۱۳۹۵ فروردین ۱۱, چهارشنبه

خامنه‌ای، متهم ردیف دوم در حملات تروریستی ۱۱سپتامبر!


ايران-اخبار - مقالات - ايران


رسانه‌های خبری جهان 8اسفند گزارش دادند که، قاضی دادگاه جزایی نیویورک، شخص خامنه‌ای را پس از بن‌لادن، به‌عنوان متهم ردیف دوم حمله تروریستی 11سپتامبر در آمریکا، معرفی کرد. این موضوع که ناظران و تحلیلگران سیاسی دنیا آن را خیلی مهم ارزیابی کردند، پرسشهایی رو مطرح می‌کند؛ از جمله این‌که الآن چه اتفاقی افتاده و چه عامل یا عواملی باعث شده که یکباره دست‌داشتن رژیم در حملات 11سپتامبر، مطرح می‌شود؟

در پاسخ باید گفت که دو عامل در این مسأله دخالت دارد. اول، موقعیت رژیم در تعادل قوای منطقه‌یی و بین‌المللی و دوم شرایط داخل آمریکا و این‌که امسال سال انتخابات آمریکاست. اما نکته مبنایی، پس از زهرخوردن اتمی و به دنبالش تحولات منطقه در سوریه و یمن و عراق و همچنین به هم خوردن تعادل داخلی رژیم تضعیف جدی نظام است.

مسایلی که هیچ‌کدام از چشم دنیا پوشیده نیست. طبق قانون تعادل قوا، وقتی رژیم در چنین وضعیت ضعیفی قرار می‌گیرد و ناگزیر عقب‌نشینی می‌کند، طبعاً طرف مقابل گامهای بعدی را برمی‌دارد و این البته از قبل هم پیش‌بینی می‌شد و خود خامنه‌ای هم پیش از زهرخوران اتمی، بارها گفته بود: «هر گونه عقب‌نشینی از برنامه هسته‌ای، زنجیره‌یی از عقب‌نشینی‌های پی‌درپی را به‌دنبال خواهد داشت» و این حرف را در سخنرانی روز اول فروردین در مشهد دوباره تکرار کرد.

سوالی که پیش می‌آید این است که آیا آمریکا از این موضوع قبلاً خبر نداشته و اگر مطلع بوده چرا تا الآن اسناد آن را رو نکرده است؟

پاسخ این پرسش را، رسانه‌ها از قول یک منبع قضایی عالیرتبه آمریکا دادند که گفته: «دولت آمریکا در مورد ارتباط بین ایران و القاعده، قبل و بعد از 11سپتامبر اطلاع کامل داشته که مهمترین اسناد آنها سندهای آژانس امنیت ملی است». اما این‌که چرا تابه‌حال رو نکرده، به‌طور مشخص به سیاست مماشات دولت آمریکا برمی‌گردد چرا که روشن است اگر پیش از این رابطه رژیم را با القاعده و حملات 11سپتامبر برملا کرده و شخص خامنه‌ای را هم به‌عنوان متهم ردیف دوم معرفی می‌کردند، دیگر امکان مذاکره با رژیم و نامه‌نگاری با خامنه‌ای وجود نداشت. در حقیقت دولت آمریکا نمی‌خواسته راه مذاکره را ببندد. در همین رابطه، یکی از شهود که مأمور پیشین سرویس مخفی آمریکا بوده و در حوزه ضدتروریسم کار می‌کرده، به رسانه‌ها می‌گوید: «دولت آمریکا در اعتراف به دست داشتن دولت ایران در حوادث 11سپتامبر مردد بوده».

آنچه در این بین مهم است پیامدهایی است که پس از این اتهامات، رژیم با آن مواجه خواهد شد. صحبت همان شاهد یعنی مأمور سرویس مخفی آمریکا، این مسأله را به‌خوبی روشن می‌کند: «اعتراف واشینگتن در مورد دست داشتن خامنه‌ای در حوادث سپتامبر، به‌معنی وارد شدن در جنگ علیه ایران است». البته منظور نباید جنگ نظامی باشد. بلکه این می‌تواند به‌معنای تشدید جنگ سیاسی و بستن هر بیشتر راههای رژیم در منطقه، بازخواست در مورد حقوق‌بشر، تروریسم و موارد دیگر باشد.

به این ترتیب راه مذاکره و مماشات با رژیم، به میزان بسیار زیادی سخت‌تر و تنگتر می‌شود و این حکم قضایی، الزاماتی را به دولت آمریکا و نهادهای رسمی این کشور تحمیل می‌کند که به آنها اجازه نمی‌دهد، به سهولت سابق، با رژیم که متهم و محکوم قضیه 11سپتامبر است بده بستان و معامله داشته باشند؛ نه فقط این ملاحظات در سال انتخابات خیلی جدی است، بلکه هر کاندیدایی و هر حزبی هم که در انتخابات برنده و سر کار بیاید، دیگر امکان ندارد که بتواند مثل قبل با رژیم مماشات کرده و معامله داشته باشد.

۱۳۹۵ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

مادر زانیار و لقمان مرادی ‫ از آزادی خواهان می‌خواهد صدای فرزند محکوم به اعدامش باشند


ايران - اخبار زندانيان سياسي

ايران - زندانيان سياسي زانيار و لقمان مرادي در زندان


امینه قادری مادر زانیار و لقمان طی درخواستی ‫ از آزادیخواهان خواست صدای فرزند محکوم به اعدامش باشند. در نامه او خطاب به مردم و آزادی خواهان ایران از جمله آمده است:

زانیار و لقمان مرادی فرزندان کردستانند
سال تازه را به مردم عزیز، تمامی آزادیخواهان، زندانیان سیاسی و خانواده آنها و تمامی مبارزین راه آزادی تبریک می‌گویم. لازم است که از تمامی کسانی که در سال گذشته در امر اطلاع‌رسانی و پوشش خبری زندانیان سیاسی و خانواده آنها تلاش کردند، مراتب تشکر و سپاسگزاری خودم و مادران زندانیان سیاسی را اعلام نمایم.
من یک مادرم، و هیچ مادری را نمی‌توان از دیدن فرزند دلبندش محروم کرد؛ هرگز به دوری فرزندم عادت نخواهم کرد. پنج سال لحظه‌شماری کرده‌ام تا زانیارم را ببینم. پسرم را آزاد به دنیا آورده‌ام و می‌خواهم آزاد باشد.
بارها گفته‌ایم که حکم زانیار و لقمان، ناعادلانه بوده و جز یک توطئه ضدبشری نمی‌توان اسم دیگری بر آن نهاد. حکم اعدام فرزندانم تنها بر پایه کینه‌توزی و انتقام‌کشی رژیم اسلامی از خانواده ما بوده و در طول پنج سال گذشته، بارها این را گفته‌ایم که اتهامات زانیار و لقمان هیچ پایه و اساسی نداشته و برای اثبات بی‌گناهی آنها، شاهدان عینی هم شهادت داده‌اند؛ اما هرگز در بررسی پرونده در نظر گرفته نشده است.

زانیار ما بی‌گناه است و تا جان در بدن داریم از او دفاع می‌کنیم. لقمان هم‌چون فرزند من است و احساس مادرانه‌ام را نمی‌توانم از او دریغ کنم؛ زانیار و لقمان فرزندان کردستانند.

مادران شیرمردان محبوس در زندانهای رژیم ضدانسانی، از حق مادری‌شان کوتاه نخواهند آمد.
فرزند ما چه بر سر دار رود و چه در کنار ما و در کنار خانواده باشد؛ باز هم آینده را آنها خواهند ساخت؛ آیندة روشنی که لبریز از آزادی و عدالت و انسانیت است.
فرزندان ما کسی را نکشته‌اند و جانی را نخواهند ستاند، تربیت فرزندان ما از خورد و خوراکشان مهم‌تر بوده و بهترین آموزه‌های بشری را که همانا آزادیخواهی و انجام فعالیتهای صالحانه و خیرخواهانه است، آموخته‌اند.
مادران زندانیان سیاسی در ایران بهتر از هر کسی می‌دانند که فرزندان آنها جرمی را مرتکب نشده‌اند و تنها به‌دلیل ابراز عقیده و فکرشان، سالهای طولانی حبس را تحمل می‌کنند. مگر نه این‌که ما فرزندانمان را با خون دل بزرگ کرده‌ایم! فرزندان ما تنها به جرم آزاداندیشی و آزادیخواهی در زندانهای رژیم ایران، در زیر شکنجه و در شرایط غیرانسانی هستند.
من مادر زانیار مرادی هستم، فرزند من جانی را نستانده و هرچه زودتر باید از زندان آزاد شود. از جامعه جهانی، مردم ایران، تمامی فعالان حقوق‌بشری، نهادها و سازمانهای حقوق‌بشری درخواست می‌کنم، صدای مادران زندانیان سیاسی باشند و هرچه در توان دارند بگذارند تا فرزندان ما اعدام نشوند.

ساوه - تجمع اعتراضی کارگران لوله و نورد صفا در مقابل فرمانداری

ايران- اخبار كارگران


کارگران لوله و نورد صفا بعد از 14روز اعتصاب روز دوشنبه 14اردیبهشت ماه بعد از قولهای بی ‌پایه و اساس مدیریت شرکت، از ساعت 4 بعدازظهر در مقابل فرمانداری شهر ساوه تجمع اعتراضی برپا نمودند.
کارگران در مقابل فرمانداری شعار می‌دادند: معیشت، منزلت حق مسلم ماست، حقوق کارگر پرداخت
باید گردد، حقوق معوقه پرداخت باید گردد، بیمه کارگر پرداخت باید گردد، سرمایه‌دار حیا کن مملکت را رها کن.
هزاران درود بر كارگران زحمتكش ميهنمان ايران در سراسر كشور

تهران - فراخوان کارگران شرکت کفش بلا و کفش ملی به اعتراض در روز جهانی کارگر

ايران - تهران - كارگران


11 ارديبهشت روز جهاني كارگر

رروز جهانی کارگر بر همه کارگران میهنمان مبارک
به این وسیله ما کارگران و کارکنان شرکت کفش بلا و شرکت کفش ملی روز جهانی کارگر را به همه کارگران عزیز به‌خصوص کارگران صنعت کفش میهنمان تبریک عرض می‌کنیم، هر چند که در ایران، کارگران متأسفانه یک قشر فراموش شده و زیر آوار بی‌عدالتیها له شده‌اند، دولت به اصطلاح مستضعفین با وجود خط فقر سه و نیم میلیون تومانی، دستمزد تعیین شده برای کارگران را 812هزار تومان، یعنی یک چهارم خط فقر تعیین کرد که به گفته خودشان کفاف اجاره خانه‌های ما را هم نمی‌دهد کارگران ناچارند چند شغله باشند تازه اگر کاری پیدا شود.
اما روز کارگر روز فریاد دادخواهی کارگران هست و ما به این وسیله همه کارگران مهینمان را به اعتراض و فریاد مطالبات در روز جهانی کارگر فرا می‌خوانیم.
آری حق گرفتنی است.
کارگران و کارکنان شرکت کفش بلا و کفش ملی
9 فروردین 95.

خشم فزاینده کارگران از مواضع وزیر کار رژیم

ايران - اعتراضات - كارگري








اولین هفته کاری سال 95 با اعتراضات کارگران در شهرداری اندیمشک، کارگران پیمانکاری شهرداری گرگان و کارگران کارخانه نیشکر هفت‌تپه شروع شد. این اعتراضات علیه پرداخته نشدن حقوق و عیدی و نداشتن امنیت شغلی بود. همچنین اعتراضاتی علیه پیام نوروزی وزیر کار رژیم توسط کارگران سنندج، کارگران بیکار شده کارخانه فولاد زاگرس و کارگران نیشکر هفت‌تپه و سایر فعالان حقوق کارگران به‌صورت بیانیه‌های مستقل صورت گرفت. زیرا وزیر کار رژیم، علی ربیعی با دجالگری خاص خود گفته بود: ”برای سومین سال میزان افزایش دستمزدها بیش از نرخ تورم بوده است“. دروغی که خشم کارگران را برانگیخت و حتی رسانه‌های حکومتی نیز تورم 12 درصد ادعایی بانک مرکزی رژیم را به سخره گرفتند. روزنامه حکومتی جوان نوشت:”مستندات مرکز آمار از گرانی‌های ۳۰ تا ۵۵درصدی کالاهای پرمصرف در ۲ سال اخیر خبر می‌دهد“. (روزنامه حکومتی جوان 7 دی94). همچنین وزیر کار رژیم در همین پیام در مورد ایجاد اشتغال گفت: ”آمارها از تولید اشتغال برای صدها هزار نفر خبر می‌دهند“ در حالی که حتی خامنه‌ای ولی‌فقیه ارتجاع در سخنرانی نوروزی‌اش از تعطیلی و رکود 60درصد کارخانه‌ها خبر داد: ”امروز حدود شصت درصد از امکانات تولید ما معطّل است، تعطیل است؛ بعضی‌ها به کمتر از ظرفیت کار می‌کند، بعضی‌ها کار نمی‌کند“.

اما سؤال این است که چرا با شروع سال جدید اعتراضات علیه وزیر کار رژیم همزمان با اعتراضات کارگران بالا گرفته است؟ باید اولاً آن را در افزایش فقر کارگران و رسیدن کارد به استخوانشان دید که از سال گذشته افزایش یافته و در طلیعه سال جدید نیز زودتر از سالهای قبل نمایان شده است. یادآوری می‌شود که کارگران در سال 94 نزدیک به 1700 حرکت اعتراضی ثبت شده در رسانه‌های مقاومت داشتند که نسبت به 1138 مورد سال 93 نزدیک به 50درصد افزایش داشته است. از طرف دیگر بیش از گذشته دست علی ربیعی برای کارگران روشده است. به‌خصوص که در تصمیم‌گیری برای تعیین دستمزد سال 95 در شورای عالی کار رژیم، حتی نمایندگان ارگانهای دست‌ساز کارگری خود رژیم را هم راه نداد و کمیته سه جانبه دولت، کارفرما، کارگر شد کمیته دوجانبه دولت، کارفرما که البته کارفرما هم در اقتصادی که بالای 80درصدش دولتی است اساساً وابسته به خود دولت هستند.

علی ربیعی کیست؟ اگر سایت رسمی سازمان تأمین اجتماعی رژیم را که الآن زیر دست علی ربیعی کار می‌کند نگاه کنید در تاریخ 30مهر 92 بیوگرافی مفصلی از او نوشته که لابلای آن ماهیت جنایتکار و ضدکارگری او بیش از پیش روشن می‌شود. از جمله نوشته: ”معاون پارلمانی و حقوقی وزارت اطلاعات از ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۲“ یعنی در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال 67 این فرد معاون وزارت پلید اطلاعات بوده که به دستور خمینی با رأی مهره‌های این وزارتخانه 30هزار مجاهد و مبارز اعدام شدند، همچنین نوشته علی ربیعی:
”- عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و عضو شوراهای فرماندهی پایگاه تهران، منطقه ۳ کشوری و قرارگاه حمزه سیدالشهداء

- مسئول شاخه کارگری حزب جمهوری اسلامی از پیروزی انقلاب تا ۱۳۶۰“ همه می‌دانند که این حزب که معروف به حزب چماقداران بود در این سالها کاری جز سرکوب کارگران مبارزی که فقط خواستار حقوقشون بودند نداشته است.

- ”عضو مؤسس و عضو شورای مرکزی خانه کارگر“، که اساساً برای سرکوب کارگران و خواسته‌های به حقشان ساخته شده و همچنین آمده است: علی ربیعی ”عضو شورای عالی کار از ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱“ همان‌طور که می‌دانید در این سالها دوران جنگ ضد مهینی بود و اساساً یکی از عناصری که در 8سال جنگ با این‌که نرخ تورم به بالای 40درصد هم رسید اجازه نداد یک ریال به حقوق کارگران اضافه بشود همین علی ربیعی و باند جنایتکار اطلاعاتی امنیتی بودند که کارشان سرکوب کارگران بوده است..

البته رژیم آخوندی مزد همه آن سوابق جنایتکارانه را به علی ربیعی که مدعی است بچه جوادیه و نازی آباد تهران است داده و حداقل بر اساس همین سایت سازمان تأمین اجتماعی حداقل در دهها مؤسسه و شرکت عضو هیأت مدیره یا رئیس آن می‌باشد. از جمله:
”عضو هیأت مدیره شرکت پایور
- عضو هیأت مدیره شرکت سرمایه‌گذاری صنایع غذایی نماد کوثر

- عضو هیأت مدیره شرکت نشاسته گلوکز بنیاد شهید
- رئیس هیأت مدیره شرکت اکسدانه کوثر
- رئیس هیأت مدیره شرکتهای صنعتی ساوه بنیاد مستضعفان

- رئیس هیأت مدیره شرکت رزینهای صنعتی ایران
- عضو هیأت مدیره شرکت تولید داروی تاکستان“
اما علی ربیعی مثل بقیه جنایتکاران تاریخ که اعمال ننگینشان هرگز از سینه مردم پاک نمی‌شود، در هفته آخر اسفند سال94 در مصاحبه‌ای با روزنامه حکومتی اعتماد در پاسخ به این‌که ”تو مهره امنیتی هستی ”می‌گوید: ”امنیتی بودن مگر جرم است؟ مگر علی ربیعی و امثال ربیعی ابتدای انقلاب و برای دفاع از خودشان و منافعشان وارد سپاه و نهادهای اطلاعاتی کشور شده‌اند... ابتدای انقلاب نظام با بحران گروهکها و امنیت ملی روبه‌رو بود“. (سایت حکومتی بویر نیوز به‌نقل از روزنامه حکومتی اعتماد 26اسفند 94)

ربیعی جنایتکار در همین مصاحبه به خوبی هدفش را از گماردن به وزارت کار روشن می‌کند و می‌گوید: ”من هنوز به روایتی و از زاویه دیگری هم کار امنیتی می‌کنم. همین جا که نشسته‌ام باید با بحران کار و بحران اجتماعی مقابله کنم. فکر می‌کنید جلوگیری از این بحرانها کار ساده‌ای است؟“. می‌بینید که طرف وقتی پای بروز ماهیتش می‌رسد دجالگریهایش در مورد داشتن درد کارگران را کنار گذاشته به صراحت می‌گوید، دردش درد خیزشها و خشم و عصیان کارگران به جان آمده ایست که رژیم آخوندی و سپاه پاسداران حقوقشان را چپاول می‌کند. زیرا کارد از استخوانشان هم گذشته و هر لحظه ممکن است دامن این رژیم را بگیرد و کار این عنصر جنایتکار فروخواباندن کارگران با ترفندهای متداول دستگاه ولایت‌فقیه و مزدوران سپاه و اطلاعاتی است. بنابراین کارگران به خوبی ماهیت این فرد را می‌شناسند و همزمان با ضعف کلی نظام آخوندی پس از زهرخوران اتمی، نه تنها فریادها برای دستیابی به مطالبات برحقشان افزایش یافته بلکه یقه جنایتکاران و سردمداران سرکوب کارگران را نیز از هفته اول سال گرفته‌اند و نشان دادند که سال سختی را برای جنایتکاران رژیم آخوندی تدارکات دیده‌اند.

یادی از سال ۹۴

ايران - مقالات - یادی از سال ۹۴:
بالاخره 94 تموم شد و رفتیم توی 95
سالی ‌که به‌نوشته روزنامه‌های رژیم
توی هر دقیقه‌اش، 5نفر بی‌کار شد و توی هر ساعتش، 18تا خونواده از هم پاشید!

سالی‌که توی هر روزش 3 تا اعدام انجام شد و 11 تا خودکشی!

یه میلیون مهندس، بی‌کار شد.
علوم انسانی از رشته‌های درسی دانشگاهها حذف شد تا برای اولین بار در جهان، ”دانشگاه مداحی“ افتتاح بشه!

سالی‌که ورودی ورزشگاهها بروی خانم‌ها بسته و بسته‌تر شد اما در عوض، در کارتن خوابی به روشون باز باز!

و امام جمعه اصفهان بالاخره راه‌حل مشکل بی‌کاری رو پیدا کرد و گفت: همه خانوم‌های شاغل، برن خونه‌داری و جاشونو بدن به آقایون!

سالی‌که با وجود 15 سیل ویران‌گر، قحطی آب اومد، دریاچه‌ها خشک شدن و آب آشامیدنی 30درصد گرون‌تر شد،

بیشتر از 33هزار روستا برای همیشه متروکه شد.
خیابونهای کلان شهرها هم زیر آوار ریزگردها چند روز درمیون، متروکه شدن.

پیدا کردن ”شیشه و کراک“ از نون بربری آسون‌تر شد، اما

نون سنگک شد دونه‌ای هزارتومن و خاشخاشیش، دوهزارتومن!

پیاز شد کیلویی 4هزارتومن و دلار هم همین حدودها!
سالی‌که خامنه‌ای با 95میلیارد دلار، وارد باشگاه سوپر پولدارها شد

خامنه‌ای با شاگردشوفری ظریف، بالاخره پای قرارداد اتمی رو ”انگشت“ زد و برای بسیجی‌ها هم به میمنت و مبارکی ترانة ”آمریکا آمریکا مرگ به نیرنگ تو“ گذاشتن.
سالی‌که نفت از دوغ ارزون‌تر شد، قیمت ماست سطلی، دوبرابر شد و دولت ناچار شد کشک هم از چین وارد کنه!

دولت به‌اندازه بودجه 5سال آینده‌اش بدهکارشد، مصباح که دیگه توی ایران، نفر برای مسلمون کردن پیدا نکرده بود به کوبا رفت تا اهالی کوبا رو مسلمون کنه

و از اینطرف توی تهران، باندهای رژیم سر تقسیم 12هزار میلیارد تومن پول مواد مخدر کشف شده، پتة همدیگه رو جلوی ملت روی آب ریختن!

بعد هم برای این‌که مردم ”هوایی“ نشن! چند جور پلیس دیگه به انواع و اقسام پلیس‌ها و پلیس یارهای واقعی و مجازی اضافه کردن، گرچه که نتونستن تلگرامو هک کنن!

اما بشنوید از این‌طرف
ملت هم از این‌طرف، سنگ تموم گذاشت
مردم هر روز با بیشتر از 16 حرکت اعتراضی، بسیج و نیروی انتظامی رو کلافه کردن

یعنی میشه به عبارت ماهی پونصدتا!
پونصد مورد اعتصاب و درگیری و تظاهرات!
جوونا هر قفلی رو توی اینتر نت شکوندن و بساط اینترنت آخوندی و پلیس ”فتا“ رو لوله کردن.

سالی‌که اگر‌چه باز هم جوونا مجبور شدن مثل دهه شصت، هزار هزار از خدمت سربازی فرارکنن اما رژیمو مجبور کردن که:
”سر پاسدار“ هاشو بفرسته خط مقدم سوریه!
توی سوریه، روسها کلاه سرش گذاشتن و
توی عراق هم مجبور شد قطعه بزرگترکیکو بده به آمریکاییها!

سالی‌که آب دریاچه ارومیه 5 سانتیمتر بالا اومد اما همزمان عمق استراتژیک رژیم کمتر از سال قبل شد!

تا جایی که حالا دیگه خامنه‌ای مجبوره برای حفظ کیان ولایتش

هم توی سوریه تلفات بده، هم توی عراق، هم توی یمن!
از یه طرف توی مجلس و شورای نگهبان بجنگه!
از طرف دیگه اتمی‌شو بده
و از اون‌طرف هم، پولهای بلوکه شده‌اشو، با یه دست بگیره و با دست دیگه توی همون اروپا خرجشون کنه!

و تازه مجبور بشه سهم قدرت رفسنجانی رو هم بعد از سالها غصب غیرمجاز! به‌صورت قسطی بهش برگردونه.

اما از همه اینها گذشته، مهمترین خبر سال گذشته ایران، دهنه زدن مردم و مقاومت ایران به ماجراجویی اتمی آخوندها بود که به حساب مقاومت ایران، تقریباً 24سال پس از اولین افشاگری مجاهدین، اون درگیری با شکست آخوندها به پایان این رند کشید.

گرچه که انتخابات آخر سال هم خودش شاید پر سر و صدا ترین ماجرای 94 بود.

انتخاباتی که به جای وحدت و انسجام بیشتر، جنگ و دعواهای درونی نظامو به اوج تازه‌یی رسوند،

خامنه‌ای دست رفسنجانی رو گاز گرفت، رفسنجانی تلاش کرد عبای ولایتو از تن خامنه‌ای دربیاره و خلاصه... اینطوری رسیدیم به... . عیــــــــــد و تعطیلاتش!

چه ”برجام “ بد فرجامی؟!

ايران - مقالات - چه ”برجام “ بد فرجامی؟!:

نه پولی، نه گشایشی و نه حتی نقش ژاندارمی منطقه؟ و حالا تازه جریمه و بازگشایی پرونده تروریستی!
داستان چیست؟

حوالی 23اسفند94 در همین صفحه مطلبی آمد با این عنوان:
”جریمه ده و نیم میلیارد دلاری و عقبة ”کم پیدا “ ی آن“. در آن مطلب، از جمله نوشته شده بود:
”چون رژیم نتوانسته بیگناهی خود در واقعه 11سپتامبر را... ثابت کند، لذا توسط فلان دادگاه آمریکایی... ده و نیم میلیارد دلار جریمه شده! (اما) جریمه ده و نیم میلیارد دلاری به جهنم! با این پرونده که: توی داستان 11سپتامبر هم نقش داشته و اتهامش با ظرافت تمام! در ”جوف “ جریمه کذایی ”جاسازی“ شده، چه کار کند؟ ”اتهامی“ که با بریدن جریمه نقدی، حالا به‌طور اتوماتیک به منزلت یک ”جرم “ نان و آبدار! هم ارتقا‌ء درجه پیدا کرده “ !

حالا گویا آن ”عقبة کم پیدا“، کم‌کم دارد ”هویدا “ می‌شود.

از آن ‌روز تا کنون، رازهای خونین 11سپتامبر و عملیات ”خبر“ و شب نشینی آخوندها با بن‌لادن در سودان و... آن‌چنان از در و پنجره دادگاههای آمریکا فوران می‌کند که رسانه‌ها فرصت نمی‌کنند آنها را جمع کنند.

بدتر آن‌که: در همین فاصله 15 – 16روزه، نه تنها جریمه ده و نیم میلیارد دلاری، به 21میلیارد دلار افزایش پیدا کرده بلکه، خود حضرت آقا! را هم راست‌راست بردند روی نیمکت، کنار دست دیگر متهمان نشاندند.

در این دو هفته، به جز چند مورد انعکاس رسانه‌یی ”واقعه“ و یکی دو موضعگیری عناصر دون‌پایه نظام، که از ”موضع پایین“، اظهار تعجب، گله و شکایت از بد عهدی آمریکا می‌کردند، صدایی از سران نظام در این‌باره در نیامد.

به‌ویژه وقتی که به یاد آوریم همین خامنه‌ای با کوچک‌ترین خبری، عمد داشت حتی با پروستات عمل‌کرده، برود جلوی دوربین تلویزیون تا با برافروختگی و با همان فرهنگ نازلش، جواب ”اون دختره! “ یعنی سخنگوی وزارت‌ خارجه آمریکا را بدهد! اما حالا؟ صدا از دیوار در می‌آید از آقا! نه.

۱۳۹۵ فروردین ۹, دوشنبه

مراسم گرامیداشت سالگرد شهادت محسن دکمه چی

ايران - تهران - مراسم گرامیداشت سالگرد شهادت محسن دکمه چی:


محسن دگمه‌چی از بازاریان تهران که از تاریخ ۱۶ شهریورماه ۱۳۸۸ بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود روز 9فروردین 90 بعد از طی یک دوره سخت بیماری در زندانهای اوین و گوهردشت به‌خاطر عدم رسیدگی پزشکی و تأخیر در درمان جان خود را از دست داد.
خانم مریم دگمه‌چی در مورد آخرین ماه حیات محسن دگمه‌چی و شکنجه‌های اعمال شده به او بعد از فوت وی گفته بود: «بعد از این‌که ایشان را در اوایل اسفند ماه (سال 89) به بیمارستان منتقل کردند و آزمایش و عکس‌برداری و درمان ایشان شروع شد، دست و پای ایشان را با دست‌بند و پابند به تخت بسته بودند که مورد اعتراض آقای محسن دگمه‌چی قرار گرفت و ایشان اعلام کردند یا دست و پای مرا باز کنید و درمان کنید یا اصلاً نمی‌خواهم بدین شکل درمان بشوم. با این اعتراض ایشان را مجدداً به زندان فرستادند. سه هفته از این اتفاق گذشت و روز به روز حال ایشان بدتر بدتر شد تا به‌اجبار خود زندان به‌خاطر شرایط بسیار بد جسمی ایشان را به بیمارستان مدرس در تهران اعزام کردند، و ایشان سه هفته در بیمارستان بودند تا سرانجام روز گذشته (9فروردین 90) فوت کردند.
آقای دگمه‌چی ۵۳ سال داشتند که از نظر پزشکان این بیماری برای یک آدم ۵۳ ساله بسیار زود است».

خانم مریم دگمه‌چی در مورد اتهامات و دلیل زندانی شدن شهید دگمه‌چی گفت: «آقای دگمه‌چی به‌خاطر کمک مالی به خانواده‌های زندانیان سیاسی بازداشت شدند و این مسأله یکی از اتهامات ایشان در دادگاه بود که به‌خاطر آن به ۱۰ سال زندان و تبعید به زندان رجایی‌شهر از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی محکوم شدند».
و یکی از همبندیهای شهید محسن دگمه‌چی که مدتی قبل از شهادت وی آزاد شده بود در مورد رفتار دژخیمان زندانهای اوین و گوهردشت با وی گفت: «در زندان اوین مسئولان بهداری این زندان نسبت به وضعیت او بی‌تفاوت بودند و به هم‌بندیان وی نیز اعلام کرده بودند که دیگر او را به بهداری منتقل نکنند. دادستانی تهران نیز به‌رغم این‌که وضعیت حاد او را به نهادهای امنیتی اطلاع داده بود، اما درمانش را از این نهادها دنبال نکرد و آنان از ادامه درمان پزشکی دگمه‌چی ممانعت کردند».
مجامع حقوق‌بشری مرگ محسن دگمه‌چی در سیاهچالهای رژیم را شبه اعدام و عمدی اعلام کردند.
اعدامی که هم اکنون نیز بسیاری زندانیان در معرض آن قرار دارند.

۱میلیون و ۳۰۰ هزار بیسواد مطلق در ایران

۱میلیون و ۳۰۰ هزار بیسواد مطلق در ایران:

ايران - وضعیت مدارس در حاکمیت ولی فقیه ارتجاع


علی باقرزاده رئیس سازمان نهضت سواد آموزی روز دوشنبه 9فروردین95 در مصاحبه با خبرگزاری حکومتی ایلنا اعتراف کرد: ”در مجموع در بخش بیسوادان مطلق چیزی نزدیک به ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر باقی مانده است“.وی 13 دی ماه سال 94 نیز اعلام کرد آمار بیسوادان کشور 9میلون نفر است.

یکی از علل بی‌سوادی، فقر شدید اقتصادی در حکومت غارتگر آخوندی است که باعث می‌شود خانواده‌ها نتوانند فرزندان خود را یا به مدرسه بفرستند یا در صورت فرستادن به مدرسه، آنها را از تحصیل بیرون بکشند تا برای کمک به امرار معاش خانواده در سنین پایین کار کنند.

مصاحبه اختصاصی تلویزیون اورینت، تلویزیون اپوزیسیون و انقلاب مردم سوریه با رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت

ابراز وحشت باند خامنه‌ای از برجام۲: ترجمه این پروژه به زبان سیاست یعنی تغییر توازن قوا در نظام سیاسی کشور

ايران- ابراز وحشت باند خامنه‌ای از برجام۲: ترجمه این پروژه به زبان سیاست یعنی تغییر توازن قوا در نظام سیاسی کشور:
یک مهره باند خامنه‌ای در دانشگاه با ابراز وحشت از اقدامات باند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی گفت: «’برجام ۲’ اسم رمز باج‌خواهی از نظام است، از نتایج انتخابات مجلس تهران تلقی توان تغییر در حاکمیت را کرده‌اند. آشتی ملی را برای بازگرداندن جریان فتنه به فضای سیاسی کشور طرح می‌کنند
ترجمه این پروژه به زبان سیاست یعنی تغییر توازن قوا در نظام سیاسی کشور و تغییر توازن قوا در نظام سیاسی کشور یعنی همان حرکت در مسیر استحاله، منتهی استحاله با جهت‌گیری نئولیبرالیسم و البته برای این‌که این کار عملی شود نیاز دارد که فعالیت خود را از یک نقطه آغازی شروع کنند و آن نقطه در شرایط کنونی بازگذاشتن میدان برای سران فتنه و فضاسازی برای فعال شدن آنهاست».....

ذوالقرنین - کوروش

ايران - ذوالقرنین - کوروش



مقدمه

خورشید بر فراز آسمان.
تیغه آهنین شمشیرها، سر برنده نیزه‌ها، پهنای براق سپرها!
آنگاه که فرمانروای پیروز، «سارد» این بزرگ شهر لیدیا را تسخیر کرد، خورشید به افق نزدیک گشته بود!
فرمانروای پیروز می‌دانست سارد نهایت لیدیا نیست. چرخ ارابه‌های لشکر او، باز هم به سوی غرب چرخید. تا اینکه:
خورشید را دید که در حال فرو رفتن در دریایی تیره و گل‌ آلود است!
آنگاه که فروانروای کبیر، در ساحل غربی لیدیا، از حرکت باز ایستاد، او رفت تا باقی جهان را تسخیر کند! فرمانروایی دادگستر، فرمانروایی آگاه به دانش زمان، برپا دارنده سدی سدید، فرمانروایی مقتدر!

ذوالقرنین- در قرآن
ویسألونک عن ذی القرنین قل سأتلو علیکم مّنه ذکرًا ﴿83﴾
و از تو (ای پیامبر) درباره ذوالقرنین می‏پرسند بگو سرگذشتی از او برایتان خواهم گفت (سوره کهف- آیه 83)

پیشینه
سال 560 پیش از میلاد، سرزمینی که دو قوم آن را به نام خود کرده‌اند. قوم ماد در شمال، در حالی‌که همدان مرکز آن است، قوم پارس در جنوب، آنجا که «آنشان» را پایتخت خود قرار داده است.
«کمبوجیه اول» شاه پارس، با «ماندانا» دختر پادشاه ماد ازدواج کرد. فرزند آنان، «کوروش» نام گرفت.
«هرودوت» (
Herodotus) تاریخ‌نگار یونان باستان، گفته است، دست سرنوشت کوروش را از مادر و پدر جدا کرد و کوروش تا 14سالگی توسط چوپانی به نام «میترادات» و همسرش «سپاکو» بزرگ شد. گذری شگفت از شاهزادگی تا چوپانی.

زمامداری
اما بر اثر یک رخداد، بار دیگر کوروش به مادر و پدر رسید. او که درد و رنج زندگی مردم محروم را لمس کرده بود، پس از مرگ کمبوجیه اول، به فرمانروایی رسید. فرمانروایی که ماد و پارس را با یکدیگر متحد کرده، نامی بر سرزمین آنها نهاد که تا به امروز یکی از تاثیرگذارترین نامها بر برگهای تاریخ بشریت است! سرزمین تلاطم‌ها، سرزمین دگرگونیها، سرزمینی که بارها آتش گرفت، اما از خاکستر خود برخاست، سرزمین شورش، عصیان، انقلاب!

ایران
حاکمی دادگستر

به گواهی تاریخ، کوروش از آن شاهانی نبود که بنای حکومت خود را بر خونریزی و استثمار مردم گذاشتند. بلکه درست در نقطه مقابل، کوروش، دادگستر و مدافع مردم محروم بود. او هیچ‌گاه شمشیرش را به سوی مردم نگرفت، هیچ‌گاه سرزمینهایی را که فتح کرد به آتش نکشید، هیچ‌گاه به باورهای مردمان سرزمینهای دیگر، بی‌احترامی نکرد و هیچ‌گاه برای به دست آوردن برده و ثروت، لشکرکشی نکرد!

تاریخ‌نگاران
تاریخ‌نگار برجسته، «ویل دورانت» در مجموعه کتاب «تاریخ تمدن» در رابطه با کوروش می‌نویسد:
«کوروش از آن کشورگشایانی بوده که بیش از هر کشورگشای دیگر، او را دوست می‌داشتند. او پایه‌های حکومت خود را بر بخشندگی و خوی نیکو قرار داده بود. کوروش بر «اصل نخست حکومت کردن بر مردم» آگاهی داشت و می‌دانست که باورهای مردم، از دولت نیرومندتر و مقدم‌ترند و بدین جهت، به آنان احترام می‌گذاشت. کوروش هرگز شهرها را غارت نمی‌کرد و معابد را ویران نمی‌ساخت».
پرفسور پاتریک فونت- از دانشگاه استانفورد:
«اگر که شما به بزرگترین شخصیتهای تاریخ نگاه کنید. کسانی که جهان را تغییر دادند. کوروش کبیر، یکی از معدود نفراتی است که در این زمره می‌باشد. کسی که مستحق این می‌باشد که او را کبیر صدا کنند».
از این‌رو، به گفته بسیاری از کارشناسان، ویژگیهای کوروش، همچنین رخدادهای بعدی نشان از این دارد که «ذوالقرنین» که در کتاب مقدس و قرآن آمده، همان کوروش است.

ذوالقرنین چه کسی است؟
ابوکلام آزاد، پژوهشگر تاریخ و وزیر پیشین فرهنگ هند، پس از پژوهشهای دقیق و طولانی، در کتابش، با نام «کوروش کبیر» تأکید کرد تنها کسی که از ویژگیهای تاریخی ذوالقرنین برخوردار است، کوروش است.
در مواردی، نسبت ذوالقرنین را به اسکندر یا شاهانی دیگر دادند. اما بررسیهای پژوهشی نشان می‌دهد که این برداشت، اشتباه است. به گفته قرآن و دیگر کتب مقدس، ذوالقرنین فرمانروایی دادگستر بود. در حالی‌که ویژگی بارز اسکندر خونریزی دهشتناک است. از طرف دیگر، قرآن ذوالقرنین را سازنده یک سد بزرگ می‌نامد. حال آنکه، در هیچ‌کجای تاریخ نشانی از ساختن سد توسط اسکندر وجود ندارد.
إنّا مکّنّا له فی‌الأرض وآتیناه من کلّ شیءٍ سببًا
ما در زمین، به او قدرت داده و اسباب هر چیزی را بدو بخشیدیم. (سوره کهف- آیه 84)

لیدیا
در شمال غربی ایران، «لیدیا» قرار داشت. در ترکیه کنونی!
«کرزوس» پادشاه لیدیا، تشنه گسترش قلمروی حکومت خود بود. هنگامی‌که پیشگویان معبد وی، به او اطمینان دادند می‌تواند دولت نو بنیاد ایران را شکست داده و پهنه خاک آن سرزمین را به قلمروی خود اضافه کند، «کرزوس» درنگ نکرد.

جنگ با لیدیا - فاتح دادگر
در پاییز سال 549 پیش از میلاد، جنگ سختی میان ایران و لیدیا درگرفت. کرزوس، گمان کرد کوروش و ارتش نوپایش، توان جنگیدن در سرمای زمستان را نخواهد داشت. اما کوروش، بر خلاف کرزوس و دیگر پادشاهان زمانه، کارهایش را بر پایه پیشگویی غیب‌گوها بنا نمی‌کرد. او با به‌کار بردن دانش و قانونمندیها، دریافت که بهترین زمان حمله، درست در همان زمستان است.
پایتخت لیدیا، شهری که در همان زمستان سال 549 پیش از میلاد، توسط کوروش تسخیر شد. کرزوس اسیر شد. اما بر خلاف سنت شاهان زمانه، کوروش او را آزاد کرد و حرمت خانواده او را نگاه داشت.
هنگامیکه کوروش باز هم به سوی غرب حرکت کرد، پدیدار شدن دریایی پهناور، به او، خبر از نهایت دنیای مسکونی آن روزگار را داد. کوروش، خورشید را دید که در ژرفنای دریا، غروب می‌کند.
حتّی إذا بلغ مغرب الشّمس وجدها تغرب فی عینٍ حمئةٍ ووجد عندها قومًا قلنا یا ذا القرنین إمّا أن تعذّب وإمّا أن تتّخذ فیهم حسنًا ﴿کهف- 86﴾
«تا آنگاه که به غروبگاه خورشید رسید دید که [خورشید] در چشمه‏ای گل ‏آلود غروب می‏کند و نزدیک آن طایفه‏ای را یافت گفتیم ای ذوالقرنین یا عذابشان می‏کنی یا در میانشان نیکویی پیش می‏گیری» (86)
کوروش، در میان مردم لیدیا، نیکویی و گذشت را پیشه کرد.

جنگ با قبایل وحشی
نبرد دوم کوروش، در سمت شرق بود. آنگاه که قبایل وحشی و عقب‌افتاده «گیدروسیا» و «باکتریا» سر به طغیان گذاشتند. گیدروسیا، سرزمینی بود که بین ایران و سند قرار گرفته. باکتریا نیز، در افغانستان امروزی بوده است. سرزمینهایی که اقوام ابتدایی در آن می‌زیستند.
قرآن در این رابطه می‌گوید:
ثمّ أتبع سببًا ﴿89﴾ حتّی إذا بلغ مطلع الشّمس وجدها تطلع علی قومٍ لّم نجعل لّهم مّن دونها سترًا ﴿90﴾ کذلک وقد أحطنا بما لدیه خبرًا ﴿91﴾
سپس (ذوالقرنین) راهی [دیگر] در پیش گرفت - تا آنگاه که به جایگاه برآمدن و طلوع خورشید رسید [خورشید] را [چنین] یافت که بر قومی طلوع می‏کرد که برای ایشان در برابر آفتاب، پوششی و سایبانی قرار نداده بودیم- آری، او (ذو القرنین) این چنین بود! و ما به خوبی از امکانات و کار‏های او آگاه بودیم. (سوره کهف- آیه 89 تا 91)
در این مختصات جغرافیایی: 32 درجه و 37 دقیقه شمالی / 44 درجه و 33 دقیقه شرقی
شهری است که روزگاری مرکز قدرت و شکوه شاهان بود. قدرتی که شاخص آن، دژ چند طبقه و با شکوه بود. دژی برپا شده بر رنج و خون هزاران برده و انسان زیر ستم. شهری با باغهای معلق!

بابل!
بخت النصر«نبوخذنصر» که اعراب او را «بخت‌النصر» می‌نامند، پادشاه ستمگر بابل بود.
ابوکلام آزاد، درباره او می‌گوید:
«نبوخذنصر دوبار فلسطین و شام را غارت کرد و در آخرین حمله خود، نه تنها دولت یهود را به کلی برانداخت، بلکه زندگی قومی و ملی آنان را نیز پایان داد. این یکی از بزرگترین فجایع تاریخ باستان است».
اسیران برای بردگی، به بابل آورده شدند. پس از 70سال قوم به اسارت رفته، نماینده‌ای نزد کوروش فرستادند و برای آزادی‌شان از او درخواست کمک کردند. کوروش با لشکری گران از پارس حرکت کرد و پشت دیوارهای نفوذ ناپذیر قلعه بابل رسید.
این دیوارها، که امروز نمایشگاه است، آن‌روز کوروش را به فکر انداخت، که چگونه باید این دژ تسخیرناپذیر را آزاد کند.
کوروش راه را پیدا کرد. به فرمان کوروش، مسیر بخشی از آب فرات که از زیر دژ می‌گذشت، تغییر داده شد. بستر رود، مسیر ورود نیروهای کوروش به درون دژ شد. قوم به اسارت رفته یهود، پس از 70سال آزاد شدند. کوروش آنان را به سرزمین خود فرستاد و به آنان کمک کرد تا شهرهای ویرانشان را از نو برپا ساختند.

منشور حقوق‌بشر
در موزه ملی بریتانیا قطعه‌ای سفالین، با دقت، حفظ و نگهداری می‌شود. این قطعه، نخستین منشوری است که بر روی حقوق‌بشر انگشت می‌گذارد. این قطعه، «منشور حقوق‌بشر کوروش» است.
در سال 1878 میلادی، استوانه حقوق‌بشر کوروش، در پی کاوش باستان‌شناسان در بابل کشف شد.
در سال 1971، سازمان ملل متحد، این سند را به‌عنوان نخستین منشور حقوق‌بشر، به بسیاری از زبانهای رسمی منتشر کرد.
«منم کوروش، شاه دادگر... ارتش بزرگ من به آرامی به بابل درآمد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این سرزمین برسد... من همه شهرهای ویران شده را از نو ساختم»
کوروش، فرمانروایی که شرق تا غرب جهان زنده آن روزگار را در نوردیده بود، اینک برای سامان دادن به سرزمینی دیگر، رهسپار شد.

غرب دریای خزر-رشته کوه قفقاز!
رود ارس، رودی که مرز امروزی ایران با همسایگان شمالی‌ست. اگر از مرز ایران عبور کنید و به خاک آذربایجان بروید، در مختصات 39 درجه و 59 دقیقه شمالی و 48 درجه و 21 دقیقه شرقی، به نقطه‌ای می‌رسید که رودی دیگر، به ارس می‌ریزد.
این رود، «کورا»
Kura نام دارد. کوروش!
تاریخ‌نگاران نگاشته‌اند که هنگامی‌که کوروش، به کوههای قفقاز رسید، در کنار این رود چادر زد. اینک، 2500سال است که این رود، به یادآورنده نام آن حکمران دادگستر است. در آن هنگام، مردم آن سرزمین، در نزد کوروش از یورش پیاپی قبایلی وحشی و بیابان‌گرد، شکایت کردند.
قبایلی که از سمت شمال به آنان یورش برده، کشتار کرده و خانه‌های آنان را به آتش می‌کشیدند. قبایلی که از نظر نظامی، تنها یک تاکتیک داشتند. ایجاد رعب و وحشت، با سلاح وحشیگری بی‌مانند! آنان، بزرگترین مشکل آن روزگار بودند. موجوداتی که بشریت آن دوران، با وجود آنان نمی‌توانست به پیشرفت و تکامل خود ادامه دهد. قرآن از آنان، با نامهای «یاجوج» و «ماجوج» نام می‌برد.
در زبان یونان باستان، یاجوج و ماجوج، «گوگ»
Gog و «ماگوگ» Magog نامیده می‌شدند. تاریخ شناسان، بر این باورند که گاگ و ماگوگ، ریشه نام «مونگولیا» است. مغول!
آنان، پیش از رسیدن به سرزمینهای شمالی ایران، در غرب دریای خزر، با یک دیواره برخورد کردند. این دیواره، رشته‌کوهی است که از دریای سیاه تا دریای خزر کشیده شده است. رشته کوه قفقاز.
دیواره‌ای نفوذ‌ناپذیر میان دو دریا! رشته کوهی سر به فلک کشیده، که در فرهنگ پارسی، به «کوه قاف» شهرت یافته است.
پیش از دوران سوم زمین‌شناسی، دریای بزرگی با نام «تتیس»
Tetis یا «زوژه» در این منطقه وجود داشت. در دوران سوم زمین‌شناسی، در ادامه «کوه‌زایی آلپ»، رشته‌کوه قفقاز به وجود آمد. تولد این رشته‌کوه، مرگ دریای «تتیس» را به همراه داشت. امروزه، آبهای به جای مانده از دریای تتیس، با نامهای دریای خزر، دریای سیاه و دریای مدیترانه شناخته می‌شوند.
در جنگ دوم جهانی، آلمانها برای دستیابی به منابع سرشار نفتی باکو، با یک مانع جدی روبه‌رو بودند. رشته‌کوه قفقاز. دیواری که باعث شکست نیروهای مهاجم آلمانی شد.
هم‌چنین، هنگامی‌که در سال 2008، جنگی کوتاه‌مدت بین روسیه و گرجستان در گرفت، یکی از مهمترین پدیده‌هایی که فرماندهان روسیه، باید در طراحی عملیاتی خود در نظر می‌گرفتند، رشته کوه قفقاز بود.
حال پرسش اینست! پس چطور در 2500سال پیش، قبایل وحشی می‌توانستند پیاپی، از این دیواره سر به فلک کشیده عبور کرده، مردم سرزمینهای جنوبی آن را کشتار و غارت کنند؟
این تصویر، پاسخ این پرسش است. تنگه داریال! تنها راه عبور از شمال کوههای قفقاز به سمت جنوب. مسیری در میان دو دیواره سر به فلک کشیده.
بدلیل این‌که کوروش به تنگه رسیده بود نام آنجا گورا کورا گذاشته‌اند. نامی برگرفته از نام کوروش.
قالوا یا ذا القرنین إنّ یأجوج ومأجوج مفسدون فی‌الأرض فهل نجعل لک خرجًا علی أن تجعل بیننا وبینهم سدًّا ﴿94﴾ قال ما مکّنّی فیه ربّی خیر فأعینونی بقوّةٍ أجعل بینکم وبینهم ردمًا ﴿95﴾
(مردم) گفتند ای ذوالقرنین یاجوج و ماجوج سخت در زمین فساد می‏کنند آیا [ممکن است] مالی در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدی قرار دهی / گفت آنچه پروردگارم به من در آن تمکن داده بهتر است، تنها مرا با نیرویی [انسانی] یاری کنید [تا] میان شما و آنها سدی استوار قرار دهم (سوره کهف- آیات 94 و 95)
تاریخ‌نگاران نوشته‌اند که کوروش، نخستین کسی بود که از آهن و مس، برای ساختن یک بنا استفاده کرد.
آتونی زبر الحدید حتّی إذا ساوی بین الصّدفین قال انفخوا حتّی إذا جعله نارًا قال آتونی أفرغ علیه قطرًا ﴿96﴾ فما اسطاعوا أن یظهروه و ما استطاعوا له نقبًا ﴿97﴾
برای من قطعات آهن بیاورید آنگاه که میانه دو کوه را از آهن پر کرد گفت بر آن بدمید تا وقتی که آن [آهن] ذوب شد گفت مس گداخته برایم بیاورید تا روی آن بریزم / [در نتیجه اقوام وحشی] نتوانستند از آن [سد] بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ کنند (سوره کهف- آیات 96 و 97)

سد کوروش
در عکسهای هوایی از تنگه داریال، رنگ زمین با رنگ نقاط دیگر تفاوت دارد. رنگی که به‌خاطر وجود مس و آهن به این صورت، نمایان شده است. این‌جا، آثار بازمانده از سدی در میان دو ارتفاع بلند است! سد ذوالقرنین! سدی که کوروش، با پیروی از دانش زمانه و آگاهی به قانونمندیها، توانست به اهمیت آن، برای جلوگیری از سرازیر شدن وحوش، پی ببرد. او، اسباب ساختن سدی سدید در برابر مشکل جدی آن زمانه را، مهیا کرد.
جهان آن‌روز، با وجود این سد، صدها سال در برابر یورش وحوش در امان ماند. سدی سدید، سدی که ذوالقرنین مدتها اسباب آن را آماده کرد. سدی در برابر بازدارندگان تکامل اجتماعی دوران!

قال هذا رحمه مّن رّبّی فإذا جاء وعد ربّی جعله دکّاء وکان وعد ربّی حقًّا ﴿98﴾

(آنگاه ذوالقرنین) گفت: این (سد) رحمتی از جانب پروردگار من است، هنگامی‌که وعده پروردگارم فرا رسد (و تضاد زمانه دگرگون شود) آن [سد] را درهم کوبد و وعده پروردگارم حق است (سوره کهف- آیه 98)

معنی واژه
برای واژه ذوالقرنین، تاریخ‌شناسان، 3 معنی تعریف کرده‌اند. یکی از این معانی، فرمانروایی‌ست که بر روی کلاه‌خودش، دو شاخ وجود داشته است.

مجسمه
یکی از کشفهای باستان‌شناسان در پاسارگاد، یک مجسمه سنگی بود. بر روی این مجسمه چنین حک شده: «منم کوروش، شاه شاهان هخامنشی!» باستان‌شناسان این فرمانروای مقدر را با کلاه‌خودی بر سر دیدند، مزین به دو شاخ!
ذوالقرنین!

۱۳۹۵ فروردین ۸, یکشنبه

تخریب نماد کوروش کبیر در شهر گناوه توسط چماقداران خامنه‌ای

ايران- تخریب نماد کوروش کبیر در شهر گناوه توسط چماقداران خامنه‌ای




به گزارش دریافتی از گناوه در تاریخ 7فروردین95، شب هنگام مزدوران چماقدار خامنه‌ای نماد کوروش کبیر را در ورودی شهر گناوه تخریب کردند. این اقدام باعث ایجاد موجی از خشم و انزجار مردم علیه حکومت ضدایرانی آخوندهای حاکم شده است. ...

درود بر محمدملكي، سمبل ايستادگي و پايداري در مقابل زندانهاي ارتجاع، شاخص بيابيا گفتن به رژيم خونخوار و وامانده و ولي فقيه جام زهر خورده اش.

 درود درود درود...




استقبال معلمان مشهد از خانواده معلمان زندانی، اسماعیل عبدی و رسول بداقی

ايران- مشهد
استقبال معلمان مشهد از خانواده معلمان زندانی، اسماعیل عبدی و رسول بداقی: مشهد -روز پنجشنبه 5فروردین در مشهد معلمان مشهد از خانواده اسماعیل عبدی و رسول بداقی، دو معلم زندانی دربند طی یک ابتکار دعوت و استقبال کردند. استقبال اولیه در ایستگاه راه‌آهن مشهد صورت گرفت. معلمان مشهد خانواده‌های معلمان زندانی را به خانه‌های خود بردند. در مورد معلم زندانی رسول ...

برآشفتگی رژیم ایران از افشای همکاری آن با القاعده در حادثه تروریستی ۱۱سپتامبر

برآشفتگی رژیم ایران از افشای همکاری آن با القاعده در حادثه تروریستی ۱۱سپتامبر:

خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس امروز یکشنبه 8فروردین 95 برآشفتگی آخوندها را از افشای همکاری رژیم ایران با القاعده در جریان حملات تروریستی 11سپتامبر ابراز کرد و نوشت: ”با ادعای دخالت ایران در حادثه ۱۱ سپتامبر، مبلغ غرامت آمریکا از ایران به بیش از 21 میلیارد دلار افزایش یافت “. ...

دادگاهی در نیویورک بالاترین مقامهای رژیم ایران را به پای میز محاکمه می‌کشد

دادگاهی در نیویورک بالاترین مقامهای رژیم ایران را به پای میز محاکمه می‌کشد: یک مقام قضایی دادگاهی در نیویورک به روزنامه شرق الاوسط گفت: بنا‌به‌شهادتهای داده شده در این دادگاه در مورد نقش رژیم ایران در وقایع تروریستی 11سپتامبر 2001، این دادگاه قصد دارد بالاترین مقامات رژیم ایران از جمله خامنه‌ای، علی فلاحیان وزیر اطلاعات وقت رژیم و محمد باقر ذوالقدر جانشین فرمانده سپاه ...

افشای ۹سند از همکاریهای رژیم ایران با گروه‌های تروریستی در دادگاه نیویورک

افشای ۹سند از همکاریهای رژیم ایران با گروه‌های تروریستی در دادگاه نیویورک: روزنامه فرامنطقه‌یی الاشرق الاوسط در شماره روز 7فروردین 95خود 9سند از دادگاه نیویورک در مورد همکاریهای رژیم ایران به گروه‌های تروریستی را درج کرد. در این مقاله از جمله آمده است: یک گواهی موثق می‌گوید که در زمانی که اسامه بن‌لادن در خارطوم اقامت داشت، رئیس‌جمهور سابق رژیم ...

مسئول سابق عملیات سری سیا: نقش رژیم ایران در حوادث تروریستی۱۱سپتامبر

مسئول سابق عملیات سری سیا: نقش رژیم ایران در حوادث تروریستی۱۱سپتامبر: بروس تیفت مسئول سابق عملیات سری و رئیس یکان آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا تأکید کرد رژیم ایران در حوادث تروریستی 11سپتامبر نقش داشته است. وی که روز شنبه 7فروردین با الشرق‌الأوسط مصاحبه می‌کرد گفت: ”رژیم ایران حمایت لجستیکی کرد و پناهگاه امن داد، کما این‌که در طراحی این عملیات نیز شرکت داشت. طی این ...


۱۳۹۵ فروردین ۷, شنبه

مادر ریحانه جباری: هرگز به کسانی که دستشان به خون جوانان این مردم آلوده است رأی نمیدهم


جمعی از مادران شهدا و زندانیان سیاسی در مراسم چهملین روز درگذشت مادر شهید راه آزادی «شهرام فرج زاده» شرکت کردند. شعله پاکروان مادر ریحانه جباری که در این مراسم شرکت داشت، طی یادداشتی به افشای نمایش انتخابات رژیم آخوندی پرداخت. او در برابر تبلیغات باندهای رژیم که بین بد و بدتر، ...

تهران - گزارش کوتاهی از زیارت شهدای خاوران در آخرین جمعهٴ سال۹۴

تهران - خواهر یکی از شهدا در گزارش کوتاهش در مورد زیارت مزار شهدای مجاهد خلق در خاوران نوشته است: «در آخرین جمعه سال در روز 28 اسفند 1394 به خاوران رفتم و فقط فرصت داشتم تا گلهای گلدانی که برده بودم روی کانال پرپر کنم، مأموران به سرعت اخراجمان کردند». یادآوری می‌شود ...