۱۳۹۵ تیر ۱۰, پنجشنبه

مردی که با همان ته لهجه ترکی‌اش می‌گفت: تا آخرش می‌خواهم بأیستم!


تا آخرش مي خواهم بايستم...

محسن رحمانی یکی از هم بندان سابق زندانی سیاسی جعفر عظیم‌زاده که برای ملاقات با وی به بیمارستان سینای تهران رفته بود طی نامه‌یی از پایداری و ایستادگی وی می‌گوید. در این نامه آمده است: در حالی که مدتی با او زیسته‌ام و مرهم و محرم سختیهای زندان بوده‌ایم..
جعفر همواره شاداب و سرشار از روحیه بود، حال چه شده بی‌حال و گرفته از روزگار، تکیده و خسته بر روی تخت بیمارستان نفس هایش به شماره افتاده و حالش تعریف چندانی ندارد..
آقا جعفر در بند هم آزاده بود.. اهل بحث و گفتگو.. به اقتضایش جدی و منطقی.. به وقتش افتاده و صبور.. از سادگی و آرامش و صداقت این مرد هرچه بگویم کم گفتم..
زمانی می‌توانی به صبوری و متانت او پی ببری که با او همکلام و همقدم شده باشی.. در پاره‌ای پیشآمد موارد اختلاف نظر، به‌نحوی مخالفت می‌کرد که در موضعگیریهایش صورتی از بداخلاقی و عتاب جاری نبود و دیگر سلایق را محترم برمی‌شمرد.
در زندان هم درد کارگران با او بود و هم‌چون برخی چوب مصلحت را بر گردن حقیقت نمی‌کوبید و مجدانه پیگیر حقوق زندانیان سیاسی بود.. همه را به یک چشم میدید و خودی و غیرخودی نمی‌کرد..
زمانی که نوبت به اعتصاب رسید در روزهای نخستینی که با هم بودیم و من وقتی با مزاح و شوخی می‌خواستم فضای سخت اعتصاب را برایش آرام کنم از پاسخ‌ها و بگو بخندهایش شگفت‌زده می‌شدم..
آنقدر این مرد قوی است که به‌لحاظ بدنی هم با این‌که اعتصابش جدی‌تر از بعضی اعتصابهای این چند سال اخیر است، خیلی دوام آورد.. و دیرتر دچار بحران شد.. روزهای اول به من می‌گفت:
من تو سختی بزرگ شدم و شبهای زیادی گرسنه خوابیده‌ام و به این زودیها نمی‌افتم..
یکبار گفتم: آقا جعفر شما سه تا پسر دارید حیفه اونهاست و سنشونم کمه، من هم سن و سال فرزند بزرگ شمام، زندگی اونها براتون اهمیتی نداره؟
در جوابم گفت: زندگی صدها کارگر که نون ندارن به بچه‌هاشون بدن، اهمیتی نداره؟.
هنگامی که فریاد می‌زد و می‌گفت: وقتی پایه حقوق کارگران بنا بر اونچیزی که از مراجع رسمی اعلام شده
۸۰۰ هزار تومان.. و طبق گفته همان نهادها خط فقر در کشور بیش از یک و نیم میلیون تومان اعلام شده.. حال برای سفره کارگران چه باید کرد؟
وای بر ما و وای بر جمهوری اسلامی که در روز بیست و یکم رمضان شهادت علی بن ابیطالب باید فریاد بزنیم.. و بگوئیم به چه جرمی این کارگران را به زندان انداخته‌اید.. شاهرخ زمانی که مرد، هنوز هم تعداد قائل توجهی از کارگران، در زندان هستند و جعفر عظیم‌زاده نیز با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند..
پدران ما در
۵۷ می‌خواستند شاهد ویژگیهای حکومت عدل علی باشند.. می‌خواستند شاهد لرزیدن بدن حاکمان در مقابل درآوردن خلخال از پای زن یهودی باشند، در آن روزگاران امیدوار بودند تا اگر مدیری تخلف کرد مثل والی بصره با او برخورد شود، آیا این همان جامعه‌ای بود که برپایی آن را به پدران ما وعده کرده بودید؟
این روزها در محافل مذهبی از رفتار امیرالمؤمنین با قاتل خود بن ملجم می‌گویند، به خدا قسم با بن ملجم چنین نکرد که مدعیان با جعفر عظیم‌زاده می‌کنند.. !
کسانی که برای
۱۴ ماه حقوق معوقه‌شان مقابل مجلس می‌رفتند و جلوی چشم منتخبان و نمایندگان مجلس در یک تجمع اعتراضی مسالمت‌آمیز خواهان پیگیری مطالبات خود بودند، آنهم بدون تشنج و التهاب، چرا اینها دستگیر می‌شوند و به 'دو الف' منتقل می‌شوند!؟ ؟

یکی از مسائل پرونده آقای عظیم‌زاده اعتراض به پولشویی‌های سعید مرتضوی در سازمان تأمین اجتماعی است.. روی حاکمان سفید که جعفر به نفس افتاده و مرتضوی راست راست در این شهر راه می‌رود.. باید هم دست‌بند بر دست مرتضوی نباشد و بجایش عظیم‌زاده
۵ سال حکم حبس بگیرد.. !
این یک فاجعه برای نظامی است که ما هم‌چنان خود را متعلق به آن می‌دانیم.
این امر جای اعتراض دارد و آقای اسماعیل عبدی دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران به‌نمایندگی از معلمان، آقای جعفر عظیم‌زاده دبیرکل اتحادیه آزاد کارگران ایران به نمایندگی کارگران، منادی اعتراضشان در زندان شدند.. آقای عبدی پس از مدتی در حالی که پرونده‌اش در مرحله تجدید نظر در حال رسیدگی است، با قرار وثیقه آزاد شد و هم‌چون تعداد قابل توجهی از معلمان منتظر حکم دادگاه انقلاب هستند.. در مورد کارگران نیز پیشدستی شده و زودتر از این حکم قطعی صادر شد.. در مورد آقای عظیم‌زاده این اعتصاب اعتراضی تا به امروز ادامه پیدا کرده...
نسبت به مصادیق جرم امنیتی که مشمول حداقلی‌ترین فعالیتهای صنفی است، باید تدابیری اتخاد شود.. بحثی که از ابتدا این عزیزان در نامه‌ی شروع اعتصاب مطرح کردند تفکیک و برداشته شدن اتهام اقدام علیه امنیت کشور از اعتراضات مشروع صنفی اصناف و سندیکاها بود.. دستگاه قضایی سر ناسازگاری و لجبازی برداشته و هیچ راه روشنی را برای حل موضوعات باز نگذاشته است..
اجتماع این افراد نه ضدامنیتی بوده و نه کوچکترین خطری برای امنیت کشور به‌دنبال داشته است. پس با این اوصاف نمیتوان انگ جاسوسی و خطر مبارزه مسلحانه را بر آنان وارد دانست..
هشدار می‌دهم اگر دادستان تهران عاقلانه عمل نکند و بخواهد با واکنشهای بچه گانه به رفتارهای غلط خود ادامه دهد، زبانم لال عظیم‌زاده هم بمیرد، صدها جعفر عظیم‌زاده دیگر تکثیر می‌شوند و این هزینه بسیار بالاتر خواهد شد و آن موقع سر و کار شما با کارگران پابرهنه‌ای است که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند.. آن وقت است که مسائل امنیتی هم پیش خواهد آمد و نمی‌شود به‌سادگی با آن برخورد کرد..
درود می‌فرستم به یار هم بندی ام، جعفر عظیم‌زاده که به دوستی‌ام با او افتخار می‌کنم.. امیدوارم هرچه زودتر چاره‌ای اندیشیده شود و از جای برخیزد.. عظیم‌زاده از سرمایه‌های پخته‌ی این مملکت است..
مردی که با همان ته لهجه ترکی‌اش می‌گفت: تا آخرش می‌خواهم بأیستم!

ياشاسين جعفر عظيم زاده- جعفر اوج غرور آذربايجان و هر ايراني


ايران - عكس غرورآفرين لحظه آزادي جعفر عظيم زاده

در ساعت حوالی 20روز پنجشنبه 10تیرماه مزدوران رژیم ناچار به عقب‌نشینی شده و با ارائه قول اعاده دادرسی و رسیدگی عادلانه به پرونده این زندانی سیاسی وی را موقتاً آزاد کردند. این زندانی سیاسی پس ازموفقیت، به اعتصاب‌غذای خود پایان داد.
شایان ذکر است که در پی 64روز اعتصاب‌غذا و پیوستن صدها تن از هموطنان آزاده، رژیم آخوندی در هراس از گسترش شعله‌های این پایداری ناچار شد موقتاً هم که شده به خواسته‌های این زندانی سیاسی تن دهد.


۱۳۹۵ تیر ۹, چهارشنبه

فيلمي تكاندهنده از خرید و فروش نوزاد در تهران

ايران - خرید و فروش نوزاد در تهران؛ از ۵۰۰ هزار تا یک میلیون
 
اين فيلم را ببينيد و هزاران بار بر خميني لعنت بفرستيد و مرگ بر خامنه اي بگوييد
البته كه بايستي دست در دست هم بدهيم و ميهني بسازيم كه چون دري در خاورميانه بدرخشد 
كه قطعاً اينچنين خواهد شد.  

۱۳۹۵ تیر ۷, دوشنبه

پيش فروش نوزادان به دنيا نيامده در ميهن آخوندزده

 
ايران- پيش فروش نوزادان به دنيا نيامده در ميهن آخوندزده
طی روزهای اخیر خبر فروش کودکان و نوزادان، به سرعت به یک خبر جنجالی در برخی محافل خبری تبدیل شد. پس از پخش سخنان شهیندخت مولاوردی مشاور روحانی درباره فروش و حتی پیش فروش نوزدانی که هنوز به دنیا نیامده‌اند، خبرهای پیشین در همین باره مجدداً راهی صفحات روزنامه‌ها و رسانه‌های حکومتی شد تا از آن بهره‌برداری باندی کنند.

روزنامه حکومتی آرمان روز سوم تیر جاری نوشت: ”فروش نوزادان توسط پدر و مادر به‌دلیل فقر مادی همیشه در کشور وجود داشته است، اما، سال گذشته فاطمه دانشور، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران‌ جزئیاتی تکان‌دهنده از رواج خرید و فروش کودکان را فاش کرد و گفت: گزارشات نشان می‌دهد خانم‌های کارتن خواب و زنان روسپی به هنگام زایمان به برخی از بیمارستانهای جنوب و مرکز شهر مراجعه می‌کنند و پس از به دنیا آمدن نوزاد با دریافت ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان بچه خود را می‌فروشند و اکثر نوزادان متولد شده مبتلا به HIV هستند.“

دو سال پیش نیز ماجرای فروش نوزادان که یکی از مراکز مهم آن دروازه غار می‌باشد، برای مدتی نقل محافل خبری شد تا جاییکه رسانه‌های خارجی نیز شروع به تهیه و پخش گزارش از آن نمودند اما پس از گذشتن موج، دوباره همه چیز به‌حالت عادی برگشت و بازار خرید و فروش نوزاد و جنین کما کان به‌کار خود ادامه داد.

در همین مورد شهیندخت مولاوردی، درباره فروش نوزادان توسط مادران با بیان این‌که امروز شاهد فروش نوزادان در شکم مادر و پیش از تولد هستیم، گفت: ”آماری از تعداد این نوزادان نداریم، اما آن‌ قدر تعداد آن زیاد بوده که تبدیل به یک خبر شده است.“

در کنار این خبر یک خبر دیگر این روزها در تقریباً بیشتر روزنامه‌های رژیم به چشم می‌خورد و جالب آن‌که روزنامه‌های هر دو باند به آن خبر پرداخته و به حواشی آن بال و پر می‌دهند! حقوقهایی گاه تا 500- 600 برابر دستمزد سالانه یک کارگر!

روز گذشته دوم تیرماه سرانجام خامنه‌ای ولی‌فقیه ارتجاع نیز به میدان آمد و با محکوم کردن ”حقوق های نجومی“ تلاش کرد با گفتن اینکه: این قبیل حقوقها استثناء هستند و همه این‌طور نیستند! تلاش کرد فضاحت قضیه را لاپوشانی کند. خامنه‌ای که تلاش می‌کرد با آوردن یکی دو جمله از حضرت علی در باب برابر و عدالت اجتماعی، چهره عمیقاً سیاه و فاسد خود و نظامش را سفیدسازی کند و با ابراز برائت شخصی از این فضاحت، خودش را برکنار از قضیه نشان دهد.

به هر حال، آن حقوقهای نجومی و این نوزاد و جنین فروشی آشکار، دو چهره یک نظام هستند، نظامی که با خمینی بر سر کار آمد و نامش هست: نظام ولایت‌فقیه!

نظامی که سیمای کریهش این روزها به بهترین شکل در معرض دید همگان قرار گرفته.

۱۳۹۵ تیر ۶, یکشنبه

بحران خودكشي در ميهن آخوندزده

ايران - خودكشي 5 هموطن طي سه روز گذشته
نا‌ به گزارشهای منتشر شده طی سه روز گذشته 5هموطن که اکثر آنها جوان بودند، دست به خودکشی زده و متأسفانه جان باختند
در کاشان ایوب آقایی از دانشجویان محرد مقطع دکترای شیمی دانشگاه کاشان اهل ایلام عصر روز جمعه 4تیر در خوابگاه این دانشگاه دست به خودکشی زد و جان باخت.
هم کلاسیهای او علت خودکشی را فشارهای مالی، روحی و روانی عنوان کردند.

در سنندج، یک جوان ١٧ ساله اهل روستای سارو قامیش، به علت فقر خود را در درون سد قشلاق پرتاب کرد و به زندگی خود پایان داد.
در خرم‌آباد یک پسر 17ساله در محله حسین آباد در مقابل چشمان خواهر و مادرش دست به خودکشی زد و جان باخت.

در سقز یک زن جوان دست به خودکشی زد و جان باخت.
در سقز همچنین یک زن ٤٥ ساله به نام ج_خادمی در خانه مسکونی‌اش خود را حلق‌آویز کرد.
بنا‌ به گزارشهای منتشر شده وی روانشناس و دارای ٢٧ سال سابقه معلمی و همچنین دارای یک فرزند خردسال بود.

عروسكهاي خيمه شب بازي در زير بغل قاسم سليماني

ايران- نيروي قدس- موادمخدر يكي از عروسكهاي خيمه شب بازي قاسم سليماني

رژیم آخوندی حاکم بر ایران هم‌چنان درصدر لیست سیاه پولشویی باقی ماند. مؤسسه حکمرانی بال که در سوئیس مستقر است، در چهارمین گزارش شاخص موسوم به ضدپولشویی اعلام کرد رژیم آخوندی در سال گذشته میلادی (۲۰۱۵)، در میان ۱۵۲ کشوری که مورد بررسی قرار گرفته‌اند، رتبه نخست شاخص پولشویی جهان را به خود اختصاص داده است.

بنا‌ به این گزارش کشورهای افغانستان، تاجیکستان، گینه بیسایو، مالی و اوگاندا پس از رژیم آخوندی به ترتیب رتبه‌های بعدی شاخص پولشویی را به خود اختصاص داده‌اند.

به گزارش خبرگزاری رویترز، گروه بین‌المللی که وضعیت پولشویی در سرتاسر جهان را رصد می‌کند، روز جمعه پس از نشست ۳۷ عضو این مؤسسه تصمیم گرفت تا ایران را هم‌چنان در فهرست سیاه کشورهای پرخطر نگاه دارد.

آنها می‌گویند که اگر ایران نتواند سابقه خود در زمینه پولشویی و حمایت مالی از تروریسم را طبق وعده‌هایش بهبود بخشد، تدابیر شدیدی اتخاذ خواهند کرد. در بیانیه‌ این گروه آمده است که آنها تصمیم گرفته‌اند محدودیت‌های اعمالی بر رژیم ایران را برای ۱۲ ماه به‌حالت تعلیق دربیاورند تا بتوانند پیشرفتش در اجرایی کردن برنامه اقدام مالی را رصد کنند.

خبرگزاری رویترز پیش‌تر گزارش داده بود که رژیم ایران در حال مذاکره و لابی با اعضای گروه ویژه اقدام مالی است تا از فهرست سیاه این مؤسسه خارج شود. رویترز نوشته بود که حذف رژیم ایران از این فهرست می‌توانست کمک شایانی به تجارت با بانکهای جهانی کند.

به‌رغم محدودیتهایی که این مؤسسه آنها را هم موقتاً تعلیق کرده است، اما یک متخصص امور بانکی به رویترز گفته است که این تصمیم چیز زیادی را برای ایران عوض نمی‌کند، چرا که خود مؤسسات بین‌المللی مستقلا محدودیتهایی در معامله و تجارت با ایران دارند.

گروه ویژه اقدام مالی در ماه فوریه نگرانی ویژه خود را نسبت به ناتوانی ایران و کره شمالی برای حل نگرانی‌ها در خصوص خطرات تأمین مالی گروه‌های تروریستی و دیگر تهدیدهایی که یکپارچگی نظام مالی بین‌المللی را به مخاطره می‌اندازند، ابراز کرد“.

خواندن و یا حتی نگاهی ساده بر خبر پولشویی و حمایت مالی از تروریسم به دست رژیم آخوندی، هر فرد آشنایی با اقدامات گسترده و عالمگیر آخوندها و پاسداران و نیروی قدس را به بیان کاستیها و نواقص و ساده انگاری گزارش این مؤسسات و نهادهای بین‌المللی، وا می‌دارد! گزارش هایی که منطقاً تا از چندین کانال و خطوط مستند و موثق تأیید نشده باشد، و تا سر و صدای نهادها و مؤسسات مالی متعدد را به‌لحاظ خرابکاریهای رژیم در نیاورده باشد و دیگر قابل مماشات نباشد، منتشر نمی‌شود. اما مگر امکان دارد رژیمی در قواره فاشیزم مذهبی حاکم بر ایران که بر اساس حکم صریح بنیانگذارش، خمینی دجال و فریبکار (1) می‌توان هر قرارداد و قانون و عهد و پیمانی را برای حفظ قدرت و مصلحت نظام زیر پا گذاشت و توجیه شرعی برای آن ساخت، پایبند ضوابط و مقررات و پرنسیپهای عرفی و بین‌المللی باشد تا احتمالاً و از سر رعایت فرم و چارچوبی، رد و اثر انگشتی از خود به‌جا بگذارد که نهادها و ارگانهای جهانی قادر باشند آن را پی‌گیری کنند و در گزارشهای خود ارائه دهند!

در همان روزی که گروه بین‌المللی تعیین لیست پولشویی و حمایت مالی از تروریسم، رژیم آخوندی را در صدر فهرست سیاه خود قرار داد، سرکرده حزب‌الله لبنان، صریحاً و رو به انظار جهانی اعلام کرد: ”تمام منابع مالی حزب‌الله مانند موشکهایش از ایران تأمین می‌شود (سایت المنار24ژوئن 2016)

حزب‌الله پیش از این هم به حمایت‌های رژیم ایران از خود اشاره کرده اما چنین صراحتی در تأیید دریافت 'تمام' منابع مالی و تجهیزات نظامی از سوی رهبران این حزب کم‌سابقه است. رهبر حزب‌الله از خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی به‌دلیل حمایتها از این گروه قدردانی کرد. (رویتر 24ژوئن 2016)

این حزب دست‌ساز رژیم آخوندی، صدها عملیات خرابکاری و نقل و انتقال مواد مخدر و گروگان‌گیری و پولشویی و... در اقصی نقاط جهان دارد که برای پیشبرد طرح های آخوندهای حاکم بر ایران است و تازه از این عروسکهای خیمه‌شب بازی یک دوجین زیر بغل قاسم سلیمانی قرار دارد. آن وقت، خنده‌دار نیست که به همین رژیم پولشوی و صادرکننده تروریسم، یک سال مهلت داد تا خود را، به روز کند و سرنخها و اثر انگشت هایش را در این سو و آنسوی جهان پاک کند و شکلک های ظریف را تحویل مقامات ریز و درشت بین‌المللی بدهد و بساط مماشات را روی میز دیپلوماسی پهن کند؟ !

مگر همین نهاد بین‌المللی چند وقت پیش در ارزیابی از پرونده‌های کلان فساد مالی در داخل ایران اذعان نکرد: ”از دیدگاه آنها سیستم بانکی ایران از ورودی‌های بزرگ پول، بدون کوچک‌ترین حساسیت و کنترلی نسبت به منشأ آن استقبال می‌کند“. (۷/۱/۹۵)

و مگر دادستان همین رژیم در تهران از افزایش پرونده‌های «فساد مالی کلان» خبر نداد که تازه در مورد یکی از آنها 2سال طول کشیده تا بخشی از پرونده رسیدگی شده است!

بنا بر اعلام مقامهای قضایی پرونده‌های فساد مالی بسیاری در این قوه وجود دارد که جزئیات آن تا کنون منتشر نشده است. در سال 1391 مصطفی پورمحمدی، رئیس وقت سازمان بازرسی کل کشور اعلام کرده بود که «از جنس پرونده‌های شبیه به پرونده فساد سه هزار میلیارد تومانی متأسفانه زیاد داریم» و۱۷ آذر 94 مصباحی‌مقدم٬ عضو کمیسیون برنامه مجلس گفته بود که پرونده‌های فساد اقتصادی زیادی وجود دارد که تا کنون «رو نشده‌اند» . و۲۳ اسفند 94 هم محمدحسین برخوردار، مدیرعامل شرکت دخانیات ایران، از وجود «فساد گسترده» در دستگاههای دولتی انتقاد کرده و گفته بود که مدیران جمهوری اسلامی به‌خاطر «هزینه‌های سنگین» حاضر به مبارزه با «فساد» نیستند. (خبرگزاری حکومتی صراط۲۶/۱۲/۹۴)

این را دیگر همه می‌داند که همه این اقدامات! و امکانات! و مزدوران! و خدم و حشم، از بیت ولی‌فقیه ارتجاع، رهبری! می شود و هر گونه مماشات و چشم‌پوشیهای اصلاح طلبانه!، دودش به چشمان کسانی خواهد رفت که وارثان نرمشهای فاجعه‌بار در برابر فاشیزم هیتلری بودند و برگه‌های مماشات را در هوا می‌چرخاندند!. البته باید گفت که با همه امتیازات مماشاتگرایانه‌ای که تجار غربی حاضرند برای رسیدن به بازار مصرف ایران پیش بگذارند، اما ولایت‌فقیه هرگز ظرفیت بهره‌وری از چنین روابطی را ندارد و همان‌طور که این روزها خامنه‌ای از حتی رابطه با استادان غربی ابراز هراس کرد، به طریق اولی از سرمایه‌گذاری و رفت آمدهای آنان بیشتر خواهد ترسید به‌خصوص که اینها هووی سپاه هم در چنگ اندازیهای اقتصادی خواهند شد.



-------------------
1- [شرح بسط قدرت ولی‌فقیه بر عالم و آدم؛ ارائه شده در فرامین سال1364].

ابقای نام رژیم آخوندی در لیست پولشویی، خطرآفرین و هولناک


مهدی محمدی از مهره‌های باند پاسدار سعید جلیلی وحشت خود را نسبت به تصمیم گروه اقدام مالی برای ابقای نام رژیم آخوندی در لیست پولشویی نشان داد و آن را خطرآفرین و ضربه هولناک به رژیم دانست.

به گزارش خبرگزاری بسیج وی گفت: «مذاکراتی که میان برخی مقامهای دولتی و کارگروه اقدام مالی (FATF) در حال انجام است، اگر با روند فعلی پیش برود و به یک توافق بینجامد، مستقیماً برنامه منطقه‌یی ایران را تهدید خواهد کرد. آمریکا در این مذاکرات، ظاهراً در پی باز کردن راه‌هایی است که مسیرهایی برای افزایش همکاری بانکی با ایران خلق می‌کند اما حقیقت مسأله اجرای زیرکانه پروژه بسیار خطرناکی است که هدف از آن اعمال استانداردها و جاگذاری ابزارهایی در نظام پولی و بانکی ایران است که عملاً می‌تواند در میان‌مدت ضرباتی هولناک به برنامه منطقه‌یی ایران وارد آورد» .

وی افزود: «اگر بخواهیم یک نتیجه کلی بگیریم، می‌توان گفت اگر ‌چه پروژه نفوذ پسابرجام مدیریت شده اما این پروژه ماهیتی دینامیک و تغییر شکل‌دهنده دارد و منظما خود را از صورتی به‌صورتی دیگر درآورده و از حوزه‌ای به حوزه دیگر منتقل می‌کند. مشخصاً این دولت است که باید تصمیم بگیرد برای موفق نشان‌دادن پروژه برجام تا کجا می‌خواهد جدول آمریکا را پر کند».

مهدی محمدی که از وی به‌عنوان کارشناس نیز یاد می‌شود گفت: «نفوذ آمریکایی‌ها به مبادلات مالی ایران می‌تواند خطرآفرین باشد و برنامه‌های منطقه‌یی ایران را نیز تحت تاثیر قرار دهد. به نظر می‌رسد گروه اقدام مالی FATF به نوعی تلاش دارد تا بسترهای مقدماتی برای اجرای برجام در حوزه منطقه‌یی را پدید آورد» .

خبرگزاری بسیج نیز با نگرانی نوشت: «هم اکنون گروه اقدام مالی، ایران را در صدر پولشویی و حامیان تروریسم قرار داده است. ایران در سال میلادی (۲۰۱۵)، در میان ۱۵۲ کشوری که مورد بررسی قرار گرفته‌اند رتبه نخست شاخص پولشویی جهان را داشته است. از سوی دیگر آمریکایی‌ها به‌طور ضمنی لغو تحریمهای بانکی علیه ایران را به پذیرش مکانیسم های گروه اقدام مالی از سوی ایران منوط کرده‌اند. اما مسأله اساسی اینجاست که پذیرش مکانیسم های نظارتی گروه اقدام مالی می‌تواند برای ایران هزینه‌های امنیتی سنگینی داشته باشد. چرا که هیچ اشتراک نظری بین ایران و آمریکا در خصوص مسأله تروریسم وجود ندارد.

خاطرنشان می‌شود گروه ویژه اقدام مالی که وضعیت پولشویی در سرتاسر جهان را کنترل می‌کند، روز جمعه چهارم تیر 95تصمیم گرفت رژیم ایران را هم‌چنان در فهرست سیاه کشورهای پرخطر نگه دارد.

۱۳۹۵ تیر ۵, شنبه

”از جهنم باد خنک نمی‌وزد“

 
یک ضرب‌المثل فارسی می‌گوید: ”از جهنم باد خنک نمی‌وزد“، این‌که کسی انتظار یک ساعت خوش برای مردم ایران در حاکمیت آخوندی باشد، امریست خطا.
به‌خصوص که در موضوع اقتصاد، اساساً بارها و بارها از خمینی تا بقیه‌شان به صراحت هدف از سرقت انقلاب مردم ایران را با صراحت گفته‌اند که “ارزان کردن خربزه نیست.“
با این همه گاهی چنان از ”توسعه“ و ”برنامه“ و ”رشد“ و مفاهیم مشابه استفاده می‌کنند که گویی رژیم لااقل یک گوشه‌یی از ذهنش مسائل اقتصادی هم بوده و دنبال راه‌حل هم هست.
اما در گزارشهای کارشناسان رژیم به بخشی از واقعیت این دست و پازدنهای بیهوده اذعان می‌شود“.. سود خالص سالانه در ۱۳ استان منفی و در ۱۰ استان هم تقریباً صفر بوده است. عقیم شدن اقتصاد ملی در زایش اشتغال، در ترکیب با رشد اقتصادی منفی و مضیقه بودجه‌یی دولت به‌واسطه نفت ۴۰ دلاری، بر خانوار‌های فقیری که تقریباً تمام درآمدشان از دریافت دستمزد (و نه از سرمایه‌گذاری) است فشار سنگینی وارد می‌کند.

در چنین وضعیتی بخش بزرگی از فقیرترین خانوارهای کشور، حتی در صورت یافتن شغل هم، (به‌دلیل رشد مستمر تقاضای اشتغال، در کنار عرضه اندک موقعیت‌های شغلی) قدرت چانه‌زنی بسیار اندکی در تعیین دستمزد دارند“. (روزنامه حکومتی دنیای اقتصاد -۲۷/۳/۹۵)

از سوی دیگر، اکثر خانوارهای فقیر، در قبال آموزش و سلامت کودکان خود، دچار ناتوانی در این امر شده‌اند. این وضعیت در استانهای محروم مرزی کشور شدیدتر بوده و برای مثال، در سال گذشته، حدود ۷۲ درصد خانوارهای استان سیستان و بلوچستان، کمتر از ماهانه ۱۰۰۰ تومان برای آموزش کودکان خود هزینه کرده‌اند.
 
در هرمزگان، آذربایجان غربی و کردستان هم، حدود ۶۰ درصد خانوارها چنین وضعیتی داشته‌اند. استمرار این وضعیت، ریسک تشدید «به ‌ارث رسیدن چرخه شوم فقر» را به‌شدت بالا برده و می‌تواند تبعات مخرب اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به بار آورد.

قانون کار فعلی در ۳۵ سال اخیر، در کنار دادن رونق شدید به توافقات کاری ثبت‌ نشده و بدون قرارداد رسمی، کمترین کارآیی در بهبود وضعیت شاغلان کم‌ دستمزد نداشته است.
،،
هم‌اکنون انبوهی از فعالان مشاغل خُرد که درصد بالایی از شاغلان و نیز مصرف‌کنندگان کالاها و خدمات آنان جزو خانوارهای آسیب‌پذیر جامعه هستند، به‌دلیل ضعف قانون‌گذاری، مجبورند در شرایطی غیررسمی به فعالیت بپردازند“.

از سوی دیگر، وزیر کار رژیم با اشاره به پنج برابر شدن فقر شهری و دو برابر شدن فقر روستایی گفت: ”فقر در مرزنشینان بیشتر از اقشار دیگر جامعه است.

وی گفت: با افزایش تورم، فقر رو به افزایش است. همچنین پنجاه و دو درصد خانواده‌های ایرانی هیچ تسهیلات وامی نگرفتند اما نود درصد تسهیلات در اختیار پنج درصد مردم قرار گرفت. (ایلنا-۲۴/۲/۹۵)

۱۳۹۵ خرداد ۲۶, چهارشنبه

«بمب بزرگ» ارتش بیکاران!


هر روز اخبار مربوط به تعطیل شدن کارخانه‌ها و بیکار شدن کارگران به گوش می‌رسد. طوری که سایت حکومتی انتخاب در روز یکشنبه 23خرداد زیر عنوان ”تعطیلی، شتری که پای کارخانه‌های ایرانی می‌خوابد “ به رکود اقتصادی و تعطیلی کارخانه‌ها به‌دلیل بی‌کفایتی کارگزاران رژیم اعتراف کرد و نوشت: «کارخانه ارج، نه نخستین کارخانه‌ای است که به‌خاطر عدم رسیدگی به موقع به آن محکوم به تعطیلی شده و نه آخرین کارخانه خواهد بود ». این سایت حکومتی در بخش دیگری از این مقاله اضافه کرده که: ”این در حالی است ‌که بیکاری هنوز هم پاشنه آشیل برنامه دولت است… و ممکن است که در آینده تعطیلی سرنوشت محتوم تمام کارخانه‌هایی باشه که این روزها به جای ١٠٠ درصد تنها با ٢٠ یا نهایتاً ٤٠ درصد ظرفیت فعالیت می‌کنند “.

با این حساب بیکاری سرنوشت محتوم تمام کارگرانی است که همین حالا در این کارخانه‌ها مشغول به‌کار هستند. در چنین شرایطی که هر روز و هر ساعت بر شمار بیکاران افزوده می‌شود، کارگزاران رژیم جلسه برگزار می‌کنند تا در مورد اشتغال بحث کنند. مهره‌های باندها در یکی از این جلسه‌ها تحت عنوان «اشتغال و رونق اقتصادی» نکات قابل توجهی گفتند، از جمله طاهر نژاد، عضو شورای مرکزی دار و دسته‌ای به نام «کارگزاران سازندگی» از باند رفسنجانی گفته: 6 میلیون بیکار تحصیل‌کرده دانشگاهی, بمبی بزرگ و تهدیدی بزرگ برای کشور است و اضافه کرده که اشتغال با تو بمیری, من بمیرم, ایجاد نمی‌شود.

داریوش قنبری عضو شورای مرکزی باندی با نام دجالانه «مردم‌سالاری» هم اشتغال را یکی از بحرانهای جدی کشور عنوان کرده و گفته: هنوز برنامه جامعی برای حل معضل بیکاری در کشور وجود ندارد و اضافه کرده که شعار گره‌گشای اشتغال نیست.

به همه اینها باید صحبتهای مصطفی کواکبیان دبیرکل همین باند را اضافه کرد که گفته مسئولان باید عجله کنند باید برای رونق اقتصادی تلاش بشود، اگر برای مردم کاری نشود سیلی خواهیم خورد.

آری، ترس و وحشت از لشکر میلیونی بیکاران سراپای نظام را فراگرفته، طوری که این کارگزاران نظام اعتراف می‌کنند که این پتانسیل عظیم مثل بمبی بزرگ نظامشان را تهدید می‌کند و اذعان می‌کنند که اگر برای مردم کاری نشود سیلی خواهند خورد. جالب این‌جاست که با وجود اشراف به تمام این تهدیدها باز هم اعتراف می‌کنند که نظامشان هیچ برنامه جامعی برای حل معضل بیکاری ندارد.

واقعیت این است که هر لحظه زمان انفجار «بمب بزرگ» ارتش بیکاران و فارغ‌التحصیلان بیکار نزدیک و نزدیکتر می‌شود. ارتشی که هر روز کارگران بیکار شده و فارغ‌التحصیلان جویای کار بیشتری عضوش می‌شوند. حالا تیک‌تاک های پایانی این بمب ساعتی بلندتر و واضح‌تر به گوش می‌رسد.

۱۳۹۵ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

افشاگري پنتاگون و كنگرة آمريكا دربارة شبكة عوامل اطلاعات آخوندي – قسمت اول


گزارش مشترک پنتاگون (وزارت دفاع) و كنگره آمريکا درباره وزارت اطلاعات رژيم آخوندها در دي‌ماه سال 91 در واشنگتن منتشر شد و انعكاس بسيار گسترده‌يي در آمريكا و در سراسر جهان داشت. در همين رابطه تلويزيون سي. ان.ان اعلام كرد: «واشينگتن گفته است اطلاعات جديدي در مورد سرويس‌هاي اطلاعاتي ايران دريافت كرده حاكي از اين‌که رژيم ايران ده‌ها هزار عامل مخفي دارد و حملات ترور را در سراسر جهان طراحي و نارضايتي‌ها در داخل را سركوب مي‌كند. برايان تا گزارشگر ما اين موضوع را بيشتر توضيح مي‌دهد. بنا به گزارشي كه محققان دولتي از طرف پنتاگون تهيه‌کرده‌اند؛ طرح‌هاي ترور، بمب‌گذاري‌هاي تروريستي و جنگ سايبري، تاکتيک‌هايي هستند كه در سراسر جهان توسط سرويس مخفي ايران به اجرا درمي‌آيند». (15 دي 1391)
در اين گزارش، ضمن بررسي فعاليت‌هاي برون‌مرزي اين وزارتخانه، شيوه‌هاي ترور، يارگيري و نفوذ در ميان اپوزيسيون و جاسوسي در ميان آن‌ها موردبررسي قرارگرفته است. اين گزارش تحقيقاتي که توسط پنتاگون و بخش تحقيقات ايالات‌متحده و کتابخانه کنگره تهيه‌شده، نکات قابل توجه‌يي را درمورد ميزان فعاليت‌هاي وزارت اطلاعات رژيم ايران عليه مخالفان وبطورخاص تلاش‌هاي ويژه براي بي‌اعتبار کردن نيروي اصلي اپوزيسيون، يعني سازمان مجاهدين خلق ايران فاش كرده است. در سلسله مطالبي كه اكنون اولين قسمت آن ازنظرتان مي‌گذرد، نگاهي به برخي قسمت‌هاي اين گزارش و سوابق مأموران اطلاعات در خارجه و اقدامات جنايتكارانة آن‌ها عليه مجاهدين و مقاومت ايران و پناهندگان ايراني مخالف رژيم در خارج كشور مي‌کنيم. واقعيت اين است كه رژيم آخوندي در مقابل بزرگ‌ترين دشمن خودش, فقط به اعدام و شكنجه و ترور اكتفا نكرده است. اين رژيم با راه‌اندازي يك كارزار شيطان سازي عليه مقاومت و مجاهدين بودجه كلاني به آن اختصاص داده است.
رژيم با هيولا ساختن از اپوزيسيون مشروعش مي‌خواهد, هم سركوب و اختناق در داخل را توجيه كند و هم يگانه آلترناتيو مؤثر اين رژيم را بي‌اعتبار كند. بي‌اعتبار كردن مقاومت و مجاهدين باعث مي‌شود كه سازش با رژيم براي كشورهاي غربي مشروع جلوه داده شود. اين همان آبشخور سيلي از اتهام‌هاست كه طي ساليان نثار مقاومت ايران و مجاهدين شده است. اتهاماتي از قبيل سكت, شخصيت پرستي, داشتن اعتقادات التقاطي ماركسيست اسلامي, زنداني و شکنجه كردن ناراضيان, طلاق اجباري و جدا کردن كودكان از والدين, وابستگي به رژيم سابق عراق و شركت در سرکوب كردها و شيعيان عراق و.. دروغ‌هاي مبتذلي است كه در دو دهه گذشته توسط آخوندها براي سركوب يك مقاومت مشروع سرهم‌بندي شده است.
گزارش تحقيقاتي که توسط پنتاگون و بخش تحقيقات ايالات‌متحده و کتابخانه کنگره تهيه‌شده، نکات قابل‌توجهي در اين مورد و ميزان فعاليت‌هاي وزارت اطلاعات ايران عليه مجاهدين فاش كرده است.

روش‌هاي تبليغاتي وزارت اطلاعات

در گزارش تحقيقاتي كنگره و پنتاگون درباره سابق اين جنگ رواني آمده است: «بعدازجنگ 1991 عليه عراق وزارت اطلاعات جنگ رواني عليه مجاهدين خلق را به‌عنوان اصلي‌ترين اهداف خود تعيين كرد اما به‌رغم اين‌ها مجاهدين خلق به‌عنوان يك سازمان جدي و قابل‌اتکا سرپا مانده است. وزارت اطلاعات داراي بخش دروغ‌پراکني مي‌باشد، كه مسئول توليد و انجام جنگ رواني عليه دشمنان جمهوري اسلامي است وزارت اطلاعات تمامي امكانات در اختيار خود را جهت حفاظت از جمهوري اسلامي ايران بكار مي‌گيرد. روش‌هايي مانند نفوذ در گروه‌هاي اپوزيسيون داخل كشور… و حفظ ارتباط با آژانس‌هاي اطلاعاتي خارجي و همچنين سازمان‌هايي كه از منافع جمهوري اسلامي ايران در سراسر جهان حفاظت مي‌کنند….. يكي از طرقي كه دولت ايران اين کار را انجام مي‌دهد از طريق سايت اينترنتي آن ايران ديدبان است. اين سايت اخبار را به سه زبان انگليسي, فارسي و فرانسه ارائه مي‌دهد. يك سايت ديگر كه گفته مي‌شود وابسته به وزارت اطلاعات است بنياد هابيليان است. اين سايت اينترنتي اخباري كه به نفع دولت ايران است را به سه زبان عربي, انگليسي و فارسي ارائه مي‌کند. وزارت اطلاعات براي كارزار ضداطلاعات و انتشار تبليغاتش با صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران همكاري مي‌کند. اين سازمان يك راديوتلويزيون دولتي است كه رئيس آن توسط رهبر رژيم ايران انتخاب مي‌شود..».
اينجا اين سؤال مطرح مي‌شود كه آيا آخوندها به‌جاي استفاده از عنصر نظامي و حتي به‌جاي تروريسم كه يكي از شيوه‌هاي معمول رژيم در از ميان برداشتن مخالفان خودش هست، به كارزار سياسي و تبليغاتي رو آورده است؟ در پاسخ بايد گفت البته رژيم تا آنجايي كه در توان داشته، هم از عنصر نظامي و هم از عنصر تروريسم در جنگش با مجاهدين و براي از بين بردن اين مقاومت استفاده كرده است.
در زمينة نظامي تنها كافي است به شليك بيش از هزار موشك به قرارگاه‌هاي مجاهدين در فروردين 80 و به بندوبست و توطئةاش با كشورهاي ائتلاف با دلالي جك استراو اشاره شود كه منجر به هدف قرار گرفتن قرارگاه‌هاي ارتش آزاديبخش توسط نيروهاي 12 كشور در جنگ با عراق در سال 2003 شد. البته حملات با نيروي نظامي پياده و زرهي ارتش عراق در 6 و 7 مرداد 88 و 19 فروردين 90 را كه به شهادت 50 تن و مصدوم و مجروح شدن بيش از 1200، 300 مجاهد انجاميد را هم اگرچه توسط نيروي عراقي انجام شد، اما بايد به‌حساب رژيم آخوندي گذاشت. در استفاده از ترويسم هم، رژيمي كه در دو دهه گذشته اصلي‌ترين حامي تروريسم تحت‌الحمايه دولتي در سطح جهان بوده, بهمان ميزان مجاهدين بزرگ‌ترين قرباني تروريسم رژيم طي اين مدت بوده است. حدود 300 تن از اعضا و هواداران مقاومت ايران قربانيان تروريسم دولتي ملايان شده‌اند.
تروريست‌هاي رژيم تهران, فقط در سالهاي 1993 تا 2003, حداقل 150 عمل تروريستي عليه فعالين مقاومت ايران در عراق انجام داده‌اند كه شامل اقداماتي از قبيل منفجر كردن اتوبوس شهري مجاهدين در بغداد که منجر به كشته شدن 6 تن و مجروح شدن 30 تن ديگر شد، استفاده از خودروهاي بمب‌گذاري‌شده براي منفجر كردن دفاتر مجاهدين, بمب‌هاي منفجر شونده از راه دور براي حمله به خودروهاي در حال عبور, همچنان که از آدم‌ربايي و ترور استفاده كرده است. پس اين تلقي كه گويا رژيم در جنگش با مجاهدين از شيوه‌هاي نظامي و تروريستي استفاده نكرده و صرفاً به جنگ رواني و تبليغاتي متوسل شده، درست نيست. اما ازآنجايي‌که رژيم با آن شيوه‌ها به‌جايي نرسيده و بالعكس باعث شده كه مجاهدين هر چه بيشتر در دنيا مطرح شوند، با شيوة جنگ رواني و شيطانسازي مي‌خواهد ازيک‌طرف به خيال خودش روي ارادة پايداري مجاهدين تأثير بگذارد و از طرف ديگر زمينه و توجيه كافي براي استفاده از ساير شيوه‌هاي نظامي و تروريستي را فراهم كند.

مهره‌هاي جنگ رواني

رژيم براي پيشبرد اين جنگ سياسي و جنگ رواني ـ تبليغاتي به نيروهاي خاص اين جنگ نياز دارد. همان‌طور كه جنگ نظامي، احتياج به نيروي نظامي آموزش‌ديده و تسليحات متناسب خودش دارد. به همين جهت رژيم دست به استخدام گستردة مأموراني تحت عنوان اعضاي سابق مجاهدين زد و يك شبكة گسترده در داخل و در كشورهاي مختلف با هزينه‌هاي كلان از جيب مردم ايران تشكيل داد.

يك شبكة بين‌المللي از جاسوسان با هزينة بسيار گزاف

آخوند دري نجف‌آبادي اولين وزير اطلاعات خاتمي, به‌صراحت اعلام كرد «وزارت اطلاعات عناصر بريده از منافقين را حمايت مي‌كند»(ايرنا 13 آذر 1377). آخوند يونسي وزير اطلاعات در مصاحبه با تلويزيون رژيم در تاريخ 13 مهر 83 مي‌گويد: «…امروز ما تروريست‌هاي مسلح، كساني كه آمدند كشته بشوند يا بكشند، ما سالم دستگير مي‌كنيم و آن‌ها را تبديل مي‌كنيم به كسي كه آزادانه در جامعه مي‌گرده و از جمهوري اسلامي و از وزارت اطلاعات، دفاع مي‌كند».
دربخشي از گزارش پنتاگون آمده است: «وزارت اطلاعات اعضاي سابق سازمان مجاهدين خلق در اروپا را استخدام و از آن‌ها براي راه‌اندازي يک کمپين دروغ‌پراکني عليه سازمان مجاهدين خلق استفاده كرده است». درواقع يكي از محصولات «صنايع» وزارت بدنام، درست كردن همين شاگرد جلادها از عناصر درهم‌شکسته يا بريده از مبارزه است كه آن‌ها را تحت عنوان افراد بالا و حتي رهبري سازمان رنگ كند و بعد آن‌ها را عليه مقاومت ايران بكار بگيرد. رژيم آخوندي سرمايه‌گذاري عظيمي روي استراتژي «جنگ رواني» عليه مقاومت, كرده و دستگاه عريض و طويلي براي آن به‌کارانداخته است.

تمركز مهم‌ترين وزارت خانه‌ها و ارگان‌هاي رژيم عليه مجاهدين و روش‌هاي كار

وزارت اطلاعات, سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي, وزارت خارجه, وزارت ارشاد و سپاه پاسداران همگي در اجراي طرح‌هاي جنگ رواني عليه مجاهدين كه عموماً بايد به تأييد شوراي عالي امنيت ملي برسد, دست دارند. رژيم به‌منظور برگرداندن موج ضد تروريسم و نقض حقوق بشر و تمركز آن عليه مجاهدين؛ وزارتخانه‌ها و ارگان‌هاي فوق‌الذكر را با محوريت وزارت اطلاعات با انواع سايت‌هاي دست‌ساز اطلاعات آخوندي به كار گرفته است. سايت‌سازي و سايت بازي عليه مجاهدين و مقاومت ايران از محصولات صنايع (!) اطلاعات رژيم است. به‌عنوان‌مثال وزارت اطلاعات شماري از مزدوران شناخته‌شده را به ترکيه يا امارات يا به تهران احضار كرد و آن‌ها را توجيه و موظف به تشديد فعاليت عليه مجاهدين نمود. در اين ميان عناصري نظير مسعود خدابنده، كريم حقي، مهدي خوشحال و …موظف شدند يك سلسله اطلاعات دروغ عليه مجاهدين به پليس و سرويس‌هاي اطلاعاتي در فرانسه, آلمان, هلند و كشورهاي اسكانديناوي بدهند… از اقداماتي كه رژيم آخوندي بعد از 11 سپتامبر براي گسترش جنگ رواني عليه مجاهدين به آن دست زد, افزايش نشريات و مزخرفات توليدشده عليه مقاومت بود. اين مطالب متعاقباً با امضاي مأموراني نظير كريم حقي, سبحاني، راستگو, مهدي خوشحال، علي قشقاوي و … تحت عنوان اعضاي سابق مجاهدين در نشرياتي كه از قبل با پول و هدايت وزارت اطلاعات تحت عنوان نشريات اعضاي سابق مجاهدين منتشر مي‌شد و يا روي سايت‌هاي پوششي وزارت اطلاعات, درج گرديد.
يكي از روش‌هاي وزارت اطلاعات براي نفوذ در محافل ايرانيان خارج كشور و جاسوسي عليه آن‌ها، درست كردن محافل فرهنگي و صنفي در ظاهر بي‌ارتباط با رژيم و حتي، منتقد رژيم است تا از آن‌ها به‌مثابه پوشي براي كارهاي اطلاعاتي و تبليغي استفاده كند. وظيفه اين انجمن‌ها، پيشبرد جنگ رواني مبني بر شيطان سازي عليه مجاهدين و مقاومت ايران مي‌باشد. ازجمله اين انجمن‌ها و سايت‌هاي اينترنتي مي‌توان به اينترلينك در انگليس، بنياد سحر/ آوا و قلم در آلمان و … اشاره كرد كه اين‌ها به‌عنوان اهرم‌هاي رژيم براي پخش اطلاعات گمراه‌کننده عليه مجاهدين بكار گرفته مي‌شود.
يكي ديگر از اقدام‌هاي وزارت اطلاعات در اين دوران، ارسال هزاران نامه از داخل يا خارج ايران براي نمايندگان پارلمان اروپا و مقام‌هاي كشورهاي مختلف اروپايي، عليه مجاهدين بوده است. اين نامه‌ها كه امضاكنندگان متفاوت اما متون و مفاهيم كاملاً مشابه و يكساني دارند، مجاهدين را متهم به تروريسم و كشتار بي‌گناهان مي‌كنند و از مخاطبين خود مي‌خواهند مجاهدين را به‌عنوان يك سازمان تروريستي معرفي كنند. شبكه وزارت اطلاعات در خارج كشور خيلي گسترده و تشکيل‌شده است از مأموران قديمي‌تر مثل شاگرد جلاد اوين (سعيد شاهسوندي) تا عواملي كه در سال‌هاي بعد استخدام شدند ازجمله: جهانگير شادانلو، بتول سلطاني، علي‌اکبر راستگو، مسعود جاباني، حسن عزيزي، ادهم طيبي، محمد كرمي، محمد رزاقي، نادر نادري، سعيد ناصري، غفور فتاحيان، عليرضا نصرالله‌ي، محمود سپاهي، همايون کهزادي، عليرضا مير عسگري و تعداد ديگري از اين قماش…. يکي از بنيان‌گذاران گروه دوستان ايران آزاد درپارلمان اروپا پائولو كازاكا، در نامه‌يي به همکاران خود در سال 2006 نوشت: «پس‌ازاينکه تلاش‌هاي من در حمايت از مقاومت ايران علني شد، من ده‌ها نامه از افراد ناشناس که ادعا مي‌کردند با اين رژيم مخالف هستند دريافت كردم. آن‌ها ضمن مخالفت با رژيم ايران همچنين از سازمان مجاهدين خلق انتقاد مي‌کردند. مرحله بعدي به نحوي پيچيده‌تر بود. اين بار رژيم ايران و يا افراد ناشناس نبود، اماکساني‌که ادعا مي‌کردند از اعضاي سابق سازمان بودند و هدف آنان، به‌صراحت، توجيه جنايات ارتكابي رژيم تروريستي حاکم بر ايران بود. اين مقاله، تحت عنوان «چگونه نيروهاي اطلاعاتي ايران در خارج از كشور عمل مي‌کنند؟» موضوع چگونگي به‌کارگيري مكانيزم‌هاي مختلف توسط رژيم ايران براي نفوذ به اپوزيسيون مستقر در خارج را موردبحث قرار مي‌دهد. اين‌يک شيوة لو رفتة مورد استفادة رژيم براي سُراندن اين جاسوس‌ها و عوامل اطلاعاتي است. با همين شيوه، مأموراني از قبيل محمدحسين سبحاني، قشقاوي، عباس صادقي نژاد، محمدباقر مؤمن زاده، غلامرضا صادقي جبلي و… از اين قماش هستند. دستة ديگري از مأموران گشتاپوي آخوندي هستند كه با سناريوي «فرار» و داستان‌سرايي‌هاي فيلم‌هاي پليسي كودكان؛ بر اساس طرح و برنامه رژيم و با كتابي از ياوه‌هاي وزارت اطلاعات عليه مجاهدين به خارج آمده و مشغول انجام مأموريت مي‌باشند. جواد فيروزمند و بهزاد عليشاهي از اين قبيل هستند.

سوابق و كاركرد يك زوج جاسوس

گزارش مشترك پنتاگون و كنگره دو عامل وزارت اطلاعات در خارج از کشور را شناسايي كرده و توضيح مي‌دهد که چگونه آن‌ها توسط وزارت اطلاعات در تهران استخدام و براي اجراي يک کمپين شيطان سازي ازجمله راه‌اندازي يک و بسايت افتراآميز (ايران اينترلينک) عليه سازمان مجاهدين خلق، آموزش داده‌اند. استخدام ان سينگلتون و همسر ايراني او مسعود خدابنده يك نمونه گوياست از اينکه وزارت اطلاعات چگونه غير ايراني‌ها را مجبور به همكاري مي‌کند. در سال 2004 سينگلتون نهايتاً برادر همسر خود به نام ابراهيم را بعدازاينکه در سوريه دستگيرشده و از سوريه به ايران فرستاده‌شده بود ملاقات كرد. به نظرميرسد كه رژيم سوريه از نزديک با وزارت اطلاعات همكاري مي‌کند، نهايتاً وزارت اطلاعات ابراهيم خدابنده را هم مجبور به همكاري با خود كرد. لردکوربت فقيد در نامه‌يي به همکاران خوددرسال 2006 نوشت: «من ميدانم که نمايندگان مجلس و بزرگان نامه‌هايي تحت عنوان سازمان‌هاي غيردولتي يا سازمان‌هاي حقوق‌بشردريافت کرده‌اند که هدف آن بي اعتبارکردن سازمان مجاهدين خلق بوده است. بيشترين اين نامه‌هاي ارسالي ازسوي ايران اينترلينک است که توسط يك زن و شوهر به نام آن سينگلتون و مسعود خدابنده درليدز اداره مي‌شود. در گزارش كميته پارلماني بريتانيايي آمده است: «… مسعود خدابنده و ان سينگلتون، از طريق وب سايتشان، براي بسيج شيطان سازي عليه سازمان مجاهدين خلق ايران كار مي‌کنند.» 5 سال پس‌ازاين افشاگري، سرويس‌هاي ضد تروريسم آمريكا همان نتيجه‌گيري را کرده‌اند.
جان سانو نايب‌رئيس بخش محرمانه وعضومديريت اطلاعات مركزي آمريكا در دولت جرج بوش، در كنفرانس مطبوعاتي كميته سياست ايران در واشينگتن اظهار داشت: «من يک افسر اطلاعاتي براي تقريباً 30 سال بوده‌ام که بيشتر اين زمان را در کشورهاي خارجي براي امريکا خدمت کرده‌ام. من تماس‌هاي شخصي با مأموران اطلاعات ايران در كادر شغلي‌ام در خارج از کشور داشتم. آن‌ها در سراسر ايران و سراسر جهان کار مي‌کنند و مخالفانشان را هدف قرار مي‌دهند. ساواما مخالفان رژيم را به‌عنوان خرابکار و تروريست قلمداد مي‌کند و تلاش تبليغاتي رژيم ايران براي فراهم كردن شرايط براي كشتار اخير در اشرف، نمونه‌يي از كارهاي ساواما براي شکل دادن به افکار عمومي است».

قضاوت و نتيجه‌گيري نمايندگان پارلمان اروپا

ازنظر گروه دوستان ايران آزاد در پارلمان اروپا گزارش پنتاگون چند نکته را ثابت مي‌کند:
1- اين ادعا که سازمان مجاهدين خلق هيچ حمايتي در داخل ايران ندارد توهمي بيش نيست.
2- سازمان مجاهدين خلق ايران همواره و همچنان جدي‌ترين تهديد براي رژيم ايران بوده و درنتيجه سرکوب سازمان مجاهدين خلق همواره و همچنان يک اولويت براي سرويس‌هاي اطلاعاتي رژيم ايران بوده است.
3- رژيم ايران منبع همه دروغ‌پراکني‌ها عليه سازمان مجاهدين خلق است.
واقعيت اين است که گزارش نشان مي‌دهد که «نيروي قدس سپاه پاسداران در بيشتر قسمت‌ها دست به عمليات برون‌مرزي از قبيل خرابکاري، ترور و جاسوسي» مي‌زند.
اين گزارش اضافه مي‌کند: «يکي از وظايف اصلي وزارت اطلاعات و امنيت، شناسايي و از بين بردن اعضاي سازمان مجاهدين خلق ايران است».
وقتي بهاين شبكة مزدوران كه توسط وزارت اطلاعات براي پيشبردن توطئه‌هايش عليه مجاهدين ساخته‌شده نگاه مي‌کنيم و ميبنيم كه در گزارش مشترك وزارت دفاع و كنگرة آمريكا بر نقش دو مأموري كه نام آن‌ها را ذكر كرده در ارتباط با تمامي اين شبكه تأكيد شده، يك نتيجة روشن و سادة ديگر هم مي‌شود گرفت كه اين گزارش نقش مزدوري تمامي افراد وابسته به اين شبكه و عناصر آن را براي وزارت بدنام اطلاعات تأييد و مهر كرده است.
در مطالب بعدي كاركرد اين شبكه و نقش مأموران را در پيشبردن توطئه‌هاي درهم‌شکسته وزارت اطلاعات آخوندها بررسي مي‌كنيم.

دلنوشته‌ای از صالح کهندل


گزیده‌ای از نامه زندانی سیاسی صالح کهندل از بستگان مجاهدان اشرفی در زندان گوهردشت :
در دوران نوجوانی از پدرم حکایتی شنیدم که: پدری با پسرش قصد سفر سوار بر اسب شدند و قبل از حرکت پدر گفت: پسرم از اسب پیاده شو از مادر ظرف مسی را بگیر که در راه به دردمان می‌خورد، پسر گفت به‌خاطر یک تکه ظرف مسی از اسب پیاده بشوم و از مادر درخواست بکنم؟ من این چنین نمی‌کنم پدر لبخندی زد و پیاده شد و ظرف را گرفت و سوار بر اسب چند مسافتی که رفته بودند به مغازه رفت و ظرف را با پاکتی خرما معامله نمود در حین حرکت هرازگاهی پدر خرمایی به زمین می‌انداخت و پسر از اسب پایین می‌آمد و خرما را بر می‌داشت چند ساعتی گذشت پدر پرسید: فرزندم چند بار از اسب پیاده شدی؟ پسر گفت: بیشتر از صد بار. پدر باز لبخندی زد و گفت: اگر یک بار به موقع از اسب پیاده می‌شدی دیگر نیاز به صد بار پیاده شدن نبود.

38سال قبل مردم ایران بر علیه رژیم پهلوی انقلاب کردند تا به عدالت و آزادی برسند. و یک مشت آخوند بنیادگرا از راه رسیده و به هر ترفندی بود بر مردم ایران حاکم شدند و به خواسته اصلی آنان که آزادی بود تن ندادند و تا می‌توانستند آنها را سرکوب و شکنجه و اعدام کردند و برای این‌که به مردم پشت کرده بودند برای به دست آوردن مشروعیت به جنگ 8ساله ایران و عراق دامن زدند که سرانجام بعد از ویران کردن ایران و عراق در مقابل قطع نامه 598 تسلیم شده و جام زهر را سرکشیدند.

چون خلأ مشروعیت هم‌چنان رو به فزونی بود برای پر کردن آن به ساخت سلاح اتمی ‌رفتند و خروجی آن هم برای مردم بهتر از جنگ 8ساله نبود، که به علت تحریمهای بین‌المللی و فشار داخلی باز مجبور شدند جام زهر دیگری نوش جان بکنند و کار را به جایی رساندند که وزیر خارجه دولت سراب در مقابل وزیر خارجه کشوری که 37سال از آن به شیطان بزرگ یاد می‌کردند و شب روز شعار مرگ بر آمریکا سر می‌دادند زانو زده و با افتخار بر دستان او بوسه بزنند و هاشمی رفسنجانی که از سران کلیدی 37سال رژیم نقش اساسی را بازی می‌کرد و در خیانت و جنایت دست کمی از دیگران نداشت به صحنه آمد و راه نجات را سجده کردن در مقابل کدخدای جهانی جست و جو کرد... .

اگر به تاریخچه رژیم به‌خصوص بعد از خوردن جام زهر اتمی نگاه کنیم از مهره‌های کلیدی گرفته تا مهره‌های بدون پایه از هر جناح و رژیم هزاران نمونه به چشم می‌خورد که وارد فرهنگ (چاپلوسی، تملق، کرنش) در مقابل هر اندیشه و قدرتی شدند به جز خواسته مردم ایران و تا زمانی که در مقابل حقوق مردم ایران تسلیم نشوند تا آخر حیات خود مجبورند در برابر هر قدرتی کرنش و زانو خم کنند. با این روند هیچ جای شکی نیست که در آینده‌ای نه چندان دور به‌طور علنی در مقابل ابلیسی سجده کنند و با افتخار بر دستان آنها بوسه بزنند. اگر در اول انقلاب بر فرض مثال به حقوق مردم ایران تن داده بودند دیگر نیازی نبود دنبال ساختن دشمنان خیالی باشند و حال ادامه حیات خود در مقابل آنها دست به سینه قرار بگیرند. این قانون خدشه‌ناپذیر حیات است که هر اندیشه‌ای در مقابل حق تسلیم نشود و یا هر حکومتی به مردم خود پشت بکند مجبور می‌شود التماس اجنبیان را بکند و چشم خود را بر ترحم آنها می‌دوزد و بی‌شک آن هم محکوم به شکست است.

صالح کهندل - ٢٥ خرداد ١٣٩٥
زندانی سیاسی زندان گوهردشت (رجایی شهر کرج)

۱۳۹۵ خرداد ۲۴, دوشنبه