۱۳۹۵ دی ۲۵, شنبه

فرزندان سفیر قبلی نروژ در اسلو به دولت نروژ پیاهنده شده اند

ز چپ به راست علی دیبایی مقدم - جواد ظریف - محمد دیبایی مقدم
دو فرزند سفیرقبلی نروژ در اسلو به دولت نروژ پیاهنده شده اند وبا مقامات آخوندي نيز همراهی می کنند ودر نروژ برای پناهندگان مخالف حکومت پرونده سازی و اشکال تراشی می کنند. 
علی و محمد دیبایی مقدم دو برادر که پدرشان دیپلمات رژيم آخوندي در نروژ بود پس از پایان ماموریت پدرشان همراه با او به تهران بازنگشتند و به بهانه ی تهدید شدن از سوی وزارت اطلاعات درخواست پناهندگی کردند دولت نروژ هم به آنها پناهندگی سیاسی داد این دو برادر در سفر چند ماه پیش وزیر خارجه حكومت آخوندي به نروژ جزء میهمانان سفارت بودند هر سال هم با اسناد مسافرتی نروژی وارد ترکیه می شوند و از آنجا با پاسپورت ایرانی به تهران می روند و اطلاعاتی را که از ایرانیان جمع آوری کرده اند را خیلی شیک و مجلسی تحویل وزارت اطلاعات میدهند هم از آخور نروژ می خورند هم از توبره آخوندها كه جاسوسي مردم ايران را در خارج از كشور بكنند.

۱۳۹۵ دی ۲۴, جمعه

خلاصه اي از گزارش كميته امداد پزشكي مچاهدين خلق ايران در آلباني


سپاس از پزشکان انساندوست، از وام و کمکهای مالی هموطنان و هواداران و درخواست استمرار حمایتهای مادی و معنوی

کمیته امداد پزشکی مجاهدین در آلبانی با درود به مجاهد صدیق، اعظم رحمانی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران  و بیست وهشتمین شهید محاصره ضدانسانی پزشکی در اشرف و لیبرتی، که سرانجام در آلبانی جان باخت؛ خلاصه‌ای از گزارش پزشکی خود در سال 20166 را به اطلاع عموم هموطنان می‌رساند.

سال 2016سال انتقال همه مجاهدین و ساکنان لیبرتی به آلبانی و برخی کشورهای اروپای غربی بود. طی یک دهه پایداری پرشکوه و پرافتخار در اشرف و لیبرتی، الگوهای تاریخی مقاومت و ایستادگی در برابر فاشیسم دینی، در 29 حمله موشکی و حمله زمینی با سلاحهای سرد و گرم و انفجار و بمبگذاری، جمعاً 141 مجاهد به‌شهادت رسیدند، 1487تن مجروح شدند و 28نفر در اثر محاصره ضدانسانی، به‌خصوص محرومیت از درمان در محاصره جنایتکارانه پزشکی، جان باختند.

آنتونیو گوترز کمیسر عالی پناهندگان ملل‌متحد (دبیرکل کنونی سازمان ملل) درباره حمله موشکی 7آبان 1394 به‌عنوان «انزجارآورترین عمل» در همان زمان گفت: «من شدیداً نگران صدماتی هستم که بر کسانی که در کمپ لیبرتی زندگی می‌کنند، وارد آمده است».

یک سال پیش، در همین ایام 782 مجاهد خلق در لیبرتی در صف انتظار نوبت برای معالجات مبرم پزشکی قرار داشتند. برای معالجه و درمان همان صدمات، کمیته امداد پزشکی مجاهدین در لیبرتی8ماه اول سال 2016 و سپس در 4ماه بعدی در آلبانی، به‌غایت تلاش کرد. این کمیته مرکب از 12 پزشک مجاهد خلق و برخوردار از کمک پزشکان هوادار و متخصصان برجسته و انساندوستی بود که تجسم سوگند بقراط در میان ایرانیان آزاده و میهن‌پرست بودند.

حاصل این تلاشها برای مداوا و نجات جان مجاهدین مجروح و بیمار که در اولویت مطلق قرار داشت، فقط در آلبانی، از پایان انتقال بزرگ در 19شهریور تا 11 دیماه 1395 یعنی در کمتر از 4ماه، در مجموع انجام 5هزار قرار درمانی تخصصی با بیش از 200 عمل جراحی، علاوه بر خدمات چشم پزشکی و دندانپزشکی بوده است.

به یاد داریم که کمیساریای عالی پناهندگان پیوسته خاطرنشان می‌کرد در انتقال به آلبانی «تعهد و تأمین عمده هزینه شامل هزینه انتقال و مخارج زندگی افراد... نقش کانونی و حیاتی داشته است» (بیانیه شماره سیزده-14دسامبر2015). پس از حمله موشکی 14تیر1395 به لیبرتی نیز که مجروحان و مصدومان و خسارتهای بسیار بر جای گذاشت، کمیساریا در بیانیه شماره چهارده در19 ژوئیه2016 بار دیگر تأکید کرد موفقیت در اجرای راه‌حلها و انتقال به آلبانی «به پایبندی ساکنان به تعهد خود برای تأمین عمده هزینه‌ها، به‌ویژه برای تأمین درازمدت مخارج منتقل شدگان بستگی دارد که از هیچ کمک دولتی برخوردار نیستند. این تعهد برای ادامه اجرایی کردن راه‌حلها برای این گروه حیاتی است».

از این‌رو، سازمان مجاهدین باید تمام هزینه‌های سنگین پزشکی را برعهده می‌گرفت. این در شرایطی بود که حکومت عراق و دژخیمان استخبارات زیر سلطه نیروی تروریستی قدس و اطلاعات آخوندی، با نقض همه توافق‌های چهارجانبه بین آمریکا، سازمان ملل، دولت عراق و سازمان مجاهدین، مانع فروش دارایی‌ها و اموال مجاهدین در اشرف و لیبرتی و مانع انتقال اموال به آلبانی شدند. وحوش و مزدوران رژیم، از جمله مانع انتقال یک میلیون و 46هزار دلار تجهیزات پزشکی مجاهدین در لیبرتی شدند. این تجهیزات مانند میلیونها دلار تجهیزات پزشکی دیگر در اشرف در حیطه حاکمیت دولت عراق است و باید به مجاهدین برگردانده شود یا مابه‌ازاء و غرامت آنها توسط دولت عراق پرداخت شود. وکلا و حقوقدانان این پرونده را در عراق و در سطح بین‌المللی پیگیری می‌کنند.

جمع هزینه‌های درمانی در سال 2016 در آلبانی و لیبرتی، به 2 میلیون و 633هزار دلار رسید که یک میلیون و 315هزار دلار آن از کمکهای بی‌دریغ پشتیبانان و هواداران و هموطنان تأمین شده و مابقی، وام های قسط بندی شده است. مشروح این گزارش، همراه با اسناد و صورت‌حسابها و همچنین اسناد وام و بدهکاری و قسط بندی بازپرداخت وامها، برای رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ارسال شده است.

کمیته امداد پزشکی، با قدردانی صمیمانه از ”خواهرمریم“، با سپاس بسیار از پزشکان انسان‌دوست و با تشکر فراوان از کمکهای بی‌دریغ، استمرار حمایتهای مادی و معنوی هموطنان و یاران اشرف‌نشان را درخواست می‌کند.

23 دی 1395 (12ژانویه 2017)

۱۳۹۵ دی ۲۳, پنجشنبه

بي بي مريم، سردار بختیاری و حامی جنبش مشروطه



-سردار بختیاری و حامی جنبش مشروطه
-
تولد ۱۲۵۳، اصفهان
-
مرگ۱۳۱۶
او از زنان تحصیل‌کرده زمان مشروطه بود که به حمایت از آزادی‌خواهان برخاست و حتی به تهران لشکرکشی کرد.به واسطه زندگی در ایل بختیاری و پدرش که خان ایل بود تیراندازی و سوارکاری می‌دانست.
می‌گویند او از مشوقان اصلی برادرش علیقلی‌خان سردار اسعد برای فتح تهران بوده است. پیش‌تر در زمان استبداد صغیر، افراد ایل را به مبارزه علیه استعمار تشویق می‌کرده است.
قبل از فتح تهران٬ همراه سواران مخفیانه وارد پایتخت شد و شبانه روی سقف خانه‌ای که رو به روی مجلس بهارستان بود سنگربندی کرد تا بعد از ورود سردار اسعد بختیاری با قزاق‌ها بجنگند.
بعد از این ماجرا در ایل بختیاری به بی‌بی‌مریم، لقب سردار دادند.
او در خاطراتش درباره دلایل اینکه زنان در جامعه عقب مانده‌اند نوشته "... تمام بدبختی‌های ما از خودمان می‌باشد،زیرا که نه علم داریم و نه حقوق خود را می‌دانیم، اگر ما هم بدانستیم که برای چه خلقت شدیم، البته در اطراف حقوق خود جان فشانی‌ها می‌کردیم.
بی‌بی مریم بختیاری از معدود زنان عصر مشروطه است که خاطرات زندگی خود را نوشته است.منابع ایل بختیاری نقل کرده‌اند که سردار بی‌بی مریم بختیاری سال ۱۲۸۸ خورشیدی در جنگ آزادسازی اصفهان به همراه خواهرش بی‌بی لیلی فرماندهی یک ستون سواره نظام را به عهده داشته است.
سال ۱۲۹۵ هم که یک افسر آلمانی با سربازانش در کنار عشایر جنوب ایران علیه انگلیسی‌ها مبارزه می‌کرد، سردار مریم بهترین نیروهای خود را برای همراهی با او به تنگستان فرستاد.
گفته می‌شود که در دوران جنگ جهانی اول خانه او در اصفهان پناهگاهی بوده است برای فعالان سیاسی و فرهنگی مانند علی‌اکبر دهخدا٬ ملک‌الشعرا بهار و در مقطعی در سال ۱۲۹۹ پناهگاهی برای محمد مصدق.سایه‌ای از زندگی پارتیزانی و مقاومت‌های بی‌بی مریم بختیاری، بعدها در سرنوشت فعالان چپ دیده می‌شد. زنانی مانند مریم فیروز و اشرف دهقانی که الگوی بسیاری از زنان چپ در ایران بوده‌اند.

زينب پاشا شيرزني از تبار آذربايجان


 از جمله زنان مبارزي كه در تاريخ معاصر آذربايجان تا حدود بسياري ناشناخته مانده و اطلاعات چنداني از زندگي وي در دست نيست ، زني است تبريزي به نام «زينب پاشا» كه به تنهايي نهضتي ماندگار و غرورآفرين بر پا ساخت.
در محله عمو زين الدين در خانه يك روستائي به نام شيخ سليم ، دختري به دنيا آمد كه اسمش را زينب گذاشتند. خانواده شيخ سليم مانند بقيه روستائيان به سختي زندگي مي گذرانيد. حدود يكصد و ده سال پيش زينب و همراهانش پيشتاز مبارزات زنان ايراني بر عليه ظلم و تبعيض شدند. آنگاه زينب رهبر اين زنان مبارز و شجاع لقب « پاشا» و « ده باشي » و « بي بي » و « باجي » را به خود اختصاص داد.
زينب پاشا اين زن غيور آذربايجاني برخلاف ديگر زنان كه عرف و سنت غلط باعث خانه نشين شدنشان بود ، در حدود سال ۱۲۷۰ مهر سكوت را از لب برمي دارد ، زنجير سنن و قوانين فئودالي را پاره مي كند و براي نخستين بار با چهل نفر از زنان قهرمان از تبريز عليه ظلم و استبداد به جنگ مسلحانه دست مي زند . در دوراني كه زن دست و پا بسته و مقيد به سنت بود و به عنوان ضعيفه و ناقص العقل جز انجام امور خانگي كاري نداشت ، تاريخ شاهد بسيار زناني بود كه پا به پا و حتي گاهي جلوتر از مردان مي كوشيدند .
مي گويند اولين گام او براي مبارزه با ستم ، اعتراض به « امتياز رژي » بود. زماني كه ناصرالدين شاه امتياز خريد و فروش توتون و تنباكو را به يك شركت انگليسي واگذار كرد ، مردم تبريز عكس العمل نشان دادند و بازار تبريز به نشانه اعتراض تعطيل شد. طبق معمول هردولت مستبدي ، ماموران دولتي دست به كار شدند و با تهديد و وعده بازاريان را مجبور كردند كه بازار را باز كنند. چند ساعتي از باز شدن بازار نگذشته بود كه زينب پاشا همراه با زنان مسلح خود وارد بازار شد. زناني مسلح كه چادرهايشان را به كمر بسته بودند. زينب پاشا بي محابا و شجاعانه به گروه خود دستور مبارزه و مقاومت مي دهد . او نه تنها سنتهاي فئودال را مي شكند بلكه به بسياري از زنان و مردان ثابت مي كند كه حق طلبي و حضور زن در اجتماع هيچ منافاتي با حجاب و دين ندارد چرا كه آن زمان زينب پاشا گوشه هاي چادرش را به كمر بسته و چارقدش را بر چهره مي كشد و مسلح به پا مي خيزد. 
مي گويند قائم مقام والي تبريز و اطرافيانش يكي از محتكران معروف تبريز بود. انبار غله او بوسيله زينب پاشا شناسائي و به روي مردم گرسنه و قحطي زده گشوده شد.
نظام العلما نيز يكي از محتكران و مقتدران تبريز بود. او انبار غله اي داشت و جنس را از روستائيان به قيمت بسيار ارزاني مي خريد و به موقع اش گران مي فروخت. انبار او نيز توسط زينب پاشا گشوده و بين گرسنگان تقسيم شد.
مي گويند زينب پاشا زنان را تشويق مي كرد كه عليه نابرابري هاي اجتماعي و ستم چند لايه اي كه بر زنان وارد مي شد ، به مبارزه برخيزند. او مي گفت، اگر شما مردان جرات نداريد جزاي ستم پيشگان را كف دستشان بگذاريد ، اگر مي ترسيد كه دست دزدان و غارتگران را از مال و ناموس و وطن خود كوتاه كنيدچادر ما زنان را سرتان كنيد و در كنج خانه بنشينيد و دم از مردي و مردانگي نزنيد. ما جاي شما با ستمكاران مي جنگيم .
وي در اواخر عمر خود به سفر عتبات عاليات مي رود . او تشنه آزادگي و زني معتقد كه تنها كلامش اين بود بنگر چه زيبا سخني است از حسين بن علي : در اين دنيا اگر هم دين نداريد لااقل آزاده باشيد . 
هفت يارهمراه زينب پاشا :
فاطمانسا ، سلطان بگيم ، ماه شرف ، جاني بگيم ، خيرالنسا ، ماه بيگم ،شاه بيگيم

۱۳۹۵ دی ۲۱, سه‌شنبه

دادستانی آرژانتین: رفسنجاني بالاترين مقام ايراني در تاييد حمله آميا بود



از آغاز روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران، و بویژه در دوران هشت ساله ریاست جمهوری رفسنجانی، قتل‌های بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی در درون ایران و برون مرز به تایید و یا حتی مداخله رفسنجانی نسبت داده می شد.از جمله، قتل شاپور بختیار آخرین نخست وزیر حکومت پادشاهی در تابستان ۱۹۹۱، کشتن فریدون فرخزاد شومن، شاعر و هنرپیشه ایرانی در بن آلمان در تابستان ۱۹۹۲ و ترور دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران و یارانش در رستوران میکونوس برلین در سپتامبر ۱۹۹۲ به دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی بازمی گردد.
دادگاه آلمان در سال ۱۹۹۴ نام رفسنجانی را در کنار اسامی علی خامنه‌ای رهبر نظام، علی اکبر ولایتی و علی فلاحیان وزیران وقت خارجه و اطلاعات به عنوان اعضای کمیته نهایی تصویب ترورهای مخالفان حکومت در خارج ذکر کرد.
نام رفسنجانی در عملیات بمبگذاری علیه هدف‌های اسرائیلی و یهودی نیز آلوده شده بود.
«اسرائیل هیوم» روزنامه اصلی حامی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل یکشنبه نوزدهم دی در گزارش مرگ رفسنجانی نوشته بود، بمبگذاری مرگبار سفارت اسرائیل در بوئنوس آیرس در سال ۱۹۹۲ همانند انفجار سال ۱۹۹۴ در ساختمان همیاری یهودیان آرژانتین با تایید رفسنجانی که در آن زمان رییس جمهوری بود، انجام شد.
از تابستان ۱۹۹۲ که سفارت اسرائیل در بوئنوس آیرس منفجر شد و ۱۸ کشته و دهها زخمی برجای نهاد، اسرائیل و برخی عوامل در آرژانتین این عملیات را به نظام ایران و موافقت رفسنجانی با آن نسبت می دادند.
آرژانتین نتوانست سند محکمی در مورد مداخله رفسنجانی در بمب گذاری سفارت اسرائیل در بوئنوس آیرس بیابد.
اما آرژانتین بمبگذاری تابستان ۱۹۹۴ در کانون همیاری یهودیان در بوئنوس آیرس را اقدام تروریستی انجام شده بنا به تایید رفسنجانی نسبت داد.
در عملیات بمبگذاری در آمیا، ۸۴ تن کشته و حدود سیصد تن زخمی شده و ساختمان هفت طبقه ویران گردید.
دادستانی آرژانتین اکتبر ۲۰۰۶ پس از ۱۲ سال تحقیقات دامنه دار، علیه مقامات وقت ایران و حزب الله کیفرخواست صادر کرد.
کیفرخواست تاکید داشت که جمهوری اسلامی ایران بر حزب الله برای اجرایی کردن بمب گذاری بوئنوس آیرس «اثر روشن» داشت.
در مارس ۲۰۰۷، آرژانتین حکم جلب بین المللی را علیه اکبر هاشمی رفسنجانی، علی فلاحیان و علی اکبر ولایتی وزیران وقت اطلاعات و خارجه ایران در زمان بمب گذاری، و شمار دیگری از مقامات ایرانی و حزب الله صادر کرد.
محمود احمدی نژاد که در سال ۲۰۰۶ تازه رییس جمهوری شده بود، در موقعیت ناخوشایندی قرار گرفت زیرا ناچار شد در برابر اتهام تروریستی که آرژانتین به رفسنجانی وارد کرده بود، از این رقیب سرسخت داخلی خود، دفاع کند.
اینترپل، پلیس بین الملل، با حذف نام رفسنجانی و ولایتی، حکم جلب بین المللی را علیه علی فلاحیان، محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران، احمد وحیدی فرمانده وقت شاخه برون مرزی قدس سپاه پاسداران، احمد رضا اصغری دبیر سوم پیشین سفارت ایران در آرژانتین، محسن ربانی رایزن فرهنگی وقت سفارت ایران و عماد مغنیه فرمانده عملیات ویژه حزب الله لبنان صادر کرد.
آرژانتین سال ۲۰۰۸ بار دیگر تاکید کرد که رفنسجانی بالاترین مقام ایرانی در تایید حمله آمیا بود.
با وجود این، ایران و آرژانتین در سال ۲۰۱۳ در ادامه ریاست جمهوری احمدی نژاد و کریستینا فرناندز کرشنر، توافق کردند یک «کمیته حقیقت یاب» تشکیل شود.
«کمیته حقیقت یاب» می بایست شواهد و اسناد انفجار آمیا را بررسی کند، اما اسرائیل و جامعه یهودیان آرژانتین از این توافق به سختی انتقاد کردند بویژه آنکه خانم کرشنر در سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل در ۲۰۱۴ گفت، «تحقیقات نشان داده که ایران و حزب الله در انفجار آمیا دخیل نبوده اند».
با مرگ قاضی آلبرتو نیسمان دادستان پرونده آمیا در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۵ این ماجرا پیچیده تر شد زیرا قاضی نیسمان ساعاتی قبل از آنکه قرار بود گزارش خود را در مورد نقش خانم کرشنر در «لاپوشانی تحقیقات آمیا» به مجلس سنای آرژانتین ارائه کند، به ضرب گلوله عوامل ناشناس در خانه خود کشته شد.
خانم کرشنر قتل نیسمان را به «عوامل خودسر» در نهادهای آرژانتین نسبت داد.
موریسیو ماکری رییس جمهوری بعدی آرژانتین مارس ۲۰۱۶ در مورد بمبگذاری سفارت اسرائیل و حمله به ساختمان همیاری یهودیان کشورش، به خبرگزاری اسوشیتدپرس گفته بود، «رخدادهای آن سال‌ها آرژانتین را در چشم جهان ضعیف کرد و ما تصمیم داریم حقایق را روشن کنیم».
آرژانتین در ماههای اخیر دوباره استرداد برخی از مقامات وقت تحت تعقیب ایران را که به سفرهای خارجی می روند، درخواست می کند.
آرژانتین ژوئیه ۲۰۱۶ در سفر علی اکبر ولایتی مشاور امور بین الملل رهبر جمهوری اسلامی ایران به عراق، خواهان استرداد وی برای بازجویی شد.
اسحاق آویران، سفیر اسرائیل در آرژانتین در سال بمب گذاری در ساختمان آمیا، در مصاحبه‌ای در ژانویه ۲۰۱۴ گفته بود، «اکثر افرادی که در بمبگذاری آمیا دخالت داشتند، به سزای عمل خود رسیده اند».
روزنامه هاآرتص در ژانویه ۲۰۱۴ نوشته بود، سخنان آویران «اشاره تلویحی» به کشته شدن عماد مغنیه، فرمانده شاخه نظامی حزب الله لبنان نیز بوده که فوریه ۲۰۰۸ در انفجاری در دمشق کشته شد.

اما دولت اسرائیل به طور رسمی سخنان آویران را رد و از آن «ابراز برائت کامل» کرده بود.

مرگ هاشمي رفسنجاني



به‌دنبال مرگ رفسنجانی، رسانه‌های خبری بین‌المللی، بر نقش او به‌عنوان نفر شماره 2 رژیم در سرکوب و چپاول و صدور تروریسم و تلاش برای دست‌یابی به بمب اتمی تأکید کردند.

واشینگتن پست، گزارش داد: «رفسنجانی به‌عنوان رئیس‌جمهور (رژیم ایران)، به بی‌رحمی و خشونتش شهرت یافت و منتقدانش او را به دست‌داشتن در قتل چندین تن از مخالفان متهم کردند... (در دوران ریاست‌جمهوری او) بسیاری از ایرانیان که (رفسنجانی) را به‌خاطر استفاده از موقعیتش برای ثروتمند کردن خانواده خود فاسد تلقی می‌کردند، به او دشنام می‌دادند. (رفسنجانی) و سرویس‌های اطلاعاتی‌اش همچنین در ترور مخالفان در ایران و اروپا و همچنین در حملات تروریستی علیه غیرنظامیان، دست داشتند».

نیویورک‌تایمز می‌نویسد که رفسنجانی به فساد در جمع‌آوری ثروت و تاکتیک‌های خشنش در برخورد با مخالفان در داخل و خارج کشور شناخته می‌شد. آرژانتین، رفسنجانی و دیگر (مقامات رژیم) ایران را به هم‌دستی در بمب‌گذاری مرکز یهودیان در بوئنوس آیرس... در سال 1994 متهم کرده بود. در سال 1997، دادگاهی در آلمان نتیجه‌گیری کرد که بالاترین سطح سران سیاسی (رژیم) ایران فرمان قتل 4 مخالف ایرانی کرد در تبعید را در برلین... صادر کرده‌اند.

نیویورک‌تایمز، اضافه کرد: «در حالی که (رفسنجانی در دوران ریاست‌جمهوری‌اش) در تلاش برای روابط بهتری با غرب بود، بر حق (رژیم) ایران برای توسعه برنامه اتمی اصرار می‌کرد و فتوای خمینی را برای کشتن سلمان رشدی حذف نکرد. فراتر از این منتقدان گفته‌اند، دوران ریاست‌جمهوری رفسنجانی مصادف با گسترش فساد و نفوذ سپاه پاسداران... در بنگاههای مهم اقتصادی بوده است... . در سال 2003 مجله فوربز گفت، دارایی‌های شخصی رفسنجانی از یک میلیارد دلار فراتر رفته است».

خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی نوشت: رفسنجانی یک بازمانده سیاسی مکار و میلیونری بود که در میان قشر حاکم بر ایران با وجود نقطه نظرات به‌اصطلاح مدره، باقی مانده بود.
آسوشیتدپرس افزود: رفسنجانی که ترکیبی از طنز مکارانه و سابقه‌یی در حرکات موذیانه، هم در سیاست و هم در (امور اجرایی) داشت باعث شده بود که مجموعه‌یی از القاب، هم‌چون اکبرشاه به او داده شود. حضور او (در رژیم) چه به‌طور مستقیم و چه در پشت صحنه به اشکال مختلف احساس می‌شد. او همچنین یک طرف کهنه کار در جنگ سیاسی داخلی کشور بود و همچنین یک دلال در طرحهای مخفی هم‌چون توافق تسلیحاتی ایران کنترا در سال 1980 (1358) بوده است.

آسوشیتدپرس افزود: در پشت صحنه فعالیتهای اتمی رژیم ایران، رفسنجانی خرید مخفیانه تکنولوژی و تجهیزات مربوطه را از پاکستان و سایر جاها هدایت کرد... .
آسوشتید پرس در پایان نوشت: رفسنجانی به‌عنوان یک میانجیگر بالقوه برای مذاکرات با آمریکا و متحدان در بحران برنامه اتمی، در درون قشر حاکم حفظ شده بود. چهره او با این‌حال ویژه‌گیهای سیاهتری هم داشت. دادستانهای آرژانتین رفسنجانی را به‌عنوان یکی از مقامات مظنون رژیم ایران خواندند که با بمبگذاری 1994در مرکز یهودیان بوئنوس‌آیرس که 85کشته بر جای گذاشت مرتبط بود.

روزنامه لوموند چاپ فرانسه، می‌نویسد: «(رفسنجانی) یکی از ترویج‌کنندگان برنامه مخفی اتمی بود که باعث سالیان انزوای بین‌المللی (حکومت ایران)... شد. قضاییه آرژانتین او را متهم می‌کند که مسئول حمله به مرکز یهودیان بوئنوس‌آیرس در سال 1994 بوده است... رفسنجانی حتی بیش از ولی‌فقیه (رژیم ایران) خامنه‌ای دوست و دشمن جدایی‌ناپذیرش در درون رژیم، فراز و نشیب‌های جمهوری اسلامی را از شروع (این حکومت) تا دوران معاصر مجسم می‌کرد. فهرست پستهایی که او برعهده داشته، بی‌نظیر است: رئیس مجلس از 1980 تا 1989، فرمانده عالی ارتش به‌مدت کوتاهی در سال 1988، رئیس‌جمهور از 1989 تا 1997، رئیس مجلس خبرگان (مسئول انتخاب و برکناری ولی‌فقیه) از 2007 تا 2011 و رئیس مجمع تشخیص مصلحت... از 1989 تا روز مرگش».