۱۳۹۵ خرداد ۱۰, دوشنبه

هراس و وحشت آخوندها از گسترش شبکه‌های اجتماعی، چرا؟


ايران- وحشت آخوندها از شبكه هاي اجتماعي
عصر شنبه 8خرداد، آخوند روحانی، در جلسه‌یی تحت عنوان «شورای عالی فضای مجازی» نشست و تصمیم گرفت که تمامی شبکه‌های اجتماعی اگر می‌خواهند در ایران فیلتر نشوند، باید سرور خودشان را به داخل ایران منتقل کنند تا تمامی اطلاعات و ارتباطات قابل کنترل باشد و اعلام کرد که این کار باید ظرف یک سال انجام بشود جدای از این‌که در این کار موفق می‌شوند یا خیر، که روشن است هرگز نخواهند شد، سؤال این است که روحانی چرا با آن همه ادعا در مورد آزادی فضای مجازی به چنین طرحی برای سانسور اساسی شبکه‌های اجتماعی متوسل می‌شود؟

قبل از این‌که به جواب بپردازیم خوب است یادآوری کنیم که نگرانی از فضای مجازی در همه جای رژیم موج می‌زند. مثلاً یک روز قبل از روحانی، خرچنگ نظام آخوند احمد خاتمی هم در نمایش جمعه این هفته تهران در مور فضای مجازی ابراز وحشت کرد. به‌خصوص نسبت به حضور گسترده جوانان در کانالها و شبکه‌های اجتماعی. همین وحشت‌زدگی در آخوندهای قم هم دیده می‌شود. به دو نمونه از آنها اشاره می‌کنیم، اولین نمونه مربوط به آخوند مصباح یزدی از مهره‌های باند خامنه‌ای است: «هر روزه صدها سایت و شبکه به شبهه‌پراکنی علیه مسائل دینی می‌پردازند و مطالب کفرآمیز به جوانان ما منتقل می‌کنند… پس باید دائماً خطرات فکری که جوانان ما را تهدید می‌کند، رصد کنیم و یا لااقل با گفتگوی صمیمانه با آنها متوجه سؤالات ذهنی آنها بشویم و یا پاسخهای قانع‌کننده برای جوان تهیه کنیم» .
واضح است که منظور این آخوند جنایتکار از «شبهه پراکنی علیه مسائل دینی»، زیر سؤال بردن نظام ولایت‌فقیه و حاکمیت آخوندهاست. جالب این‌جاست که حالا دم از «گفتگوی صمیمانه» و «پاسخ قانع کننده» به «سوالات ذهنی» می‌زند. آیا فکر می‌کند که جوانها شهادت ستار بهشتی زیر شکنجه‌های وحشیانه را فراموش کرده‌اند؟ ! ستار فقط یک وبلاگ نوشته بود. اما حالا چی شده که این آخوند به‌جای صحبت از شلاق و شکنجه و زندان، چنین حرفهایی می‌زند؟ پس از نگاهی به نمونه دوم یعنی صحبتهای مرجع حکومتی، مکارم شیرازی در روز7خرداد، پاسخ این سؤال روشن می‌شود. او می‌گوید: «از مسائل مهم در دانشگاهها، جلوگیری از گسترش فضاهای مجازی ناسالم است چرا که فضاهای مجازی ۹۰ درصد فضای مجازی دنیا را به لجن‌زار تبدیل می‌کند و باید برنامه‌ای برای این موضوع اندیشید» .

آخوند مکارم آن‌قدر نگران است که پیش از این برای مقابله با فضای مجازی راه کاری را هم پیشنهاد داده بود و در روز پنجم خرداد چنین حرفی زده بود: «برنامه‌های تبلیغاتی باید قوی باشد، الآن برنامه‌های شوم شبکه‌های فاسد و گمراه‌کننده غوغا می‌کند.
آیا آخوندهایی که خودشون منکر مجسمند، به فکر سالم‌سازی اخلاقی فضای مجازی هستند؟ !

پیش از این هم بارها، خود خامنه‌ای به ابراز وحشت از فضای مجازی پرداخته و با نام بردن از فضای مجازی به‌عنوان «میدان اصلی جنگ» همه نگرانی خود را در یک کلمه کلیدی خلاصه کرده بود: «تغییر افکار جوانان» .
واقعیت این است که خامنه‌ای و کارگزارانش و همه باندها و دستجات رژیم در این میدان جنگ، نگران بود و نبود نظامشان هستند، آنها به چشم می‌بینند که جوانها با استفاده از فضای مجازی به تبلیغ و ترویج افکاری می‌پردازند که در آن افکار، آخوندها هدف انتقام جوانان قرار می‌گیرند، ترس از همین انتقام است که آنها را مجبور کرده از «گفتگوی صمیمانه» و «پاسخ قانع کننده» به «سوالات ذهنی» دم بزنند، اما چه دیر! حالا جوانها، آخوندها و دجالگری آنها را به خوبی شناخته‌اند و به فکر تغییرات بنیادین هستند، تغییراتی که دیکتاتوری ولایت‌فقیه یارای مقاومت در برابر آن را نخواهد داشت.

۱۳۹۵ خرداد ۷, جمعه

35 دختر و پسر جوان به خاطر شركت در جشن فارغ التحصيلي شلاق خوردند.

۹۹ضربه شلاق به دليل شركت در جشن فارغ التحصيلي
در روز ۵خرداد، عوامل نیروهای سرکوبگر رژیم در قزوین در یورش به یک جشن فارغ‌التحصیلی ۳۵ دختر و پسر جوان را دستگیر و در همان روز هر یک از آنها در یک بیدادگاه آخوندی به ۹۹ضربه شلاق محکوم شدند که بلافاصله توسط جانیان موسوم به «پلیس امنیت اخلاقی» به اجرا در آمد.
آخوند صادقی نیارکی، دادستان جنایتکار استان قزوین، در این باره گفت: «می‌طلبید بار دیگر اقتدار دستگاه قضایی اعمال گردد... در ظرف زمانی کمتر از ۲۴ ساعت کار بازجویی، انجام تحقیقات، تشکیل جلسه دادگاه، صدور رأی و اجرای حکم به انجام رسید... . تا درس عبرتی باشد برای افرادی که مبادرت به هنجارشکنی... می نمایند» . او تهدید کرد: «جوانان و نوجوانان باید به عواقب اعمال مجرمانه خویش آگاه باشند چرا که دستگیری افراد در پارتیهای مختلط و محکومیت و مجازات برای آنان سابقه کیفری محسوب می‌شود و برای آینده تحصیلی، کاری و شغلی‌شان مشکل ساز خواهد بود» (سایت دادگستری استان قزوین- ۶ خرداد).

در روزهای پیش از آن نیز نیروهای سرکوبگر در نیشابور، کرمان و سرخرود مازندران در حملات مشابهی به مجالس جشن ۱۴۱ تن را که بیشتر آنها دختران و پسران جوان بودند، بازداشت کردند.

این اقدامات جنایتکارانه و اظهارات سرکوبگرانه قبل از هر چیز مبین وضعیت متزلزل و آسیب‌پذیر رژیمی است که حتی توان تحمل جشنهای خصوصی مردم را ندارد و در وحشت مستمر از خیزش بنیان کن مردم به‌ویژه زنان و جوانان قرار دارد. چیزی که آخوند مکارم شیرازی از نزدیکان خامنه‌ای به صراحت اذعان کرد و گفت: «چنان‌چه با کمک مسائل فرهنگی جوانان جامعه را مدیریت نکنیم خیلی چیزها از دست ما خارج می‌شود... خطر مهمی در کمین است» (سایت حکومتی تابناک- ۶ خرداد ۹۵).

دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۷ خرداد ۱۳۹۵ (۲۷ مه ۲۰۱۶)

۱۳۹۵ خرداد ۵, چهارشنبه

در حلقه محبت هابيليان _ عزيزاله پاک‌نژاد



hashtroodi_12 

چندي پيش تلويزيون كانال سه فرانسه در ساعتي از شب برنامه‌يي را نشان داد كه به‌طور اتفاقي توجه من را جلب كرد. عنوان برنامه «آيا بايد از ايران ترسيد؟» تعيين‌شده بود كه در متن يكي از برنامه‌هاي ثابت اين كانال دولتي نمايش داده مي‌شد. علت كنجكاوي من شركت فريبا هشترودي در ميان شرکت‌کنندگان بود. تركيب «ايرانيان» شرکت‌کننده و حرف‌هايي كه زدند به‌شدت جهت‌دار و «احمدي‌نژادي» بود. نامبرده درمجموع سه چهار دقيقه حرف زد ولي همين زمان كافي بود كه من با شناختي كه از او داشتم درك كنم كه جاده را براي رفتن به زير قباي ملأ صاف مي‌کند. مدت زيادي نگذشت كه با ديدن چهره درهم‌شکسته‌اش در كنار دو تن از هابيليان در تهران! مدتي بهت‌زده نگاهش كردم. عکس‌هايي كه به‌جز زشتي و پليدي و تاريكي و خيانت به مغز متبادر نمي‌کرد. هابيليان ظاهراً در حال دادن گزارش «موارد نقض حقوق بشر توسط مجاهدين در ايران» به او بودند. يادم آمد كه در آن برنامه كذايي كانال سه در ضمن صحبت‌هايش از حقوق بشر دم زد و پدرش را يكي از بزرگ‌ترين حاميان و مدافعان حقوق بشر ناميد و خلاصه دل‌مشغولي و نگرانيش را در مورد «نقض حقوق بشر» نشان داد؛ و به‌رسم هم‌کاسه‌هاي رژيم ضد بشري, از اينكه اروپا به اتم رژيم چسبيده و به حقوق بشر توجه نمي‌کند مي‌ناليد؛ و اينكه احمدي‌نژاد در حرف‌هايي كه ميزند صادق است. هماني را كه فكر مي‌کند بيان مي‌کند و خلاصه مثل خاتمي دروغ نمي‌گويد و اينكه بيخود به خود ايشان مي‌گويند كه از آخوندها متنفر است. او از هيچ‌کس متنفر نيست و فقط از بعضي از «ايده‌ها» متنفر است و از اين حرف‌ها. عجبا كه در قدم اول و در بدو ورود به تهران براي شروع تلاش‌هاي حقوق بشريش كه فقط ريش آخوندها را به خنده مي‌جنباند, به لجنزار «هابيليان», شعبه حقوق بشري وزارت اطلاعات رژيم, مي‌لغزد و از قولش گفته مي‌شود كه در شوراي ملي مقاومت «وقتش را تلف» مي‌کرده است. بر فرش خون پا مي‌گذارد و با جلاد دست مي‌دهد و با او عقد اخوت مي‌بندد. زهي بي‌شرمي و وقاحت. در تجربه چندين ساله هم‌سنگري با مجاهدين در شوراي ملي مقاومت ايران, لحظاتي بوده كه در مقابل رويدادها و مسائل و مشكلات سهمگيني كه رژيم ضد بشري آخوندها براي ما فراهم مي‌کرد, شاهد فداکاري‌ها و ازخودگذشتگي‌ها و انسانيتي بوده‌ام كه مجاهدين آزاده از پايين تا بالا از خود نشان داده و تنها چيزي كه برايشان مطرح نبوده حساب‌وکتاب كردن در مورد اعمال و رفتار هم‌سنگرانشان بوده است. ايشان اگر ذره‌يي وجدان برايش باقي‌مانده باشد حتماً به ياد مي‌آورد كه خود او سهم بسيار زيادي از اين ارزش‌ها را به‌رايگان دريافت كرده است و وقتش در اينجا تلف نشده است! امشب براي نوشتن اين مطلب كوتاه احساسي دوگانه داشتم. اينكه او دست خود را به جلاد مردم ايران داد برايم بسيار دردناك بود؛ اما دردناک‌تر و غيرقابل‌قبول‌تر از آن اين بود كه اين كار را به‌سادگي برگزار كنم و از كنار آن تحت عنوان اينكه اين هم يكي ديگر از كساني بود كه در نيمه‌راه به مردم پشت كرد و رفت, عبور كنم. روشن است هر چه در مورد اعمال ننگين و خيانتبار فريبا هشترودي بنويسم كم است, ولي به نظرم رسيد كه روضه‌خواني‌ها و دهان‌دريدگي‌هاي مزدوران هابيلي و قابيلي رژيم خود به‌اندازه كافي روشنگر ذهن جواناني است كه امروز با گذشتن از همه‌چيز خود سعي بر دفن اين رژيم و همه سياهي‌ها و جناياتش دارند و ما بيشتر از هركس وظيفه‌داريم در اين راه آن‌ها را ياري برسانيم.

آنجلینا جولی، با برنامه زنان،صلح، امنيت در دانشگاه لندن تدريس خواهد كرد


آنجلينا جولي سفیر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد
آنجلینا جولی، هنرپیشه هالیوود و سفیر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، در امور پناهندگان به‌عنوان استاد دانشگاه اقتصاد لندن، انتخاب شد.
وی در برنامه تحصیلی جدید دانشگاه با نام ”زنان، صلح و امنیت“ تدریس خواهد کرد. کلاسهای درس وی قرار است از پاییز ۲۰۱۷ آغاز شود.
دانشگاه اقتصاد لندن اعلام کرد «آنجلینا جولی» از سال 2017 میلادی در این دانشگاه در دوره تازه تأسیس کارشناسی ارشد رشته 'زنان، صلح و امنیت' درس 'تاثیر جنگ بر زنان' را به دانشجویان ارائه خواهد داد.
به گزارش گاردین، آنجلینا جولی گفت: «بی‌صبرانه منتظر تدریس در دانشگاه و یادگرفتن از دانشجویان و همچنین به اشتراک گذاشتن تجارب کاری‌ام در همکاری با دولتها و سازمان ملل هستم» .

۱۳۹۵ خرداد ۲, یکشنبه

ترانه طنز شاطر علي اكبر - تقديم به هموطنان گرامي و وطن دوست

ايران -پيك شادي - تقديم به هموطنان عزيز
 جنگ در رآس نظام آخوندي:
خامنه يي و رفسنجاني براي در قدرت ماندن و بدست گرفتن قدرت، چون گرگهايي كف بر دهان و خونريز كه راه و چاره اي جز حذف يكديگر را ندارند، خودشان خوب مي دانند كه دير يا زود بدست همين مردم دلير و قهرمان سرنگون شده و به زباله داني تاريخ سپرده خواهند شد و آن روز دير نيست.

گزارش افشاگرانه آسوشيتدپرس: صرف پولهای کلان برای مطبوعات آمریکا و اروپا و لابیهای رژیم آخوندی


ايران - آمريكا- فعاليتهاي بنياد پلاشرز در امريكا
آسوشیتدپرس گزارشی افشاگرانه از فعالیتهای بنیاد پلاشرز در آمریکا و صرف پولهای کلان برای مطبوعات آمریکا و اروپا و لابیهای رژیم آخوندی، جهت جا انداختن توافق هسته‌یی دولت اوباما با رژیم، منتشرکرد.
این خبرگزاری به کمک 700هزار دلاری بنیاد پلاشرز به تبلیغ برنامه هسته‌یی با رژیم ایران در رادیوی ملی آمریکا اشاره می‌کند. و این کار باعث اعتراض نمایندگان جمهوریخواه شده است.

آسوشیتدپرس در ادامه گزارش افشاگرانه خود به گروه لابی رژیم ایران «نایاک» اشاره می‌کند که بدون هیچ تخصصی در این زمنیه، بیش از 281هزار دلار از این بنیاد برای تبلیغ حول برنامه اتمی با رژیم ایران، پول گرفته است.

دانشگاه پرینستون آمریکا نیز در همین رابطه مبلغ 70هزار دلار به سید حسین موسوی سفیر سابق و نفر مذاکره‌کننده اتمی رژیم ایران داده است.

پلاشرز همچنین در گزارش خود به اقدامات دیگر از قبیل «دادن بودجه به خبرنگاران در نشریات نیشن، مادر جونز و همکاری با «مرکز برای وجدان عمومی» جهت ایجاد یک میز امنیت ملی در این مر کز» اشاره کرده است.

آسوشیتدپرس اضافه کرد: پلاشرز در گزارش خود به هدفش جهت «کسب اطمینان از انعکاسات دقیق و مستمر موضوعات هسته‌یی در رسانه‌های معتبر و استراتژیک» هم‌چون گاردین، سال ن، هافینگتون پست و پرو پوبلیکا، اشاره کرده است.

۱۳۹۵ اردیبهشت ۳۱, جمعه

آمار دانش‌آموزان محروم از تحصیل در سیستان و بلوچستان به 96هزار نفر رسيد

ايران -دانش آموزان در سخت ترين شرايط در زير يوغ حاكميت آخوندها
معاون آموزش و پرورش رژیم در استان سیستان و بلوچستان به محرومیت 96هزار دانش‌آموز از تحصیل در این استان اعتراف کرد.
زهرا برهان‌زهی طی مصاحبه‌یی گفت: «١٣‌هزار نفر از این افراد، کودکان و نوجوانان بدون شناسنامه و مهاجر خارجی هستند. آنهایی هم که شناسنامه نداشتند، در میانشان، کودکان ایرانی که پدرخارجی داشتند، زیاد است»
وی افزود: «وضع تحصیل در این استان، تفاوت معناداری با میانگین کشوری دارد. شرایط تحصیل و حضور دانش‌آموزان سیستانی در مدارس را متفاوت از کودکان مهاجر خارجی نمی‌داند» .
#سراوان

۱۳۹۵ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

در قضائيه آخوند خامنه اي نرگس محمدي به 10سال زندان محكوم شد


ايران- نرگس محمدي زني قهرمان ايستاده چون سرو در مقابل بنيادگرايي آخوندها
شعبه 15 دادگاه ارتجاع در تهران، نرگس محمدی زندانی سیاسی و مدافع حقوق‌بشر را به ده سال زندان محکوم کرد. حکم نرگس محمدی که هم‌اکنون دوران محکومیت خود را در زندان اوین می‌گذراند، روز چهارشنبه 29اردیبهشت 95 از سوی قضاییه خامنه‌ای اعلام شد. اتهام نرگس محمدی، اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام و تأسیس کارزار لغو گام به گام حکم اعدام بوده است.

نرگس محمدی پیشتر به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت و تبلیغ علیه نظام به شش سال زندان محکوم شده بود.
سازمان عفو بین‌الملل و سایر ارگانهای مدافع حقوق‌بشر بارها خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط نرگس محمدی شده و اعلام کرده‌اند: نرگس محمدی در زمینه آزادیهای اساسی مانند تجمع و تشکیل مسالمت‌آمیز فعالیت می‌کرده است.

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

مسجد كبود تبريز يكي از شاهكارهاي معماري ايران

ايران - تبريز- مسجد كبود شاهكار معماري ايران
این بنا درمرکز شهر تبریز واقع است و یکی از شاهکارهای معماری دوره اسلامی به شمار می آید . این مسجد، درمحل، گوی مسجد(مسجد کبود) و درمنابع گاه مسجد جهان شاه نامیده می شود؛ اما درگذشته به مسجد و عمارت مظفریه معروف بوده است . بانی بنا، میرزا جهان شاه بن قرایوسف ترکمن- و به روایت دیگر، همسر وی: جان بیگم خاتون یا دخترش صالحه خاتون- سومین پادشاه ازسلاطین طایفه قراقویونلو است که در سال ۸۳۹ ه-. ق در آذربایجان و نواحی شمال غرب ایران حکومت می کرده است و برطبق بقایای کتیبه موجود، این بنا را در سال ۸۷۰ه-. ق به پایان رسانده است . از قرار گفته بعضی ازمحققین، عمارت مظفریه منحصر به مسجد نبوده؛ بلکه عمارات و ساختمانها و تفرعات زیادی- ازخانقاه و ملحقات و زوایا و صحن و رواق و حوضخانه- داشته است که همگی ازبین رفته اند .
بقایای این مسجد درطی قرون گذشته دراثر زلزله و بی توجهی، متحمل صدمات جبران ناپذیری شده است؛ به طوری که تا دوره اخیر، گنبد و مناره های آن ریخته و به صورت ویران و مخروبه ای درآمده بوده است . درگاه عالی و طاق بی نظیر و بلند این مسجد گرچه آسیب زیادی دیده است، اما هنوز با آن عظمت خود برپا و بیانگر گوشه ای اززیبایی و شکوه گذشته آن است . بقایای مسجد کبود- که به جز چند طاق شکسته و سردر خارجی نبود- در دوره اخیر، به همت مسئولین مربوطه بازسازی و تعمیر اساسی گردیده است . سیاحان و نویسندگان متعددی در قرون گذشته از این بنا دیدن کرده و شرح هایی ازآن ارائه داده اند . کاتب چلبی، مورخ عثمانی که درتاریخ ۱۰۴۵ به تبریز آمده، در”تاریخ جهان نما” می نویسد : “درگاه مسجد جهان شاه، بلندترازطاق کسری است . بنای عالی است که با کاشی های زیبا آراسته شده . گنبدهای بلندی دارد … جامع دل انگیزی است که هرکس داخل آن شود، دلش اجازه بیرون شدن را نمی دهد؛ لیکن شیعیان غالبا از رفتن بدان مسجد خودداری می کنند . این بنا با کاشی های زیبا آراسته شده …” تاورنیه- سیاح فرانسوی که یک سال بعد ازکاتب چلبی ازتبریز دیدن کرده- درخصوص این مسجد می نویسد : “در اطراف میدان بزرگ تبریز و مجاورت آن، بقیه آثار و بناهای عالی دیده می شود و چهار- پنج مسجد را که در عظمت بنا بی نظیر هستند، به خرابی واگذارده اند . یکی ازآن مساجد که بهتر و عالی تر از سایر مساجد تبریز است، درخارج شهر، سر راه اصفهان واقع شده … بنای این مسجد بسیار عالی و نمای آن که پنجاه قدم ارتفاع دارد، هشت پله از سطح زمین معبر کرسی دارد و ازخارج، دیوارهای آن همه ازکاشی اعلا به رنگ های مختلف پوشیده شده و از طرف داخل، با نقش و نگارهای عالی به سبک معماری اعراب و با کلمات بسیار به خط عربی ازطلا و لاجورد زینت یافته . ازدو طرف نما، دو مناره استوانه ای خیلی بلند اما کم قطر ساخته اندکه درمیان آنها راه پله تعبیه شده است که ازآن بالا می روند . سطح ظاهر مناره ها هم کاشی است … درمسجد، چهار پا بیشتر عرض ندارد و دروسط، تخته سنگ سفید شفافی تراشیده شده که بیست وچهار پا طول دارد- یعنی ارتفاع- و دوازده پا عرض آن سنگ است و درمیان سطحه آن نمای بزرگ خیلی نمایش دارد … از راهرو مسجد داخل گنبد می شود که سی وشش قدم قطر آن است . دایره گنبد، سه برابر قطر آن می شود . این گنبد بزرگ مسجد، از طرف داخل، روی دوازده مجردی بنا شده که شانزده مجردی هم ازخارج تکیه گاه آن است، و این مجردی ها شش پای مربع حجم آنهاست . طرف پایین، در اطراف، سکویی ازمرمرسفید ساخته شده که زیر آن خالی و برای نهادن کفش ها، خانه خانه است . این گنبد، ازطرف داخل با آجرهای کوچک مربع ازکاشی های الوان مختلف گل وبوته دار موزاییک شده که درمیان آنها به تناسب، کلمات عربی گنجانیده و به قدری خوب جفتکاری کرده اند که گویا یک پرده نقاشی است که تمام با مقراض و پرگار ساخته شده است . ازاین گنبد( بستان) داخل گنبد کوچکتری می شود که خیلی قشنگتر از اولی است و در قعر آن، ازسنگ مرمر سفید شفاف، محراب ساخته شده است . این گنبد، مجردی ندارد؛ اما ازاره آن به قدر هشت پا ارتفاع، ازسنگ مرمر سفید است و سنگ ها به یک عرض وطول دیده می شود . تمام این گنبد(شبستان) پوشیده ازکاشی مینایی بنفشه رنگ است که روی آن، اقسام گل های صاف نقاشی شده . سطح خارجی هردو گنبد هم ازهمین کاشی ها پوشیده شده؛ ولی نقاشی آنها برجسته است . روی گنبد اولی، گل های سفید روی زمینه سبز، و روی گنبد دومی، ستاره های سفید روی زمینه سیاه و همه رنگ ها به باصره لذت و فرح می دهند . . . روبه روی مسجد درطرف دیگر معبر، یک کریاس عالی و نمای دیگری دیده می شود که ازیک بنای دیگر باقی مانده و بقیه آن به کلی خراب شده است .” مادام دیولافوا که در دوره قاجار از این بنا دیدن کرده، می نویسد : “این بنای قشنگ، شایسته مطالعه دقیقی است. عظمت بنا و زیبایی سردر آن و ظرافت معماری و کاشیکاری که در اطراف این سردر به کار رفته، هم حیرت آور است و بسیار جای تأسف است که گنبد این بنای زیبا به واسطه زلزله خراب شده و قسمتی ازدیوارها را نیز با خود فروریخته است . این مسجد، حیاط بزرگی داشته که در اطراف آن، طاقنماهای جالب توجهی بوده و در مرکز آن، حوض بزرگی برای وضو گرفتن وجود داشته است . امروز، تمام این بنای عالی خراب شده؛ حتی زمین و مصالح فرو ریخته آن را نیز مردم تصرف کرده اند . سردر این مسجد، درزمین مرتفعی بنا شده و در قسمت فوقانی آن، قوس بیضی شکلی وجود دارد . در دو کنار این سردر، ستون های متصل به بنا به شکل مارپیچ بالا رفته که در قسمت فوقانی، هلال بیضی شکلی را تشکیل می دهند . این ستون ها کلا از کاشی های نفیس فیروزه ای رنگ زیبا با نقش و نگارهای خوش نما پوشیده شده اند . سطوح داخلی رواق، ازکا شی های رنگارنگ پوشیده است . این کاشی ها به صورت قطعات کوچک بریده شده و با مهارت تمام چنان به هم اتصال یافته اند که گویی یکپارچه هستند. در نقاشی و ترکیب رنگ ها به اندازه ای لطف و ظرافت به کار رفته که انسان خود را درمقابل تابلوی بسیار عالی پر از سبزه و گل می بیند .. . این سبک کاشیکاری، قابل مقایسه با ترکیبات هندی خاص صنایع سلجوقی و مغولی نیست و برتری و مزیت زیادی بر آنها دارد . در کوتاهی، سردر اصلی را به عبادتگاه مربوط می سازد . عبادتگاه، مرکب ازدو تالار بزرگ است که ازهم متمایز و هر دو سابقا دارای گنبدی بوده اند . تالار اول با کاشی های رنگارنگ زینت یافته و تالار دوم که محراب در آن واقع شده، با کاشی های هشت ضلعی کوچک مزین است که رنگ مینایی لاجوردی آنها به شکل های کتیبه ها جان می بخشد. کتیبه ها دارای نوشته هایی با خط عربی هستند که با شاخ وبرگ و گل ها آمیخته شده است . سنگفرش کف این بنا بسیار با شکوه و خوش منظره است . این سنگ ها را از معادن مجاور ارومیه استخراج کرده اند که هنوزهم آسیبی ندیده و محفوظ مانده اند .” با توجه به بقایای برجای مانده و بازسازی های به عمل آمده، مسجد کبود تبریز، از نوع مساجد مسقف بوده که مناسب آب وهوای سرد منطقه است . بخش های مختلف این مسجد عبارتند ازسردر، شبستان بزرگ، رواق های دورادور شبستان بزرگ و شبستان هشت ضلعی کوچک . سردر بنا که روبه شمال است، به طول ۷ و عرض ۵ متر، ازسطح کوچه مقابل به اندازه ۵ پله سنگی، هریک به ارتفاع ۵۰ سانتی متر و درازای ۳ تا ۵/۳ متر، بلندتر است . برروی این صفه سنگی، سردر طاقداری به ارتفاع حدود ۹ متر قرار گرفته که بخش های فوقانی آن آسیب دیده است . سردر و طاق مزبور، ازسنگ های ازاره به بالا باکاشی های معرق بسیار ممتازی پوشیده شده است . طاق سردر با طرح جناغی ساخته شده و حاشیه سراسری سردر را تزیین کاشی پیچی ضخیمی به رنگ فیروزه ای احاطه کرده است . سطح سردر، علاوه برکاشی ها و طرح های بسیار زیبا، با کتیبه های متعدد تزیین و نماسازی شده است . درکتیبه اصلی و تاریخی بنا ، با کاشی معرق سفید رنگ در زمینه لاجوردی و به خط ثلث بسیار عالی چنین آمده است : “ریختگی السلطان الاعظم المطاع الخاقان الاعلم اللازم ریختگی ابن المظفر سلطان جهان شاه بن شاه یوسف نویان رفع الله العلی الاعلی بدوام خلافته لواءالدین ریختگی الافاصه مبراته مبانی الملک و دعائم قباب الحق المبین آمین”. درحاشیه طاق درگاه مشرف به خیابان سمت راست نیز چنین مسطور است : “بسم الله الرحمن الرحیم . انما یعمر مساجد الله من آمن بالله والیوم الاخر واقام الصلوه وآتی الزکوه ولم یخش الااللهریختگی ان یکونوا من المهتدین ریختگی “. بالای درگا ه قسمت فوقانی تماما ریخته و از بین رفتهریختگی العماره المبارکه المظفریه فی رابع ربیع الاول من سنه سبعین و ثمانمائه اقل العباد نعمه الله ابن محمد البواب”. با توجه به کتیبه فوق، معمار بنا، ” نعمت الله بن محمد البو اب” بوده است . دربالای کتیبه تاریخی بنا، همچنین عباراتی متضمن استعانت از پروردگار و ذکر و ثنای الهی دربین طرح های گوناگونی ازگل و بوته و اسلیمی و اشکال مختلف هندسی با خطوط، نسخ، ثلث و کوفی جا داده شده است . در ورودی مسجد، در اصل، درچارچوبی ازسنگ مرمر قرار داشته که از بین رفته است . درگذشته ، در طرفین سردر- دردوگوشه بنا- دومناره بلند و کم قطر وجود داشته که ازمیان آنها راه پله ای به پشت بام می رفته است . درقسمت داخلی طرفین پاطاق در ورودی فعلی مسجد ، در میان کاشی های معرق، دو لوح ، هر یک تقریبا به طول ۵۰ سانتی متر، وجود دارد که برآن به خط سفید برزمینه کاشی مشکی، دومصراع شعر- درسمت شرقی پاطاق : ” کردار بیار و گرد گفتار مگرد” و روی پاطاق سمت غربی : “چون کرده شود کار بگویند که کرد”- به خط خیلی عالی نوشته اند . پس ازسر در، دهلیز گنبددار یا رواق واقع است . این رواق، درسه سمت شمالی، غربی و شرقی شبستان بزرگ واقع گرد یده و ۴۰/۴ متر عرض آن است . این رواق با گنبدهای کم خیز و طاق های ضربی پوشیده شده و ازاره های آن با کاشی های معرق، با تزیینات هندسی و کتیبه های متعدد پوشش یافته است . این رواق توسط جرزهای بزرگی، از شبستان بزرگ مجزا می شود و از طریق راه های ارتباطی متعددی به شبستان راه دارد . شبستان بزرگ مسجد به شکل مربع و به طول و عرض ۵۰/۱۶متر است و ازچهار جهت به رواق و شبستان کوچک مرتبط می شود . درقسمت پایین ازاره این شبستان، به اندازه سی سانتی متر سنگ مرمر با طرح های طاق گونه کار کرده اند که درحال حاضر، نمونه هایی از آنها برجای مانده است . بالای این قسمت را تا کمره دیوار، کاشیکاری معرق با طرح های هندسی که ترکیب دل انگیزی ازانواع کثیر الاضلاع های مکرر دارد، پوشا نده است . بالای این قسمت را حاشیه ای ازکاشی معرق با طرح های گیاهی اسلیمی، ختایی و بالای آن، کتیبه ای ازآیات قرآنی به خط ثلث سفید در زمینه فیروزه ای بسیار خوش و بالای این کتیبه نیز طرح های متنوعی از انوع گل ها، بوته ها، اسلیمی ها، ترنج ها و کتیبه هایی با خطوط مختلف نسخ، ثلث، کوفی و تعلیق پوشانده است . دراین کتیبه ها، اسامی جلاله ، آیات قرآنی و احادیث نبوی نوشته شده است . این نوشته ها ، درحین اینکه خود شیوه تزیینی دارند، در ترکیب با همدیگر، اشکال هندسی بدیعی را به وجود می آورند . به عنوان مثال، با شش عبارت “یا معز″، ستاره ای شش پر طراحی کرده اند که خود این ستاره نیز درداخل مربعی قرار دارد که ازعبارت های “یاحمید” و “یا غنی ” به طرز زیبایی شکل گرفته است . درچهارسوی این مربع نیز کلمات “یا مرهوب”، “یا مرغوب”، “یا مشکور” و “یا مذکور” به خط ثلث در داخل ترنجی بیضی شکل قرار گرفته است . طرح جالبتری نیز به خط کوفی ازچهار عبارت “الحمدلله ” شکل گرفته است . دراین تزیینات، درمیان کاشی ها، ازسفال های بی لعاب، به شیوه تخمیری استفاده شده که بسیار جالب توجه است . از باقیمانده جرزها و دهانه های طاق بالای شبستان چنین معلوم می شود که بر فراز بنا ، گنبدی برروی هشت چشمه طاق یا دوازده جرز بنا شده بوده و شانزده جرزهم ازخارج تکیه گاه آن بوده است . برهمین اساس، در دوره اخیر برای حفظ و نگهداری بنا، به تقلید ازگنبد اصلی، گنبد دو پوسته پیوسته جدیدی با دهانه ای به قطر بیش از ۱۵ متر با آهیانه ای خاگی شکل و خودی با منحنی شبدری تند برروی بنا زده شده است . گوشه سازی گنبد به صورتی ساده اجرا شده و فقط پا باریک دارد که روی آن، سنبوسه و روی آن، گریوار و سپس گنبد قرار می گیرد . در زمان آبادانی مسجد، گنبد این بنا باکاشی فیروزه ای مفروش بوده است . پلکان واقع درچهارجرز شبستان، به یک غلام گردشی درطبقه فوقانی راه می یابد . دروسط شبستان، گودالی وجود دارد که احتمالأ همانند مساجد سر پوشیده دوره عثمانی، جای فواره یا منبع آبی بوده است . شبستان کوچک مسجد به صورت کثیر الاضلاع هشت پهلویی در پشت شبستان بزرگ واقع گردیده و تنها راه ارتباطی آن نیز ازهمان جهت است . زیبایی و ویژگی خاص این شبستان، گویای آن است که احتمالا به منظور خاص یا استفاده بزرگان حکومتی طراحی شده است . ازاره این شبستان، ازسنگ مرمر صاف به ارتفاع ۲ متر پوشیده شده است . قسمت عمده این سنگ ها شکسته و ریخته است . درتعمیرات سال ۱۳۱۹ شمسی، تعدادی ازآنها اززیر خاک بیرون آورده و درجای خود نصب شدند . این تخته سنگ ها دارای ۱۵ سانتی متر ضخامت و بین ۲ تا ۳ متر عرض هستند . برقسمت فوقانی ازاره سنگی، کتیبه ای قرآنی به خط ثلث بسیار عالی درزمینه ای از پیچک و گل های تزیینی حجاری شده است . به نظر می رسد که بالای این بخش- حتی سطح زیرین گنبد- با کاشی های شش ضلعی پوشیده بوده است . طاق های این شبستان، از بالای جرزها آغاز می شود و بخش هشت ضلعی زیرگنبد را تشکیل می دهد . ظاهرا میان این هشت قوس، تعدادی قوس ثانوی ازجنس آجر ساده ساخته بوده اند که به عنوان عناصری استوارکننده برای نگهداری گنبد محسوب می شده است . این قوس های ثانوی، در پشت سطوح پوشش تزیینی یی ازکاشی های شش ضلعی آبی سیر پنهان بوده است . سطوح تزیینی کاشی طوری طراحی شده بوده که دایره ای بربالای رأس های قوس های سراسری به وجود می آورده است . هیچ اثری از یک کتیبه سراسری در قاعده گنبد دیده نمی شود. در این بخش مسجد، قبری وجود دارد که به نظر می رسد از آن جهان شاه یا یکی ازاعضای خاندان او باشد. شایان ذکر است که درقسمت های مختلف مسجد، از تیرها و چوب های سخت جهت کلاف کشی و استحکام بخشی بنا استفاده شده است . تزیینات کاشیکاری این بنا درحد کمال و یکی ازغنی ترین تزیینات کاشی موجود در بناهای اسلامی ایران است- علی رغم اینکه بخش وسیعی از بنا و تزیینات آن از بین رفته- و درست به همین خاطر و همچنین تسلط رنگ آبی درکاشی ها، این مسجد به “فیروزه اسلام ” شهرت یافته است . رنگ های کاشی معرق که در سراسر بنا یافت می شوند، شامل آبی روشن، آبی سیر، سفید، سبز، زرد و قهوه ای می شود و در این میان، رنگ آبی بیشترین درصد را به خود اختصاص داده است . از ویژگی های خاص تزیین کاشی این بنا، وجود تنوع درطرح های تزیینی بدیع- هندسی، گیاهی، خطی و اسلیمی- و همچنین استفاده از قطعاتی ازجنس سفال بی لعاب در داخل زمینه ای ازقطعات کاشی آبی رنگ است. این بنا به شماره ۱۶۹ به ثبت تاریخی رسیده است .

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

گسترش اعتیاد مواد مخدر و كاهش سن اعتياد در میان زنان در اراك

ايران -اراك- كاهش سن اعتياد در ميان زنان
 
یکی از معاونان فرماندار رژیم در ایران اعتراف کرد: «کاهش سن اعتیاد و گرایش زنان به موادمخدر در اراک نگران‌کننده است» .

وی که صبح روز یکشنبه 26اردیبهشت در نشست ستاد به‌اصطلاح ساماندهی جوانان اراک سخنرانی می‌کرد هشدار داد: «اگر روند به این نحو پیش رود، آمار اعتیاد روز به روز افزایش خواهد یافت و کنترل موضوع دشوار می‌شود».
 


بیشتر بخوانیدایادی و مهره‌های وابسته به نظام آخوندی از طریق تجارت و فروش مواد مخدر و به جیب زدن انبوهی پول مردم، جوانان را به دام اعتیاد می‌اندازند وضعیت درگیری مهره‌ها و باندهای درونی رژیم در تجارت کثیف مواد مخدر آن‌قدر فضاحت‌آور است که وزیر کشور رژیم در جریان جنگ باندی ناگزیر شد صدایش را علیه این تجارت جنایتکارانه و پولهای کثیف ناشی از آن بلند کند. واضح است که قربانی اول و آخر این مسأله مردم و به‌خصوص جوانان کشور هستند که روز به روز هم تعداد معتادان افزوده می‌شود و هم سن اعتیاد پایین‌تر می‌آید.

علی هاشمی یک کارگزار رژیم که رئیس کمیته مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی است، آمار معتادان کشور را رقم 4 میلیون نفر اعلام کرده است. البته بعید است که وی همه واقعیت را در زمینه رشد اعتیاد و آمار معتادان داده باشد و آمار را دستکاری و کوچک نمایی نکرده باشد.

خبرگزاری حکومتی ایسنا 2تیر 94 از قول همین مهره نظام نوشته است، میزان خسارتی که مواد مخدر به اقتصاد کشور وارد می‌کند 40هزار میلیارد تومان است.

علیرضا جزینی، کارگزار رژیم با عنوان قائم‌مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر ضمن اعتراف به این‌که سالانه تنها ۸۰ تن مواد مخدر صنعتی در ایران مصرف می‌شود با اشاره به افزایش مرگ و میر زنان معتاد در ایران اذعان کرد: هیچ پروتکل درمانی برای معتادان به شیشه در ایران وجود ندارد. وی افزود: تنها در شش ماهۀ نخست سال جاری ۳۰۰ تن انواع مواد مخدر در ایران کشف شده است.

بی‌شک هم‌چنان که بارها از طرف مقاومت ایران افشا‌ شده عامل اصلی گسترش اعتیاد تنها و تنها نهادهای سرکوبگری هم‌چون سپاه پاسداران و وزارت بدنام اطلاعات هستند که برای تأمین هزینه‌های سرکوب و صدور تروریسم، انحصار تولید و توزیع مواد مخدر را در دست دارند.

ادعای برنامه برای ترک اعتیاد هم چیزی است که مهره‌های خود رژیم آن را رد کرده‌اند، از جمله چندی پیش پاسدار قالیباف شهردار تهران، و غلامرضا انصاری عضو کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران اعلام کردند که اساساً سیاستهای رژیم آخوندی در مواجهه با معضل اعتیاد طی سه دهۀ اخیر با شکست روبه‌رو شده‌اند.

ترانه اسير دام توام -از بانو دلكش

ايران - هنر
 اسير دام تو ام از سلسله ترانه هاي بانو دلكش هنرمند گرانقدر از ايران زمين هنرخيز
تقديم به تمام هموطنانم در داخل و خارج كشور 
سرنگون باد رژيم آخوندي ولي فقيه در ميهنمان ايران
زنده باد آزادي

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۵, شنبه

روزهاي رزم و نبرد و غرور و افتخار از زبان صابر سيداحمدي


ايران- مقاومت و پايداري مجاهدين از زبان صابر سيداحمدي
اگرچه در آن روزهاي آتش و خون، كودكي چند ماهه بيش نبودم و چيزي در خاطرم نمانده است ولي وقايع و آنچه كه برخانواده‌هاي مجاهدين و بويژه بر خانوادة من گذشت، از يك سو بيانگر شقاوت و پليدي رژيمي است كه براي ماندن در قدرت به‌هر جنايت و رذالتي دست مي‌زند و از سوي ديگر نمايش گوشه‌هايي از جانبازي و فداكاري نسلي است كه اراده كرده است پرچم مقاومت و ايستادگي براي آزادي ميهن و مردمش را به‌هر قيمت برافراشته نگاه داشته وآرماني را كه شهدا برايش جان باختند با فداي بيكران محقق كند.

براي روشن شدن حقايق لازم است كمي به‌عقب برگردم:

02در سال 67 كه من هفت سال بيشتر نداشتم، در جريان هولناكترين جنايت در تاريخ معاصر ايران يعني قتلعام 30 هزار زنداني سياسي، دو تن از عموهايم سيدمحسن و سيدمحمد را در زندان به‌دار آويختند كه فكر ميكنم خبر شهادت عموهايم براي من در آن سن و سال، به‌قدري سخت و سنگين بود كه فقط ميتوانم با شنيدن خبر شهادت پدرم در 10شهريورماه92 در اشرف مقايسه كنم.
مدتي بعداز شهادت عموهايم سراغ مادر بزرگم رفتم ـ كه البته آن موقع تلقي ام اين بود كه مادرم مي باشد ـ و از او خواستم به‌انبوهي سؤال و ابهامي كه در ذهن كوچكم ايجاد شده بود، برايم توضيح دهد، مادر گفت: «وقتي كمي بزرگتر شدي برايت مي‌گويم…»! هرچه قدر كه اصرار كردم به‌من جواب نداد تا بعد از اينكه10 ساله شدم مجددا به‌سراغش رفتم و گفتم بچه ها و همكلاسي‌هايم مرا از بابت سن و سال تو اذيت ميكنند، گفت: «اشكالي ندارد بچه هستند بعد خودشان ميفهمند كه اشتباه كرده‌اند.» گفتم چه چيزي را از من پنهان ميكني… ؟ ديگر طاقت نياورد و گفت: «بنشين تا برايت بگويم».
مادربزرگ گفت: «پسر جان، مادر، دائي و عموهايت را همين آخوندها كه ميبيني كشته اند و پدرت را هم آواره كردهاند…» ميان صحبتش پريدم و گفتم پس تو كيِ من هستي؟ در حاليكه چهره‌اش برافروخته از اوج عواطف انساني بود، گفت: «من مادر، پدر، برادر و خواهر تو هستم» در ادامه مرا در آغوش گرفت و گفت: «وقتي كه تو را بعد از 5 سال دربدري پشت درِ زندان‌هاي اوين و قزلحصار و گوهردشت و يتيم خانه ها، بالاخره پيدا كردم، به‌خدا قول دادم كه هر چيزي را كه دارم برايت بگذارم هر كاري را كه براي بچه هاي ديگرم نكردم براي تو چند برابر انجام بدهم…» به اين ترتيب فهميدم كه مادربزرگ در آن دوران چه فشاري را تحمل كرده و تا كجا سينة پرمهرش را سپر بلاي من كرده بود تا زير فشارهاي جانكاه نبود ِپدر و مادر، سرپا بمانم كه از اين بابت تا ابد مديونش خواهم بود و متعهدم كه راه و آرمان او و فرزندان دلاورش را تا رسيدن به‌فرجام نهايي كه در سرنگوني رژيم ضدبشري آخوندي سمبليزه مي‌شود ادامه دهم.
03مادرم، مجاهد شهيد فاطمه ابوالحسني در جريان حماسه 12 و 19 ارديبهشت به‌دست رژيم آخوندي به‌شهادت رسيد.خيلي مشتاق اين بودم كه بدانم مادرم چگونه به‌شهادت رسيد؟ لذا يكبار به‌سراغ مادر بزرگم رفتم و در اينباره از وي سؤالاتي را پرسيدم و فقط به‌من گفت كه: «… من هم چيز زيادي از نحوه شهادت مادرت و ديگر يارانش كه در آن خانه بودند نمي‌دانم و فقط تنها چيزي كه مي‌دانم و شنيده‌ام اين است كه با تمام قوا و وجودشان تا آخرين قطره خوني كه در رگ‌هايشان داشتند در مقابل پاسداران خميني ايستادند و جانانه به‌عهد خود با خدا و خلق وفا كردند و نگذاشتند كه زنده در چنگال دشمن به‌دام بيفتند…». لذا اين حماسه هميشه عامل انگيزش دروني ام بود. چرا كه چنين حماسه‌هايي هميشه در كتاب‌ها و اسطوره‌ها بوده است و هميشه اين در ذهنم بود كه چطور يك انسان مي‌تواند تا اين حد به‌خاطر ايمان به‌راهش و اعتقادات و ارزش‌هايي كه انتخاب كرده از خود گذشتگي نشان بدهد. آنجا بود كه تصميم گرفتم تا من هم اين راه را انتخاب كنم و انگيزه اصلي و اوليه من در انتخاب مبارزه‌ام همين حماسه بود كه پس چنين چيزي دست يافتني است بنابراين تصميم خودم را در ادامه راه مادرم و ياران پاكبازش گرفتم و به‌ارتش آزاديبخش ملي ايران پيوستم.
از آن‌جايي كه شعله آن حماسه و چگونگي شهادت مادرم هميشه در ذهنم بود، اينبار به‌سراغ پدرم، مجاهد شهيد سيد علي سيداحمدي در اشرف رفتم و خواستم آن‌چه را كه مي‌داند برايم توضيح بدهد. ابتدا تمايلي نداشت كه در رابطه با اين موضوع توضيحي بدهد و مي‌گفت كه همانقدر كه شنيده‌اي كافي است اما خلاصه با اصرار زيادم قبول كرد كه اين موضوع را برايم بازگو كند.
نمي‌دانم آن لحظه را چگونه توصيف كنم ولي احساسم اين بود كه پدرم خيلي راغب به‌تشريح آن صحنه‌ها نبود و نمي‌خواست تمام آن‌چيزي كه من مي‌خواستم بشنوم را به‌من بگويد ولي به‌هرحال با اصرارمن با تمام جزئيات آن‌روز را برايم به‌صورت كامل تعريف كرد و من هم از آن‌جايي كه خيلي مشتاق شنيدن بودم اصلا متوجه گذر زمان نشدم. از جمله گفت: «…روز قبل از حمله دژخيمان، نسبت به‌تحركاتي كه وجود داشت مشكوك شده بوديم و از آن‌جا كه حماسه 12 ارديبهشت را هم گذرانده بوديم، لذا براي هر احتمالي آماده بوديم و براي آن تمرين و مانور كرده و براي هر كس محلي مشخص شده بود حتي براي بچه‌هايي هم كه در خانه بودند طرح داشتيم و آن‌را تبديل به‌روش جاري كرده تا اينكه بتوانيم ضربه‌احتمالي را دفع و اگر هم مجبور به‌مقاومت تا آخرين لحظه شديم، بتوانيم بيشترين تلفات را از دشمن بگيريم…»
04پدرم در حاليكه چهره‌اش برافروخته و در حال و هواي آن‌روز قرار گرفته بود، ادامه داد: «…ساعتي قبل از شروع هجوم وحشيانه پاسداران، با من تماس گرفته شد و قرار شد براي انجام كاري به‌غرب تهران بروم و ساعتي طول كشيد. در طول مسير رفت و برگشت همه‌اش دلم شور مي‌زد نمي‌دانستم كه علت آن چه بود تا اينكه وقتي در بازگشت به‌محله مان نزديك شدم، از دور صداي تيراندازي و انفجار مستمر شنيدم و سعي كردم سريعاً خودم را به‌خانه برسانم كه وقتي به‌ابتداي خيابان رسيدم، ديدم كه پاسداران خون آشام خميني با انواع سلاح‌ها در حال شليك به‌خانه هستند. البته ديگر هيچ صداي شليكي از داخل خانه شنيده نمي‌شد. تعدادي از مردم عادي هم در ابتداي همان خيايان ايستاده بودند و نظاره‌گر صحنه بودند. از آن‌جايي كه نبايد لو مي‌رفتم با چند نفر از آن‌ها همراه شده و تا نزديكي خانه آمدم از آن‌ها پرسيدم موضوع چه بوده است؟ يك نفر گفت تعدادي از عناصر سپاه به‌يكباره شروع به‌تيراندازي به‌خانه‌اي در اين كوچه كردند. تمام تلاش آن‌ها اين بود كه بتوانند وارد خانه بشوند اما كساني كه در اين خانه بودند اجازه ندادند كه پاسداران وارد خانه بشوند و تعداد زيادي از آن‌ها را به‌قتل رساندند…» از آن‌جا كه پدرم مي‌دانست يكي دو تا بچه در خانه هستند از نفرات پرسيده بود آيا تا الان كسي را بيرون آورده‌اند يا خير كه گفته بودند تا الان كسي بيرون آورده نشده است.
در خلال اين گفتگو و بازگو كردن خاطرات، مي‌توانستم از روي چهرة پدرم فشاري را كه تحمل مي‌كرد حدس بزنم كه چرا هيچوقت تمايل نداشت آن‌را براي من بيان كند چون در آن حماسه تا ساعاتي قبل در كنار ياران و همرزمانش بود و اكنون بايد شاهد صحنه شهادت تمامي آن‌ها باشد و هميشه از اينكه در لحظه شهادت در كنارشان نبوده تا با آن‌ها رستگار شود، متأسف بود. البته من هم بعداً در مقاطع مختلف اين موضوع را به‌خوبي با گوشت و پوست خود لمس كردم و توانستم لحظاتي كه پدرم در آن‌موقع داشت را حس كنم.
سيد در ادامة خاطراتش گفت: «…همه‌اش در ذهنم اين بود كه تو هم در آن‌خانه به‌همراه ديگر ياران، شهيد شده‌اي تا اينكه بعد از 4 سال فهميدم كه تو را به‌زندان برده‌اند و از اين بابت خيلي خوشحال بودم و كمي از دردهايم در آن لحظه التيام يافت…» از او پرسيدم چه شد كه من زنده ماندم؟ برايم توضيح داد: «.. طرح ما در قبال بچه‌ها اين بود كه آن‌ها را در وان حمام كه تقريبا محل امني بود پنهان مي‌كرديم و با تخته‌اي كه از قبل ساخته بوديم روي وان را طوري مي‌پوشانديم كه هم محل ورود هوا داشته باشد و هم اينكه چيزي روي سر بچه‌ها ريخته نشود و علت اينكه آسيبي به‌تو نرسيد هم رعايت همين موضوعات بود…»
از آن‌جاكه يكي از انگيزه‌هاي اصلي در انتخاب مبارزه و پيوستنم به‌ارتش آزاديبخش ملي ايران، همين حماسه و شهداي سرفراز آن است، در سالگرد اين روز كه خيلي برايم عزيز است، هميشه آن را روز تجديد عهد با شهدا و يادآور سوگند‌ها و تعهداتم به‌خدا و خلق در مسير مبارزه‌ام قرار داده‌ام. اگر چه در هر سر فصلي تجديد عهد با شهدا و يادآوري سوگند‌ها و پيمان‌ها براي هر رزمنده‌اي فرابرنده است، اما من به‌طور خاص در اين روز بيش از هر زمان ديگري به‌خودم راهي را كه انتخاب كرده‌ام يادآوري مي‌كنم و اينكه تنها حقي كه مي‌توانم داشته باشم اين است كه فقط به‌اين فكر كنم كه چگونه مي‌شود جاي تك به‌تك آن قهرمانان را پر كرد و به‌جاي آن‌ها مسئوليت پذيرفت و همانند آن‌ها بدهكار بود و ديگر اينكه هرگز اجازه ندهيم نه تنها ذره‌اي از اين خون‌ها به‌هدر برود بلكه به‌ثمر نهايي‌اش هم برسد و تأكيد مي‌كنم براينكه تحقق آرمان اين شهدا كه در سرنگوني رژيم پليد آخوندي خلاصه مي‌شود، وظيفه و مسئوليت نسل ماست و بي ترديد آن را محقق مي‌كنيم.

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

مقايسه قبرخمینی دجال بابارگاه هارون الرشید وداستانهای هزارویک شب


عکس قبر خمینی که بارگاه هارون الرشید و داستانهای هزار و یک شب در مقابلش، کپر هم به حساب نمیان
ايران - لعنت و نفرين بر خميني دجال و مرگ بر خامنه اي و آخوندهاي مردم فريب
 یه مرده و این همه امکانات و بچه‌ محصلهامون توی کپر یا زیر آوار
اما مصیبت تنها به قبر خمینی محدود نمی‌شود، 24سال تمام، ثروت مملکت توی چاه اتمی ریخته شد و حالا هم که تنور اتمی سیمان گرفته شده، باید پول مملکت بشه سلاح قاچاق و رها بشه توی دریا، شاید اونطرف آب، جنایتکارهای حزب الشیطان و مزدورای حوثی از آب، سلاح بگیرن! اما بچه‌ها و معلمهامون، با پای برهنه توی کپرها و خرابه‌ها درس بخونن و زیر آوار کشته شن! یا معلمهامون کنار خیابون زندگی کنن و با کوچکترین اعتراضی هم روانه اوین و گوهردشت بشن.
روز یکشنبه 15فروردین95 دو معلم در روستای ”نوکجو روتک“ در خاش به‌دنبال گردباد و تخریب دیوار مدرسه کشته و مجروح شدند. آنان جان 53 دانش‌آموز را نجات دادند.
در این حادثه یکی از معلمان فداکار به نام حمیدرضا گنگوزهی جان باخت و عبدالرئوف شهنوازی مجروح و در بیمارستان بستری شد.
در باره حداقل دستمزد حتماً زیاد شنیده‌اید، به‌ویژه در روزهای آخر سال 94 که بازار این بحث در دولت و رسانه‌ها خیلی داغ بود و نهایتاً یک حقوق پایة 812هزار و خرده‌ای تومان تصویب کردند به‌عنوان حداقل دستمزد! حداقلی که سه برابر و نیم زیر خط فقراست اما...
اما مشکل این‌جاست که حمیدرضا گنگوزهی با دستمزد 450هزار تومن استخدام شده بوده و نه 812هزار تومن! و باز هم، اما...
اما مشکل این‌جاست که حمیدرضا گنگوزهی همین حداقل دستمزدش را هم نگرفت و از دنیا رفت! و باز هم اما...
آموزگار فداکار، از شهریور 94 یعنی حداقل از 7ماه پیش، هیچ دستمزدی دریافت نکرده بود! وقتی پیکر در هم کوفته‌اش را از زیر آوار بیرون کشیدند، به گفته همکارش، نیروی انتظامی میرجاوه، هیچ کمکی برای نجات جان وی نکرد و اساساً خود را کنار کشید! شش روز پس از ماجرای آموزگار بلوچ در حالیکه خبر واقعه از سکه افتاده بود! خبر دیگری منتشر شد:

آقای ناظم دبستان خودشو کشت!
یک معلم زحمتکش کرد در یکی از روستاهای بخش سیلوانا در ارومیه در اعتراض به فقر و نداشتن پول برای درمان فرزندش دست به خودکشی زد و متأسفانه جان باخت. وی که یحیی احمدنژاد نام داشت معاون مدرسه ابتدایی بود. (منبع :رسانه‌های محلی کردستان95/1/21)

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

ترانه عظما تو بميري - بگو مرگ بر خامنه اي، مرگ بر اصل ولايت فقيه

ايران - ترانه هاي مفاومت

با شنيدن و تكثير ترانه هاي مقاومت، شادي را به دلهاي خود و ديگران هديه كنيد 
و هزاران بار خامنه اي و خميني و سپاه پاسدران دست نشانده اش را 
لعنت و نفرين ابدي بكنيد.
قطعاً كه با سرنگوني آخوندهاي شياد، 
شادي براي هميشه به دلهاي مردم ميهنمان ايران بازخواهد گشت. 

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۷, جمعه

نمايشگاه مد نظام آخوندي در تهران تماشا نكنيد از دست مي دهيد

ايران - نمايشگاه مد نظام آخوندي براي زنان بسيجي

 

آمار تکان دهنده:۷ میلیون کارگر زیر خط بقا


ايران - كارگران
به گزارش خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم) دبیر به‌اصطلاح کانون انجمنهای صنفی کارگران رژیم طی مصاحبه‌ای اعتراف کرد که 7 میلیون کارگر در ایران زیر خط بقا زندگی می‌کنند.

وی طی اظهاراتی گفت: «با عدم اجرای تبصره 2ماده 7 قانون کار و عدم نظارت بر کارگاهها شاهد رشد اشتغال غیررسمی همراه با دستمزد اندک و عدم پوشش بیمه‌ای هستیم. ما این کارگران را زیر خط بقا و زندگی می‌دانیم».

این کارگزار رژیم ادامه داد: «در ماده 7 قانون کار تأکید شده است که در مورد کارهای با ماهیت دائم و جنبه مستمر، قرارداد دائم منعقد شود و در مورد کارهای غیرمستمر، وزارت کار آیین نامه اجرایی آن را تدوین کند اما وقتی آیین نامه به نگارش درنیامده و هیأت وزیران به تصویب نرسانده نمی‌توان انتظار داشت قانون کار به اجرا درآید».

این کارگزار رژیم اذعان کرد: «جامعه کارگری کشور امروز به‌شدت از حیث معیشت و تأمین مایحتاج اصلی خود با مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند». وی گفت: «بیش از ۷ میلیون کارگر کمتر از ۸۱۲ هزار تومان حقوق می‌گیرند».

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۶, پنجشنبه

ولي فقيه 100 ميليارد دلاري


ايران- ولي فقيه 100 ميليارد دلاري
 خبرگزاري رويتر: مقايه دارايي هاي علي خامنه اي ولي فقيه ارتجاع با دارايي هاي محمدرضاشاه
خبرگزاری رویترز در سال گذشته گزارشی تحقیقی را منتشر کرده‌است که به نوشته آن خامنه‌ای ولي فقيه ارتجاع نظارت بر سازمانی را به نام «ستاد اجرایی فرمان حضرت امام» برعهده دارد که میزان دارایی‌های این سازمان «بالغ بر ۹۵ میلیارد دلار» تخمین زده می‌شود.
به نوشته رویترز، «این رقم چیزی حدود چهل درصد بیشتر از صادرات نفتی ایران در سال گذشته است» و «حتی از ثروت اندوخته شاه سابق ایران هم پیشی می‌گیرد.»
رویترز می‌نویسد که این ستاد «در شش سال گذشته به یک بازوی عظیم اقتصادی تبدیل شده» و می‌افزاید که «کنترل این امپراتوری عظیم اقتصادی تنها دست یک نفر است و او خامنه‌ای است.»
گزارش این خبرگزاری که با عنوان «اموال تحت کنترل رهبری: مصادره املاک» منتشر شده قسمت اول از گزارشی سه‌قسمتی است که قسمت‌های دوم و سوم آن که هنوز منتشر نشده به ترتیب «قهرمان ملی» و «عدالت ناهموار» نام دارند.
رویترز می‌نویسد که این خبرگزاری طی شش ماه، «تحقیقی ویژه» در زمینه قدرت مالی علی خامنه‌ای انجام داده و موفق شده که «کامل‌ترین فهرست دارایی‌های ستاد اجرایی فرمان حضرت امام را تا به امروز» تهیه کند.
به نوشته رویترز، رقم «۹۵ میلیارد دلار» که این گزارش تحقیقی به آن دست یافته برگرفته از تجریه و تحلیل بیانیه‌های مقام‌های رسمی ستاد، آمار بورس اوراق بهادار تهران و وب‌سایت‌های شرکتی به انضمام اطلاعاتی از وزارت خزانه‌داری آمریکا است.

مقایسه با دارایی‌های محمدرضا شاه
رویترز در بخشی از گزارش خود می‌نویسد: «مریدان رهبری، ساده‌زیستی او را می‌ستایند و اشاره می‌کنند به لباس‌های ساده و فرش مندرس خانه تهرانش. رویترز هم سندی دال بر این‌که خامنه‌ای از ثروت ستادش استفاده شخصی می‌کند نیافته است.»
این گزارش می‌افزاید: «اما ستاد، خامنه‌ای را قدرتمند کرده‌است و او از طریق ستاد، منبع ملی مالی‌ای در اختیار دارد که چیزی از دارایی‌های شاه کم ندارد. شاهی که حمایت غرب را داشت و البته در سال ۱۳۵۷ سرنگون شد.»
به نوشته رویترز، «درآمد ناشی از ستاد به خامنه‌ای استقلال مالی می‌بخشد تا او را هم از مجلس و بودجه کل کشور بی‌نیاز کند و هم از درگیری‌های سیاسی در ایران بیرون نگه دارد.»
این خبرگزاری می‌نویسد که جمهوری اسلامی بعد از سرنگونی حکومت شاه، ادعا کرد که شاه و همسرش فرح پهلوی ۳۵ میلیارد دلار از ایران خارج کرده‌اند که این مبلغ به پول امروز به ۷۹ میلیارد دلار می‌رسد اما این ادعای جمهوری اسلامی در دادگاه رد شد و پرونده آن مختومه اعلام شد.
در همین حال، عباس میلانی، مدیر برنامه مطالعات ایرانی در دانشگاه استنفورد که کتابی درباره زندگی‌نامه‌ شاه نوشته است، در گفت‌وگو با رویترز گفته‌ که «افراد مطلع، ثروت شاه را چیزی حدود یک میلیارد دلار تخمین می‌زنند» که این رقم با احتساب تورم، به پول امروز چیزی حدود سه میلیارد دلار خواهد بود که «در مقایسه با دارایی‌های ستاد اجرایی فرمان حضرت امام ناچیز است.»
گزارش تازه رویترز در بخشی دیگر می‌نویسد: «بسیاری از ایرانیان و یا غیر ایرانیان ممکن است مطلع نباشند که ستاد یکی از قوی‌ترین نهادهای ایران است.»
این گزارش می‌افزاید که «ستاد اجرایی فرمان حضرت امام»، «تقریباً در هر بخش از صنعت ایران سهام دارد، از فعالیت‌های بانکی و مالی، نفت و مخابرات گرفته تا تولید قرص‌های ضدبارداری و حتی پرورش شترمرغ.»

روش‌های جمع‌آوری دارایی توسط ستاد

در بخشی از گزارش جدید رویترز آمده‌است: «راهی که ستاد این ثروت را از آن خود می‌کند مصادره املاک است. همان راهی که نظام قبلی هم برای ثروت‌اندوزی استفاده می‌کرد.»
این گزارش می‌افزاید، «تحقیقات شش‌ماهه رویترز نشان می‌دهد» که قدرت عظیم ستاد یادشده از طریق مصادره اموال بهاییان، تجار، یا ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند به‌دست آمده است.
به نوشته رویترز، ستاد یادشده که به حکم دادگاه و پشتیبانی خامنه‌ای «امتیازی انحصاری برای مصادره اموال دارد» در دادگاه‌های ایران ادعا می‌کند که این املاک متروکه هستند و سپس املاک مصادره‌ای را یا در مزایده می‌فروشد یا سعی می‌کند معادل قیمتش را از صاحبان اصلی املاک بگیرد.
رویترز می‌نویسد که بررسی‌های آگهی‌های روزنامه‌های ایران و وب‌سایت‌های مزایده نشان می‌دهد که تا به حال «دست‌کم ۵۹ مزایده» انجام شده که در یکی از این مزایده‌ها که اردیبهشت‌ماه گذشته انجام شد «در حدود ۳۰۰ ملک به مزایده گذاشته شد» که شامل «مجموعه استخر و سونا در تهران» نیز می‌شد.
به نوشته این گزارش، دفتر سازمان ملل جامعه بین‌المللی بهایی که یک سازمان غیر دولتی است طبق آماری اعلام کرد که در سال ۲۰۰۳ میلادی ستاد یادشده ۷۳ قطعه ملک اعضایش را که در آن زمان یازده میلیون دلار ارزش داشت مصادره کرده است.
به نوشته رویترز، «این رقم تنها نشان‌دهنده بخش کوچکی از اموالی است که از طریق ستاد از بهاییان گرفته شده است.»
در بخش دیگری از گزارش آمده است که «ستاد اجرایی فرمان حضرت امام» کارهای خود را «پشت پرده» انجام می‌دهد و نقش این ستاد در خرید و فروش ملک اکثراً پنهان است و در آگهی‌های مزایده نیز از آرم و نام کامل ستاد استفاده نمی‌شود.
رویترز می‌نویسد که در رابطه با دارایی‌های این ستاد با دفتر ریاست‌جمهوری ایران و دفتر وزارت خارجه ایران نیز تماس گرفته اما این دو نهاد پاسخی به این خبرگزاری نداده‌اند.

وزارت خزانه‌داری ایالات متحده آمریکا روز ۱۴ خرداد امسال از شناسایی و تحریم «ستاد اجرایی فرمان امام خمینی» و شبکه‌ای متشکل از ۳۷ شرکت‌ تجاری وابسته به آن خبر داد که «به‌طور مخفیانه به سرمایه‌گذاری‌ برای حکومت ایران اقدام می‌کنند.»

در اطلاعیه وزارت خزانه‌داری آمریکا آمده است که «ستاد اجرایی فرمان امام خمینی» و دو موسسه اصلی تابعه آن از طرف حکومت ایران در بسیاری از بخش‌های اقتصادی ایران و دیگر نقاط جهان مانند آفریقای جنوبی، کرواسی و امارات متحده عربی سرمایه‌گذاری کرده و توانسته است سالانه میلیاردها دلار به حکومت ایران سود برساند.

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

ترانه گواهي تقديم به مادران مقاوم و مبارز ميهنم ايران

 
ايران - مقاومت - مادران 
كاري از گروه شباهنگ

گواهى
يه قاب عكس تو دستشه
بدون  اينكه  خسته  شه
نمي ذاره يه لحظه هم
چشم ستاره بسته شه
اسم جگر گوشه شو هى
تو كوچه ها داد مي زنه
مگه يه مادر مي تونه
دل از جوونش بكنه
مي گه اى عزيزترينم!
تا نفس دارم تو سينه م
به خدا يه لحظه از پا نمي شنيم
تو نرفتى! دل گواهه
هر كى گفته اشتباهه
مي شكفى با اون بهارى كه تو راهه
رو مى كنه به آسمون
مي گه خداى مهربون
 بپذير اين امانتو
جاش بده توي كهكشون
توگوشمه صداى اون
خالى نمى شه جاى اون
پا مى ذارن هزار هزار
دوباره جاى پاي اون
مي گه اى عزيزترينم!
تا نفس دارم تو سينه م
به خدا يه لحظه از پا نمي شنيم
تو نرفتي! دل گواهه
هر كى گفته اشتباهه
مي شكفى با اون بهارى كه تو راهه
مي گه يه روز خورشيد ما
از تو افق سر مي زنه
پشت خزون  مي شكنه و
بهار مياد در مي زنه
مي گه اى عزيزترينم!
تا نفس دارم تو سينه م
به خدا يه لحظه از پا نمى شنيم
تو نرفتى! دل گواهه
هر كى گفته اشتباهه
مى شكفى با اون بهارى كه تو راهه

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

۲ تا ۳هزار معتاد فقط در یکی از محله‌های تهران

ايران- لعنت خدا بر عاملين اصلی اعتیاد كه آخوندهاي كاخ نشين هستند
به گزارش خبرگزاری حکومتی مهر، مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای شهرداری تهران اعلام کرد که «در بازدیدهای شبانه متوجه این امر شدیم که هنوز بیش از ۲ الی ۳ هزار معتاد در محله هرندی وجود دارند»

وی اعلام کرد: «دور دوم جمع‌آوری معتادان منطقه هرندی با همکاری پلیس، ستاد مبارزه با مواد مخدر و قوه قضاییه از ابتدای این هفته آغاز شده است».

بنا‌ به این اظهارات مشخص است که پس از یک دور جمع‌آوری معتادان این منطقه هم‌چنان حدود 3هزار معتاد در این محله زندگی می‌کنند.
بدیهی است عامل اصلی اعتیاد، فشار فقر و گرانی بر دوش اقشار پایین جامعه است که حاصل سیاستهای خانمان برباده این رژیم است.

بیشتر بخوانید:
مواد مخدر از نان بربری هم در دسترس‌تر است
علی‌اکبر انجمنی شهردار منطقه ۱۵ تهران اعتراف کرد «: مواد مخدر از نان بربری هم در دسترس‌تر است».
این مهره رژیم گفت: «با این‌که برای جمع‌آوری معتادان و آسیب‌های اجتماعی، قرارگاهی تحت نظارت وزارت کشور راه‌اندازی شده که در آن دستگاههای مختلف از جمله نیروی انتظامی، ستاد مبارزه با مواد مخدر، مسکن و شهرسازی، بهزیستی، وزارت بهداشت، شهرداری، کمیته امداد امام خمینی (ره)، قوه قضاییه، چند سازمان مردم نهاد و چندین دستگاه دیگر دارای مسئولیت هستند اما هیچ‌یک از این سازمانها، نهادها و ارگانها به وظیفه خود عمل نمی‌کنند».
وی همچنین تأکید کرد: «در حالی‌که این دستگاهها، عضو این قرارگاه هستند و حضورشان جزو وظایف آنهاست ولی با این وجود، به آنها حقوق هم پرداخت می‌کنیم اما باز هم معتادان در خیابانهای اصلی حضور دارند.
وقتی من به مساجد برخی محله‌های منطقه 15 می‌روم، اهالی به من می‌گویند آقای انجمنی، این‌جا مواد مخدر را از نان بربری و حتی آب خوردن راحت‌تر پیدا می‌کنیم. می‌گویند ماشین، منزل و اموالشان، در این مناطق امنیت ندارد».

نظام ولایت‌فقیه تنها عامل تیره روزی میلیونها کارگر و زحمتکش ایرانی

ايران - كارگران - اطلاعیه کمیسیون کار شورا به‌مناسبت روز جهانی کارگر   
آقای عباس داوری، مسئول کمیسیون کار شورا ضمن تبریک روز جهانی کارگر، به کارگران و زحمتکشان سراسر ایران گفت: این روز نوید بخش پیروزی بر ستمگران و سرکوبگران و سرنگونی رژیم ضدکارگری آخوندی و استقرار حاکمیت مردم در میهن اسیر ماست. وی افزود: دو سال و ۹ ماه پس از روی کارآمدن روحانی سیاستهای اقتصادی رژیم هم‌چنان در خدمت تأمین منافع شرکتها و مؤسسات انحصاری وابسته به خامنه‌ای و پاسداران است و وضعیت کارگران و زحمتکشان در این دوران به‌طور مستمر وخیم‌تر شده است. یک قلم بنا‌ به آمارهای رسمی نقدینگی کشور در دوران روحانی دو برابر شده و از «۵۰۰ هزار میلیارد تومان» به «یک کوآدریلیون {هزار هزار میلیارد} تومان» رسیده است که آثار فاجعه‌بار آن بر زندگی کارگران و زحمتکشان و همچنین فسادزایی آن شایسته بحث جداگانه‌یی است.

هر چند همه عملکردهای رژیم آخوندی تأثیرات مخرب بر زندگی عموم مردم دارد، اما در این‌جا به برخی از وجوه سیاستهای رژیم آخوندی که به‌طور مستقیم با زندگی کارگران و زحمتکشان ارتباط دارد اشاره می‌کنیم:

فراز قیمتها و فرود دستمزدها

به‌رغم این‌که «کمیته تعیین دستمزد، هزینه معیشت خانوار چهار نفره در سال جاری را بالغ بر سه میلیون و ۷۵ هزار تومان اعلام کرده بود» شورایعالی کار، بدون حضور نمایندگان کارگران، حداقل دستمزد برای سال ۱۳۹۵ را ۸۱۲ هزار تومان تعیین کرد. این مبلغ حدود ۲۵ درصد محاسبات و تصمیمات کمیته تعیین دستمزد است. در همین حال علی ربیعی، وزیر کار آخوند روحانی، از بنیانگذاران وزارت اطلاعات و از شکنجه‌گران بنام، با وقاحت می‌گوید: «در سه سال اخیر میزان افزایش مزد از میزان تورم پیشی گرفته‌است» در حالی که همین روزنامه پنج روز قبل از آن به‌نقل از کارشناسان نوشته بود «تورم تأثیرگذار در سایر مؤلفه‌ها عبارتند از ۴۰ درصد حمل‌ و نقل، ۲۳ درصد ارتباطات، ۱۹ درصد درمان و ۲۴ درصد آموزش».

ماه گذشته رسانه‌های حکومتی نوشتند: «بحث افزایش ۱۵ تا ۲۵ درصدی حمل و نقل عمومی در تهران مطرح است و از آنجا که افزایش بهای خدمات حمل و نقل عمومی به‌صورت تصاعدی بر افزایش دیگر هزینه‌های زندگی تأثیر دارد باید به‌زودی شاهد آب رفتن قدرت خرید کارگران باشیم».

بودجه کل کشور، چپاول زحمتکشان به نفع حفظ نظام

در روز ۲۲ فروردین ۹۵، مجلس رژیم کلیات بودجه سال ۹۵ روحانی را به میزان ۹۵۲ هزار میلیارد تومان تصویب کرد. یک نگاه ساده به این بودجه نشان می‌دهد که تنها چیزی که در آن در نظر گرفته نشده است، تأمین حقوق کارگران و زحمتکشان است. اولویت علی الاطلاق بودجه حفظ نظام ولایت‌فقیه و پیشبرد سرکوب و صدور تروریسم و بنیادگرایی و پرکردن جیب آخوندهای خونخوار حاکم و خانواده‌ها و وابستگان آنهاست.

بخش عمده این بودجه صرف ارگانهای نظامی، امنیتی، جنگ‌افروزی خارجی، دستگاههای عظیم تبلیغاتی حکومتی می‌شود که همه در خدمت سرکوب جامعه هستند. علاوه بر این بخش زیادی از بودجه با تبصره‌های تو در تو، صرف مؤسسات وابسته به خامنه‌ای و پاسداران و نهادهای سرکوب می‌شود.

روزنامه حکومتی شرق می‌نویسد: «با وجود قرارداشتن نهادهایی مانند سازمان تبلیغات اسلامی، بسیج و حوزه علمیه قم و شورای سیاست‌گذاری ائمه‌ جمعه، در ردیفهای ثابت بودجه، باز هم بخشهای متعلق به این نهادها در جدول بودجه حضور دارند». همین روزنامه می‌نویسد: «سالهاست که جدولی جداگانه به پیوست لایحه بودجه منتشر می‌شود که در آن بودجه‌هایی به مؤسسات و مراکز فرهنگی خاصی، تعلق می‌گیرد». به‌عنوان مثال به دو نمونه از ارقام این جدول نگاه کنید: یکی مربوط به باند رفسنجانی و دیگری باند خامنه‌ای:
اولا- در سه ردیف اسم حسن خمینی آمده‌ است: مؤسسه نشر آثار خمینی «۱۶میلیارد و ۴۵۰میلیون تومان» برای حفظ و نگهداری قبر خمینی «۹ و نیم میلیارد تومان» و برای تشریفات قبر خمینی «۲۷ میلیارد تومان» یعنی حسن خمینی مجموعاً ۵۲ میلیارد و ۹۵۰ میلیون تومان، از کیسه مردم ایران دریافت می‌کند.

ثانیاً - مؤسسه آخوند مصباح یزدی، در چهار ردیف تحت نامهای مختلف سازمان تبلیغات اسلامی و... مجموعاً ۱۹۴ میلیارد و ۲۹۴ میلیون تومان، دریافت می‌کند.

در این بودجه از چیزی که خبری نیست، پیشرفت اقتصادی و اجتماعی و کمک به طبقات محروم است. آش آن‌قدر شور است که زهره طیب‌زاده، نماینده مجلس ارتجاع به‌تازگی گفت: در دو سال اخیر «هیچ بودجه‌یی به محرومترین و آسیب پذیرترین قشر زنان توسط این مرکز اختصاص پیدا نکرده است... خانواده‌هایی هستند که در معرض اعتیادند متأسفانه دخترانشان را وادار به مفاسد اخلاقی و اجتماعی می‌کنند» (رادیو حکومتی فرهنگ- ۳۰فروردین۹۵).

شرکتها و مؤسسات انحصاری عامل فقر و بیکاری

سپاه پاسداران از یک‌سو مهمترین شرکتها و مؤسسات اقتصادی و گلوگاههای واردات و صادرات را در بنادر و فرودگاههای کشور، در اختیار دارد و از سوی دیگر با استفاده از همین امکانات، به بزرگترین شبکه قاچاق در کشور تبدیل شده است. به‌نوشته رسانه‌های حکومتی «سالانه بیش از ۲۵ میلیارد دلار کالا به کشور» قاچاق می‌شود. مطابق محاسبات کارشناسان رژیم با این مبلغ می‌توان بیش از دو میلیون شغل ایجاد کرد.

این انحصارات باعث تخریب و انهدام تولیدهای غیرانحصاری شده و میلیونها نفر را به سمت ارتش بیکاران کشانده است. به‌نحوی که یک نماینده رژیم گفت: «۶۰ درصد از واحدهای تولیدی کشور به‌صورت تعطیل و نیمه‌تعطیل درآمده‌اند».

مرکز آمار رژیم نرخ بیکاری برای سال ۹۴ را در مناطق شهری کشور ۲/۱۲ و در نقاط روستایی ۱/۸ درصد گزارش کرده است. اما لاریجانی، رئیس مجلس رژیم، گفت: «۴۲ درصد فارغ‌التحصیلان کشور بیکار هستند». آل‌اسحاق، وزیر سابق بازرگانی رژیم و مشاور وزیر کشاورزی کنونی گفت جمعیت بیکار هفت تا هشت میلیون است که اکثریت آنان تحصیلکرده هستند. . در این میان وضعیت زنان کارگر فوق‌العاده درد آور است. «برخی از زنان کارگر با یک سوم حقوق واقعی کار می‌کنند». از «دو میلیون و ۲۳۰ هزار زن سرپرست خانوار» «۸۲ درصد بیکار هستند». «اکنون بالای ۱۰ میلیون حاشیه‌نشین در کشور داریم... بخشی از حاشیه‌نشینان را زنان تشکیل می‌دهند».

نداشتن امنیت شغلی

نداشتن امنیت شغلی مهمترین مشکل کارگران است. دبیر اجرایی خانه کارگر استان مازندران در این باره می‌گوید: «۹۰ درصد جامعه کارگری مازندران کارگر قراردادی و از امنیت شغلی برخوردار نیستند»

رحمت الله پورموسی دبیرکل شوراهای اسلامی کار گفت: «در ایران ۹۴ درصد کارگران قراردادی کار می‌کنند».

غلامرضا عباسی، رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران گفت: «۹۵ درصد کارگران نسخه‌ قرارداد کار ندارند».

هیچ تضمینی برای اخراج نکردن کارگران با ۲۰ سال سابقه کار وجود ندارد. این مهمترین دل‌نگرانی کارگران است که عامل اصلی آن خامنه‌ای و پاسداران هستند که عمده شرکتها و کارخانه‌ها و مؤسسات بزرگ را در انحصار خود دارند و در نابودی امنیت شغلی کارگران، نقش عمده دارند.

سرکوب تشکلهای کارگران

هیچ تشکل مستقل کارگری توسط رژیم آخوندی به‌رسمیت شناخته نمی‌شود. طبق ماده۱۳۸ قانون کار رژیم، «مقام ولایت‌فقیه در صورت مصلحت می‌تواند در هر یک از تشکلهای کارگری نماینده داشته باشند». نماینده‌یی که تنها ابزار سرکوب کارگران است. اعضا و نمایندگان هر تشکل کارگری که خارج از کنترل رژیم باشد به‌طور مستمر در معرض دستگیری و زندان و شکنجه هستند. این در حالیست که مطابق مقاوله‌نامه‌های سازمان بین‌المللی کار که رژیم جزو امضاکنندگان آنهاست، تشکیلات کارگری از حقوق مسلم کارگران است. همین امسال در آستانه روز جهانی کارگر، برای جلوگیری از تجمعات و راهپیماییهای کارگران تعدادی از نمایندگان کارگران دستگیر شده و تعداد بیشتری از سوی وزارت اطلاعات مورد تهدید قرار گرفتند.

اعتراضات، تجمعات و تحصنهای کارگری

به‌رغم سرکوب وحشیانه و سیستماتیک، کارگران ایران دست از اعتراض، تحصن و تجمع بر نداشته‌اند و از هر فرصتی برای استیفای حقوق خود استفاده کرده‌اند. آنها علیه کمبود حقوق و دستمزد، عدم پرداخت حقوق، اخراج و عدم امنیت شغلی و چپاول و غارت کارگران تحت عنوان خصوصی‌سازی به اعتراض برخاسته‌اند. در آستانه روز کارگر امسال به فراخوان مجاهدین و مقاومت ایران این حرکتهای اعتراضی ابعاد گسترده‌تری به خود گرفته است.

همبستگی کارگران در مقابل چپاولگران و نیروهای سرکوبگر بسیار چشمگیر است. چیزی که در زنجیره انسانی ۱۰ هزار نفری کارگران پتروشیمی ماهشهر در آذر ماه ۹۴ به خوبی بارز شد.

با این چپاول و غارت بی‌حد و مرز چه باید کرد؟

تنها طرفی که میلیونها کارگر ایرانی را به روز سیاه نشانده، به بیکاری کشانده و باعث فقر روزافزون آنها شده نظام منحوس ولایت‌فقیه است که حداقل خواستهای مشروع و قانونی کارگران را با سرکوب و شکنجه پاسخ می‌دهند. احقاق حقوق کارگران و خلع‌ید خامنه‌ای و سپاه پاسداران از اقتصاد ایران جز با سرنگونی این رژیم امکانپذیر نیست. هم‌چنان که مبارزه شجاعانه کارگران علیه اجحافات ضدانسانی و ظالمانه بخش لاینفک مبارزه برای سرنگونی رژیم آخوندی است. این یک وظیفه میهنی است که مقاومت ایران همراه با کارگران و زحمتکشان و عموم مردم ایران آن را محقق و دموکراسی، حاکمیت مردم و عدالت اجتماعی را در ایران مستقر خواهند کرد.

کمیسیون کار شورا از سازمان بین‌المللی کار، سندیکاها و اتحادیه‌های کارگری و همچنین همه مدافعان حقوق‌بشر در سراسر جهان می‌خواهد با تمام وسایل ممکن سیاستهای ضدکارگری رژیم آخوندی را محکوم نموده و به دفاع از حقوق کارگران و زحمتکشان ایرانی بپردازند. در ایران تحت حاکمیت ملایان تمام حقوق بنیادین کارگران مانند حق کار، برخورداری از تشکلها و سندیکاهای مستقل کارگری، امنیت شغلی، برخورداری از بیمه و... به شدیدترین وجه نقض می‌شود و همه روزه شمار زیادی از کارگران به‌خاطر مطالبه این حقوق اولیه دستگیر و روانه زندان می‌شوند.

شورای ملی مقاومت- کمیسیون کار

۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ (اول مه ۲۰۱۶)