شرکت کردند. از روز اول، تحمیل حجاب به‌زنان، وسیله اختناق و سد کردن راه زنان بوده است و نه چیز دیگر.
خمینی در ۲۲ بهمن حاکمیت شوم‌اش را شروع کرد. فقط ۱۵روز بعد در ۶ اسفند «قانون حمایت خانواده» را ملغی کرد. در ۹ اسفند تبعیض جنسی علیه زنان را به عرصه ورزش کشاند. در ۱۳ اسفند حق یک‌جانبه طلاق را به‌مردان داد. در ۱۵ اسفند قانون خدمات اجتماعی زنان را لغو کرد و در ۱۶ اسفند حجاب اجباری را به‌کارمندان زن تحمیل کرد كه مجری آن در ادارات ارتش همین رئیس جمهور فعلی رژیم، آخوند روحانی بود. 
تاریخچه ۳۹ ساله این رژیم، تاریخچه سرکوب زن ایرانی است و حالا زن ایرانی می‌خواهد این صفحه تاریک را از تاریخ ایران ورق بزند. 
به‌همین دلیل قیام ایران، فقط برای براندازی یک نظام سیاسی نیست؛‌ بلکه قیامی است علیه بنیادگرایی و ارتجاع مذهبی، که منطقه را به خاک و خون کشیده است. این طلوع تازه‌یی است. طلوعی پر امید نه فقط برای مردم ایران، بلكه برای تمام مردم منطقه و جهان. زیرا ارتجاع و بنیادگرایی که در سال ۵۷ با حاکمیت استبداد مذهبی در ایران متولد شد، در قیام‌های ۹۶ مرد و مردار شد.
مسئولیت زنان برای ادامه قیام‌ها
خطاب من به زنان دلیری است که در قیام‌ها فعالانه حضور داشتند. اوضاع کنونی ظرفیت ادامه قیام‌ها را فراهم کرده است و پیام آن به شما زنان به‌پاخاسته این است که مسئولیت استمرار قیام را بر شانه‌های خود بگذارید. این مسئولیت از دو بخش مهم تشکیل شده است. اول:‌ شکستن دیوار ترس و ناباوری، دوم سازمان دادن قیام‌ها.
اجتماعات اعتراضی ماه‌های اخیر و در اوج آن‌ قیام‌ها، یک بار دیگر نشان داد که شما زنان شجاع، در لحظه‌های حساس توانسته‌اید اوضاع را تغییر دهید و باعث گسترش اعتراض‌ها شوید. 
نقش شما در این لحظات، تعیین‌کننده است. مسئولیت اخص شما شکستن فضای ترس، خفقان و ناباوری است. نقش‌ شما این است که امید و جرأت مردم را احیا کنید و توان‌ مقابله با سرکوب را در جوانان شعله‌ور نمایید. 
وقتی پاسداران برای دستگیری جوانان هجوم می آورند، همه کسانی را که با ترس و تردید در اطراف ایستاده‌اند، به‌حرکت کردن، فریاد کشیدن و محاصره مزدوران برانگیزید. شما می‌توانید از مقابله با یک دستگیری، انگیزش اعتراض و قیام ایجاد کنید.
نسل میلیشیا، یعنی همان نسل مسعود، دختران و پسران دانش‌آموز و دانشجو، بعد از انقلاب ضدسلطنتی در سال‌های ۵۷ تا ۶۰، در مقابل حمله چماقداران و پاسداران می‌ایستادند و جلودار جنگاوری و نبرد برای آرمان آزادی بودند.
خواهران مجاهدتان در اشرف و لیبرتی با همین روحیه جنگاوری، در خط مقدم ایستادند و بارها هجوم مزدوران تا دندان مسلح را متوقف کردند.
پس وقتی که مزدوران رژیم حمله می‌کنند، برای تهاجم متقابل و ‌شکست و عقب‌نشینی آن‌ها تلاش کنید. در مقابل دستگیری قیام‌کنندگان، اعتراض‌ها را افزایش دهید و خانواده‌های زندانیان را در مقابل زندان‌ها همراهی و حمایت کنید. 
خواهران عزیزم، شما می‌‌توانید دیوار ناباوری و ترس و ناامیدی را در هم بشکنید. بارها دیده‌ام که بادستان زنجیر‌کرده به‌‌هم در مقابل صفوف تظاهرات پیش می‌روید. این راه و رسم را ترویج کنید. این صف بهم پیوسته می‌تواند و باید آزادی و برابری را محقق کند. 
دومین وظیفه شما زنان و دختران عزیزم، سازمان دادن است. قیام دی ماه نشان داد که لازمه پیشروی،‌ سازمان‌یافتگی است. پس برای سازمان‌دادن سایر خواهران‌تان تلاش کنید. 
به‌زنان هموطن در همه شهرها بیاموزید که کانون‌ها یعنی هزار اشرف را تشکیل دهند. به‌‌آن‌ها بیاموزید که شوراهای مقاومت برپا کنند. به‌مادران بگویید اندوه ۳۹ ساله دیگر کافی است. حالا زمان تشکیل شورای مقاومت مادران برای ادامه قیام است.
به‌‌زنان سرپرست خانوار بگویید پنجره‌یی به‌سوی امیدهای واقعی وجود دارد که‌دستان شما می‌تواند آن را باز کند. زنان بیکار یا اخراج شده با تشکیل شوراهای مقاومت می‌توانند به کاری بزرگ دست بزنند. راه پایان‌دادن به‌حقوق پایمال شده، تشکیل شوراهای مقاومت و کانون‌های شورشی برای ادامه قیام تا پیروزی است؛ شورای مقاومت معلمان، بازنشستگان، شورای زنان کارمند، کارگر، دانشجو و دانش‌آموز، شورای مقاومت پزشکان، پرستاران، مادران اعدام‌شدگان و مادران زندانیان.
آری، بگذارید هزار چشمه بجوشد، بگذارید هزار گل بشکفد، بگذارید کانون‌ها و شوراهای مقاومت در هر شهر و روستا تکثیر شوند.
چنان که مسعود گفته است: «ولی فقیه ... از تشکیلات و سازماندهی و مقاومت سازمان‌یافته، به غایت می‌‌ترسد و در آن به عیان سرنگونی محتوم خود را می‌بیند. او بهتر از هر کس می‌داند که مجاهدین و شبکه اجتماعی قیام و کانون‌های شورشی و هزار اشرف به راستی زن و مرد جنگ و رزم‌آوران میدانند». 
و تاکید من این است که برای گسترش قیام و سرنگونی‌ نظام ولایت فقیه، باید صدها و هزاران فرصت خلق کرد و این در توان همه شما زنان آزاده ایران هست. زیرا پیشتازان شما در این مقاومت با تجارب بسیار ارزنده، چهار دهه است که مبارزه میکنند و اکنون در شورای مرکزی مجاهدین با هزار زن قهرمان پیشتاز نبرد با دیکتاتوری مذهبی هستند.
سیاست آخوندها، سرکوب زنان و به انفعال کشاندن مردان است
می‌خواهم به‌ مردان آزادی‌خواه ایران به‌و‌یژه جوانان، بگویم که خشم و بیزاری خود از رژیم آخوندی را با ایستادگی در برابر زن‌ستیزی رژیم، همراه کنید. سیاست آخوندها، سرکوب زنان و به تسلیم و انفعال‌کشاندن مردان است. این سیاست را در هم بشکنید. 
برادران پیشتاز شما در صفوف مجاهدین و مقاومت ایران، راه پیشرفت مبارزاتی و فکری خود را با محترم شمردن برابری زنان طی کرده‌اند. شما نیز برای دفاع از هویت انسانی خود، و برای دفاع از شخصیت زن ایرانی، در برابر آخوندها و سرکوب آن‌ها به‌مبارزه برخیزید. در مقابل هرگونه تعرض به‌‌زنان، هرگز سکوت نکنید، هرگز تسلیم نشوید و هرگز تماشاچی نباشید. در برابر سرکوب و تحقیر زنان و جوانان بایستید و به این وسیله از ارتجاع و ایدئولوژی عقب‌مانده آخوندی فاصله بگیرید و استواری و شرف انسانی خود را صد چندان کنید.
نقش تعیین‌کننده زنان ایران در تغییر به سوی آزادی
ما پیوسته بر این اعتقاد تأکید می‌کنیم که زن ایرانی نقش تعیین‌کننده در تغییر ایران به‌سوی آزادی دارد. اما‌ چگونه؟ 
موقعیت زن ایرانی را کسی به‌او نداده است. او این موقعیت را با رنج و خون و اراده آزدای‌خواهانه خود ساخته است؛ در شامگاه ۳۰ خرداد سال ۶۰، خمینی ۱۲ دختر مجاهد را اعدام کرد. تنها به این جرم که در تظاهرات۳۰خرداد شرکت کرده بودند. اغلب آن‌ها کم‌تر از ۱۸ سال داشتند و در موقع اعدام، حتی حاضر به‌گفتن نام خود نشدند. بعدها، ده‌ها هزار زن مجاهد و مبارز دیگر به خاطر مبارزه در راه آزادی مردم ایران، شكنجه شدند یا که بر سر دار رفتند. 
راستی چرا خمینی شکنجه‌گاه‌های موسوم به‌واحدهای مسکونی را علیه زنان زندانی به‌کار گرفت؟‌ چرا آن‌ها را در قفس و تابوت محبوس کرد؟‌ زیرا در برابر مقاومت آن‌ها، بارها و بارها شکست خورد. مقاومت زندانیان مجاهد و مبارز به‌‌ویژه زنان در سال‌های۶۰ تا ۶۷ به‌راستی از فراز‌های پرافتخار تاریخ مقاومت برای آزادی‌است. در سال ۶۷ زنان و مردان مجاهد در مقابل دو انتخاب قرار گرفتند:‌ یا تسلیم یا چوبه‌های دار. آن‌ها با ایستادگی بر سرموضع خود و با دفاع از آرمان مجاهدین و مسعود جان‌های خود را تقدیم کردند. پایداری در برابر خمینی با چنین بهایی دوام یافت.
در سال‌های اول حاکمیت خمینی، دختران مجاهد و مبارز سد استواری در برابر او تشکیل دادند. در قدم بعد، دلاورانی هم‌چون طاهره اسکندرنژاد یا اکرم خراسانی را می‌بینیم که پیشتاز نبرد با پاسداران در خیابان‌های تهران بودند. در سازمان مجاهدین و ارتش آزادی‌بخش ملی، بالاترین مواضع فرماندهی را هدایت کردند. در نبردهای فروغ جاویدان، روحیه و تهاجم‌شان چنان دشمن را به‌وحشت انداخت که پس از سه‌دهه هنوز با ترس، از آن یاد می‌کند. طاهره طلوع از فرماندهان همان نبردها بود. پاسداران از فرط کینه، با زدن خنجری به قلب او، پیکرش را به‌صخره‌های چهار زبر در كرمانشاه آویختند. 
سپس زن ایرانی را در پایداری ۱۴ساله اشرف و لیبرتی می‌بینیم. و حالا در شورای مرکزی آن‌ها در دل یک محاصره سخت و طولانی، دژ آزادی ایران را برپا کردند. و حالا همین دلاوری‌ها را در حضور زنان در قیام‌ها یا مقاومت‌ و اعتصاب غذای زندانیان سیاسی می‌بینیم. 
جامعه ایران از یاد نخواهد برد که زنانی چون فاطمه امینی، مرضیه اسکویی، اعظم روحی آهنگران و اشرف شهیدان، چگونه با عزم و فداکاری خود برای انقلاب بهمن راه باز کردند. سلام بر همه آن‌ها. 
با همین پشتوانه است که می‌گوییم مرتجعین نمی‌توانند مانع پیروزی زن ایرانی شوند. 
سرانجام، روی سخنم به‌جنبش‌های برابری و ‌‌خواهرانم در سراسر دنیاست. خوشبختانه در این‌جا خواهران‌ عزیزم از کشورهای مختلف آسیا، اروپا، آمریکا، آفریقا، کانادا و استرالیا حضور دارند. می‌خواهم تاکید کنم که بزرگترین پروژه زنان در این دوران برای مدافعان حقوق زنان، حمایت از مبارزه علیه بنیادگرایی و تروریسم است و از آن جا که قلب این بنیادگرایی و ارتجاع درایران تحت حاکمیت آخوندهاست، حمایت از قیام مردم ایران برای سرنگونی این رژیم، اهمیت مضاعف دارد. من مطمئنم که زنان جهان به این وظیفه تاریخی عمل خواهند کرد.
هر مقاومتی علیه ستم و بی‌داد، دستاوردی برای همه زنان است
در شرایطی که زنان، یعنی نیمی از جمعیت جهان، هم‌چنان از سرکوب و فقر و تبعیض و خشونت رنج می‌برند، هر مقاومتی علیه ستم و بی‌داد، دستاوردی برای تمام زنان است. 
به شما، زنان فعال در جنبش برابری می‌گویم:‌ قیام خواهران شما در ایران، علیه رژیم زن‌ستیز حاکم، پیشرفتی برای همه بشریت است. هرقدمی که برای آن‌ها بردارید، هر فعالیتی برای دفاع از دستگیرشدگان، هر تلاشی برای افشای شکنجه‌ زندانیان و هر کاری برای واداشتن دولت‌ها به‌قطع رابطه با رژیم آخوندی، اثرگذار خواهد بود.
در شرایط کنونی، خواست ما آزادی فوری زندانیان قیام، آزادی بیان و اجتماعات و لغو سركوب و حجاب اجباری است. برای برآوردن این خواست‌ها ما به‌یاری تک تک شما نیازمندیم. 
روزی که زنان ایرانی سنگر بنیادگرایی را در ایران درهم بشکنند، آزادی و برابری در همه جهان جهش می‌کند و آن روز دور نیست. از همه شما متشکرم.

۱۳۹۶ بهمن ۲۴, سه‌شنبه

مريم رجوي كيست؟

مريم رجوي كيست؟


تاریخ تولد: ۱۳ آذرماه۱۳۳۲ 
محل تولد: تهران، ایران
وضعیت تأهل: متأهل مسعود رجوی در سال۱۳۶۴
مسئولیت فعلی: رئيس جمهور برگزيده شورای ملی مقاومت ایران
تحصیلات: مهندسی متالورژی، دانشگاه صنعتی شریف- تهران
فرزندان: یک دختر(اشرف)، یک پسر(مصطفی)
فعالیت‌های سیاسی
از مسئولان جنبش دانشجويی وابسته به مجاهدين عليه رژيم شاه طی سال‌های (۱۳۵۲تا۱۳۵۷)
از مسئولان بخش اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران (۱۳۵۸تا۱۳۶۰)
کاندیدای نمایندگی مجلس (۱۳۵۸)
همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین (۱۳۶۴تا۱۳۶۸)
مسئول اول مجاهدین (۱۳۶۸تا۱۳۷۲)
رئیس جمهور برگزيده شورای ملی مقاومت ایران، پارلمان در تبعید (۱۳۷۲)

تولد و جوانی
مریم رجوی در یک خانواده متوسط در تهران متولد شد. يكی از برادران وی، محمود، از اعضای قديمی سازمان مجاهدين است كه در دوران شاه يك زندانی‌سياسی بود. 
خواهر بزرگتر وی نرگس در سال ۱۳۵۴، در زمان شاه به‌دست مأموران ساواک کشته شد. خواهر ديگر وی معصومه که دانشجوی مهندسی صنايع بود، در سال ۱۳۶۱ به‌دست رژيم ملايان دستگير، و در حالی كه باردار بود، بعد از شکنجه‌های فراوان، اعدام شد. 
رجوی از نوجوانی به سازمان مجاهدين خلق ايران پيوست و پس از پيروزی انقلاب ضدسلطنتی، يكی از كانديداهای مجاهدين در تهران برای اولين انتخابات مجلس در سال ۱۳۵۸ بود. اما با تقلب‌های گسترده رژيم نوپای بنيادگرا، هيچ‌يک از اعضای اپوزيسيون به مجلس راه نيافتند. با اين همه، رجوی بيش از ۲۵۰ هزار رأی را به‌خود اختصاص داد.
رئيس جمهور برگزيده شورا
در سال۱۳۷۲، شورای ملی مقاومت ايران که متشکل از سازمان‌ها و شخصيت‌های برجسته اپوزيسيون ايران است در اجلاس سالانه خود، رجوی را به‌عنوان رئيس جمهور برگزيده شورا برای دوران انتقال حاکميت به مردم ايران برگزيد.
شورای ملی مقاومت ايران در حكم يك پارلمان در تبعيد و مجلس قانونگذاری عمل می‌كند. 
در موضع رئيس جمهور برگزیده مقاومت، مریم رجوی یک چالش سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک فوق‌العاده در مقابل آخوندهای حاکم است. تحت هدایت وی، زنان، مواضع کلیدی در صفوف مقاومت اتخاذ كرده‌اند؛ زنان بيش از نیمی از اعضای شورای ملی مقاومت ایران را تشکیل می‌دهند. آن‌ها مسئولیت‌های مختلفی را در امور سیاسی، روابط بین‌المللی، اجتماعی و فرهنگی در مقاومت ایفا می‌کنند. مريم رجوی، سخنرانی‌های متعددی در مورد پیام واقعی اسلام یعنی اسلام بردبار و دموکراتیک در مقابل تفسیر ارتجاعی و بنیادگرایانه از اسلام داشته است. از نظر وی یکی از مهم‌ترین مرزبندی‌ها بین این دو دیدگاه کاملاً متضاد، مسأله زنان است. «اسلام، زنان و برابری»، «زنان نيروی تغيير» و «زنان عليه بنيادگرايی» از جمله تألیفات مریم رجوی است.
علیه بنیادگرایی
رجوی در سال ۱۳۷۳ طی يك سخنرانی در شهرداری اسلو، نسبت به خطر اختاپوس استبداد مذهبی و بنیادگرایی اسلامی که قلبش در تهران می‌تپد، هشدار داد و گفت: «بنیادگرایی به نخستین تهدید صلح در منطقه و جهان تبدیل شده است» و «آخوندهای حاکم بر ایران با سوء‌استفاده از باورهای مذهبیِ بیش از یک‌میلیارد مسلمان،‌ به توسعه‌طلبی و صدور بحران و تنش می‌پردازند».
وي در تيرماه۱۳۷۵ در كنفرانس زنان، صدای سركوب‌شدگان در ارلزكورت لندن گفت: «مسأله زنان و جنبش برابری، با مبارزه عليه ارتجاع و بنيادگرايی پيوند می‌خورد، چرا كه زنان نه فقط پيشتاز جنبش برابری، بلكه همچنين نيروی اصلی توسعه، صلح و عدالت اجتماعی‌اند...
«به‌نظر من، بشريت تنها در صورتی از شر پديده شوم ارتجاع و بنيادگرايی خلاص می‌شود كه زنان نقش پيشتاز خود را در اين كارزار جهانی به‌عهده بگيرند و با استفاده از تمامی اشكال مبارزه دموكراتيك، راه را بر هر‌گونه مماشات و سازش با آخوندهای زن‌ستيز و ضدبشر ببندند».
راه‌حل سوم 
در دی ماه ۱۳۸۳(دسامبر ۲۰۰۴)، در يك سخنرانی در مقر پارلمان اروپا در استراسبورگ، با ارائه «راه حل سوم» چشم انداز روشنی در قبال بحران ایران ـ که جهان از فرجام آن در تشویش بود، ایجاد کرد. 
وی گفت: «در پاسخ به بحران ایران، معمولاً از دو گزینه صحبت می‌شود. یکی سازش با رژیم آخوندی با هدف مهار یا تغییر تدریجی، که این سیاست، در دو دهه گذشته، توسط کشورهای غربی دنبال شده است. گزینه دیگر، سرنگونی ملایان از طریق جنگ خارجی است مانند آنچه در عراق روی داد و هیچکس خواستار تکرار آن در ایران نیست. اما من امروز آمده‌ام بگویم یک راه حل سوم وجود دارد: تغییر توسط مردم و مقاومت ایران.
اگر موانع خارجی برداشته شود، مردم و مقاومت ایران، توانایی و آمادگی این تغییر را دارند و این تنها راه جلوگیری از جنگ خارجی است. امتیاز دادن به ملایان، آلترناتیو جنگ خارجی نیست و آن‌ها را از اهداف شومشان منصرف نخواهد کرد».
همبستگی جهانی برای حمايت از مقاومت 
مریم رجوی امروز در میان ایرانیان، پیشتاز مبارزه برای تغییر دموکراتیک در ایران است. درسال‌های اخير، وی يك جنبش جهانی را كه در برگيرنده مهم‌ترين شخصيت‌های سياسی و اجتماعی از مقام‌های سياسی، نظامی، و وزرای كابينه پيشين آمريكا، تا پارلمانترها و شخصيت‌های سياسی از آمريكا و كانادا، تا اروپا و استرالياست، هدايت كرده است. اين جنبش جهانی به منظور حمايت از مقاومت ايران و بخش سازمان‌يافته آن در اشرف و ليبرتی و به‌رسميت شناختن اين مقاومت، موفقيت‌های بزرگی در دفاع از تغيير رژيم و برقراری آزادی و دمكراسی در ايران كسب كرده و اعتبار و مشروعيت جهانی به‌دست آورده است.
کارزار بین‌المللی برای خروج نام مجاهدین از لیست‌های تروریستی
هدايت يك كارزار عظيم جهانی براي خروج نام مجاهدين از ليست‌های تروريستی در اروپا و آمريكا، و افشای بند و بست‌های پنهانی برای مماشات با رژيم آخوندی، صحنه ديگری از مبارزات مريم رجوی است. حاصل اين مبارزات خروج نام مجاهدين از ليست سازمان‌های ممنوعه در انگلستان در سال۱۳۸۷، از ليست تروريستی اتحاديه اروپا در سال ۱۳۸۸، رفع اتهام تروريستی در پرونده ۱۷ژوئن توسط قاضی تحقيق ارشد فرانسه و لغو برچسب تروريستی در آمريكا در مهرماه سال۱۳۹۱بود.
کارزار بین‌المللی دفاع از اعضای مقاومت در اشرف و لیبرتی 
در سال ۱۳۸۸(۲۰۰۹) دولت آمریکا حفاظت و امنیت بیش از ۳۰۰۰ تن از اعضای مقاومت در اشرف در عراق را به دولت این کشور منتقل کرد. به‌دستور خامنه‌ای نیروهای مالکی در مرداد ۱۳۸۸ (ژوئیه ۲۰۰۹) و متعاقبا در فروردین ۱۳۹۰ (آوریل ۲۰۱۱) و شهریور۱۳۹۲ (سپتامبر ۲۰۱۳ ) اشرف را مورد حمله قرار دادند که بیش از صد نفر کشته و بیش از هزار تن مجروح شدند. متعاقبا مجاهدان اشرف، تحت نظارت ملل‌متحد به کمپ لیبرتی منتقل شدند که در آنجا نیز چندین بار مورد حملات موشکی قرار گرفتند و ده‌ها نفر دیگرکشته و تعداد بیشتری مجروح شدند. هدف رژیم ملاها و عوامل دست‌نشانده آن در عراق، نابودی کلیه اعضای مقاومت بود. 
مریم رجوی یک کارزار بین‌المللی در دفاع از اعضای مقاومت در اشرف و لیبرتی را هدایت کرد که از جمله منجر به صدور صدها بیانیه از سوی سازمان‌های مدافع حقوق‌بشر، گزارش‌ها و بیانیه‌های متعدد از سوی ارگان‌های وابسته به سازمان‌ملل، بیانیه‌های هزاران پارلمانتر در سراسر جهان و همچنین تصویب قطعنامه‌هایی در پارلمان‌ها و مجامع بین‌المللی گردید. تلاش‌ها در آمریکا منجر به تصویب قانونی در دفاع از امنیت ساکنان لیبرتی در سال ۱۳۹۴(۲۰۱۵) شد.